به گزارش خبرنگار ایمنا، هیچ زمانی از مشکلاتی که در ورزش برای او پیشآمده بود چیزی نمیگفت، منافع خود را در نظر نمیگرفت و کاری که فکر میکرد به صلاح ژیمناستیک است را انجام میداد. در سال ۱۳۵۰ امکانات مناسبی برای ورزش ژیمناستیک وجود نداشت و بیشتر، افرادی که به این ورزش علاقه داشتند وارد آن میشدند، احمدرضا سلیمانی یکی از آن افرادی بود که به خاطر علاقه در سن ۱۲ سالگی وارد ژیمناستیک شد و فعالیتهای گستردهای در این ورزش انجام داد.
وی سابقه بازی، مربیگری و رئیس هیئتی ژیمناستیک را دارد و جزء پیشکسوتان با تجربه این رشته شناخته میشود که شاگردان زیادی را تربیت کرده است. سختیهای زیادی را در ورزش متحمل شده و از هدفی که داشته دست نکشیده است، اما متأسفانه الآن که پا به سن گذاشته، فراموش شده و در نسل جوان کمتر کسی پیدا میشود که او را بشناسد، از او یادی کند و در خاطراتش داشته باشد. سلیمانی در بخشی از سخنانش میگوید" با شرایط فعلی اگر بخواهم چهار سال آینده ژیمناستیک اصفهان را بگویم، از ژیمناستیک ایران عقب هستیم". در ادامه گفتوگوی خبرنگار ایمنا با این پیشکسوت ژیمناستیک را میخوانید:
از چه سالی ورزش را شروع کردید؟
از سال ۱۳۵۰ دوازدهساله بودم که همراه دوستانم تصمیم گرفتیم به کلاسهای ورزشی برویم، هر کدام از ما به سمت رشته مورد علاقهاش رفت. من و دو نفر دیگر از دوستانم ژیمناستیک را انتخاب کردیم، اما به علت اینکه سنم زیاد بود ثبتنام نشدم، پیگیری کردم و یک هفته بعد با کپی شناسنامهای که یک سال سنم را کمتر کرده بود رفتم و اسم من را نوشتند.
در آن زمان چه ورزشگاههایی در اصفهان وجود داشت؟
در اصفهان فقط ورزشگاه تختی برای ورزش کردن وجود داشت.
مربیان شما چه کسانی بودند؟
بهرام افشار زاده که مدیریت کمیته ملی المپیک ایران و باشگاه فوتبال استقلال تهران را برعهده داشتند؛ برادر مرحومشان بهمن افشار زاده و اسفندیار کاظمیان هم از مربیان من بوده اند.
ادامه کار شما چگونه بود؟
در سالن تختی اصفهان شروع به تمرین کردیم ، هفت الی هشت ماه بین ورزشکاران برتر بودم تا اینکه وارد تیم استان شدم و به اولین مسابقات آموزشگاههای کشور در استان لرستان اعزام شدم که همه ورزشکاران رشتههای ورزشی مختلف را با یک کاروان اعزام کردند؛ بردن همه وسایل بر عهده خود ورزشکار بود. ورزشکاران ژیمناستیک کوچکترین تیم در آن کاروان بودند، اما محیط گرمی بود.
در مسابقات تیمهای دیگر را دیدم که حرکاتی زیبا و پیشرفتهای میزدند، من هم به دلیل علاقهای که داشتم به خودم میگفتم وقتی به اصفهان برگردم حتماً برای زدن این حرکات تمرین میکنم. در کنار مربیان تمرین داشتیم و تا قبل از سال ۱۳۵۷ تمام مسابقات را شرکت میکردیم و همیشه جزء نفرات برتر بودیم.
امکانات چگونه بود؟
امکانات اصفهان نسبت به امکاناتی که در تهران و برخی از استانها وجود داشت ضعیف بود، در سالن کوچکی تمرین میکردیم که ایمنی بالایی نداشت، اما به علت علاقه پیگیر تمرینات بودیم که قطعاً اگر در اصفهان امکانات و مربیهای بهتری وجود داشت، شاهد پیشرفت بیشتری در این شهر میشدیم. زمانی که با آلمان مسابقه داشتیم حرکات دیگر کشور ها را دیدیم و متوجه شدیم استعداد انجام این حرکات راداریم و تنها امکانات لازم را نداریم.
از شهر یا کشورهای دیگر برای حضور در تیمشان درخواست داشتید؟
تیم تهران، تیم ملی ایران بود که زیر نظر مربی ژاپنی به نام کانو کار میکردند. این مربی وقتی مسابقاتی که شرکت میکردم را دید متوجه استعداد من شد؛ برای همین پیشنهاد داد که به تهران بروم، بار دیگر هم سرپرست تیم آلمان که نظاره گر حرکات بارفیکس من بود، درخواست داد برای ادامه ورزش خود به آلمان بروم، اما متأسفانه به دلیل تحصیل و خانوادهام که از قشری معمولی بودند، نتوانستم درخواست آنها را قبول کنم.
با چه کسانی همتیمی بودید؟
در کنار من مرحوم شیرعلیان ، اصغر گودرزی، محمد جولایی، رضا حبیب اللهیان و منوچهر فروتن برای تیم اصفهان به مسابقات اعزام میشدند.
حرکاتی که میزدید چگونه بود؟
حرکاتی که ما در آن زمان میزدیم را امروزه در اصفهان کار نمیکنند و این خیلی بد است. ژیمناستیک رشد و پیشرفت زیادی داشته، اما هنوز از برخی مسائل عقب هستیم.
سطح ژیمناستیک ایران و اصفهان چگونه است؟
واقعیت این است که چهار نفر اعزام تیم ملی داریم که وقتی مقام کسب میکنند همهجا پر میشود، اما این دلیل بر عالی بودن ژیمناستیک ایران نیست و این موضوع تنها مورد قبول افرادی است که از جنس ژیمناستیک نیستند. حتی نمیتوانیم ۲۰ نفر را در کل ایران پیدا کنیم که پیشرفته کار کنند. تیم ژیمناستیک ایران محدود است و پشتوانه ندارد. هر زمانی که توانستیم پنج هزار ژیمناستیک کار تراز اول برای تیم ملی داشته باشیم میتوانیم بگوییم در این رشته صاحب قدرت هستیم. افراد زیادی به تیم ملی آمدند و رفتند، اما هیچکدام ماندگار نبودند زیرا شرایط بدی را تجربه میکردند که آن ها را از تیم ملی سرد میکرد.
در ژیمناستیک هنری اصفهان کسی فعالیت ندارد بلکه نهتنها اصفهان، خیلی از استانها هستند که ورزشکاری در برخی از زیرشاخههای ژیمناستیک ندارند. نمیتوان گفت همهچیز خوب است بلکه استعدادها فرار میکنند و حمایتها ادامهدار نیست.
با شرایط فعلی اگر بخواهم چهار سال آینده ژیمناستیک اصفهان را بگویم، متأسفانه از ژیمناستیک ایران عقب هستیم، با این اوضاع پیشرفت نمیکنیم، زیرا راه را اشتباه میرویم و مشکل سختافزاری و نرمافزاری داریم. باید با برنامهای خاص پیش برویم تا بتوانیم شرایط فعلی را بهتر کنیم.
از پیشکسوتان ژیمناستیک در این رشته استفاده میشود؟
پیشکسوتها تجربه دارند که می توانند در بعضی مواقع کمک کنند، اما مورد استفاده قرار نمیگیریم. در ایران خیلی از امثال ما هستند که تجربه دارند ولی بهراحتی از کنار آنها میگذرند و افرادی را در این راه استفاده میکنند که از جنس ژیمناستیک نیستند، وقتی هم حرفی میزنیم به علت نداشتن سواد ژیمناستیک به حرفهای ما گوش نمیدهند. مربیانی پیشرفته و بازیکنانی بااستعداد داریم که مسیر را اشتباه طی میکنند، امیدوارم روزی همه اینها درست شود و یک مسیر درست برای ژیمناستیک ایران ارائه دهند.
رقابتهای اصفهان و تهران در آن زمان چگونه بود؟
به دلیل اینکه تهران تیم ملی ایران بود و مربی ژاپنی داشت، سخت بود که بخواهیم با آنها رقابت کنیم، با این حال تمام تلاشمان را میکردیم که رقابتی نزدیک با آنها داشته باشیم.
دوران مربیگری را چگونه گذراندید؟
از اول انقلاب سال ۵۸ مربیگری را شروع کردم و در سال ۵۹ نخستین تیم خردسالان را برای مسابقات تهران عازم کردم که بچهها توانستند مقام چهارم ایران را به دست آورند، همچنین در سال ۶۱ بهعنوان مربی تیمی خردسالان مقام قهرمانی مسابقات کشوری مشهد را کسب کردیم.
درچه سالی رئیس هیئت استان اصفهان شدید و چه کارهایی انجام دادید؟
سال ۱۳۶۱ رئیس هیئت استان اصفهان شدم و کارهای ساختارشکنی انجام دادم. در آن زمان من، شیرعلیان و هاشمی بودیم که علی نکویی، شهید اباذر امانی و شمس شاگردان جوان ما بودند، یک ورزشگاه بود که ما چند نفر ژیمناستیک استان را اداره میکردیم. در آن زمان رئیس فدراسیون بیژن افشار زاده بود که من را خیلی ساپورت میکرد. روزی گفتم میخواهم در اصفهان برای معلمهای ورزشی دوره بگذارم تا مربی شوند، اما ایراد میگرفتند زیرا بخشنامه داشتیم که مربی باید سابقه کار ژیمناستیک داشته باشد.
معلمهای ورزش گلپایگان را به کلاسهای درجه سه اصفهان، ۴۵ روزه تهران و یک دوره مربیگری شیراز فرستادیم که در حال حاضر یکی از قطبهای ژیمناستیک هستند و این فعالیت من ساختارشکنی بود. اصفهان هم میتوانست قطب ژیمناستیک باشد ولی مشکلاتی وجود داشت که اجازه پیشرفت را نداشتیم. باید به مربیان جوان بها بدهیم و حمایتشان کنیم که مسیر را درست بروند، در کنار آنها میتوانیم از پیشکسوتان که پلی برای ارتباط نسل جدید با اتفاقات گذشته هستند استفاده کنیم.
چه سختیهایی در مسیر ورزش خود داشتهاید؟
در این مسیر زمانی که ورزشکار بودم، مربیگری کار میکردم و تا همین اواخر که بازنشسته شدم، سختیهای زیادی را متحمل شدم. در زمان ورزشی سن و تجربه نداشتیم و با امکانات اولیه و قدیمی حرکات مشکلی را میزدیم، بعد از دوران ورزشی به جمع مربیان پیوستم و کارهای اجرایی انجام دادم. در آن زمان بهعنوان مبارز مسیر مشخص و اهدافی صادقانه داشتیم، همچنین میدانستیم که میخواهیم ورزشی ایده آل در سطح بالا داشته باشیم و برای رسیدن به آن تلاش میکردیم.
یکی از سختیها درگیری با فدراسیون و هیئت ها بود زیرا بعضی از افراد انتقادپذیر نبودند و سعی میکردند از روشهای مختلف به ما ضربه بزنند، درمجموع حق ما خورده میشد ولی پای اهدافی که داشتیم می ماندیم. همیشه واقعیت ها را میگفتم و به دنبال منافع خودم نبودم، بعضی مسائل هم هست که نمیشود بازگو کرد. اگر ژیمناستیک را کنار میگذاشتم انسان موفقتری میشدم اما باوجود اتفاقات بدی که بود باز هم در این راه جنگیدم و در حال حاضر که اواخر کارم است، کسی سراغی از من نمیگیرد.
منافع شخصی که افراد در ژیمناستیک داشتند اجازه انجام کار صحیح را نمیداد، کسانی که به دنبال منافع خود رفتند موفق شدند و درنهایت ما ماندیم که برای بهتر شدن تلاش کردیم، اما باختیم چون چیزی برایمان نداشت. دلم میخواهد فرصتی پیدا شود و همه آسیبهایی که در ژیمناستیک دیدم را تعریف کنم.
گفتوگو از کیمیا گل پیرا - خبرنگار سرویس ورزش ایمنا
نظر شما