۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۵
آزاده ای در سنگر پزشکی

در سال۱۳۴۶ و در دهاقان چشم به جهان گشود، وقتی به سن ۱۵سالگی به بلوغ رسید، دفاع از میهن خود را واجب دانست و روانه جبهه و جنگ شد. نمی دانست آیا باز هم به وطن برمی گردد یا شهید می شود؛ او میخواست از میهن خود دفاع کند و آرامش را به مردم بازگرداند.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان دهاقان، دکتریدالله ولیخانی آزاده سرافراز کشور است که دیروز در کنج اسارت بود و امروز در مطب پزشکی خدمت می کند. این آزاده بلند همت وقتی از خاطراتش می گوید گاه بغض سدی می شود بر سر راهش و گاه لبخند برقی در چشمانش.

او به خبرنگار ایمنا می گوید: در سال۱۳۶۱ و درسن ۱۵سالگی به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم، یک روز تا نزدیک های بصره که رفتم بر اثر شلیک گلوله زخمی شدم و همراه دو نفر از دوستانم شهید اکبر تکاملی و حسن خاقانی به پشت جبهه منتقل شدیم، در راه عراقی ها آمبولانس ما را محاصره کردند و راننده را به شهادت رساندند و یکی از عراقی ها پشت فرمان نشست، یکی از مصدومان نیز در آمبولانس بود و ترکش در بدنش داشت، یکی از همراهان با استفاده از تیغ اصلاح صورت، آن ترکش را از بدنش خارج کرد واین نخستین انگیزه برای زنده ماندن و درس خواندن من شد.

دکتر ولیخانی که ۸ سال اسارت را تجربه کرده است، ادامه می دهد: ۹۶ماه اسیر عراقیان بودم و حدود یک سوم از بهترین زمان عمرم را در کنج اسارت گذراندم، اسارت جوری بود که همه یکدیگر را برخود مقدم می دانستند، از قوم های مختلف بودند ولی یکرنگ وبی آلایش و بی چشمداشت، همه یار و برادر یکدیگر بودند و در همه کارها با هم بودند.

او با اشاره به اینکه قبل از اعزام به جبهه از شاگردان نمونه بوده است، می گوید: در اسارت نیز درس را رها نکردم و سه زبان خارجی انگلیسی، فرانسوی و عربی را نیز آموختم. روی دیوار محل اسارت ما جمله ای به عربی نوشته بود که نوک قلم و نوک اسلحه یکی است و عراقی ها همراه داشتن قلم را یک جرم می دانستند و اگر از کسی می دیدند او را زندانی می کردند. با اینکه در تفتیش اسارتگاه چند نوع قلم را پیداکردند اما با ترفندهایی توانستیم برای خود قلم و کاغذ تهیه کنیم و به آموختن درس بپردازیم.

ما در اسارت خود را نباختیم

این آزاده اظهار می کند: در اوایل انقلاب کشور مورد تحریف همسایه قرار گرفت که آن ها نیز با تحریک اجانب چنین کاری را انجام دادند اما رزمندگان ایرانی روحیه خاصی داشتند باتوجه به اینکه کشور در معرض انقلاب وحمله دشمن بود و ما نیز جزء بچه های بسیج بودیم احساس مسئولیت می کردیم و به جبهه روانه شدیم. ما در اسارت خود را نباختیم و با امید به خدا توانستیم به اینجا برسیم چراکه جهاد اصغر دفاع از کشور بود و باید به گونه ای جهاد کنیم که تاریخ از ما یاد کند. بسیاری از بچه های آزاده امروز در سنگر پزشکی و دیگر جاها خدمت می کنند، برخی نماینده مجلس شدند، برخی دندانپزشک و...  چون امید داشتند و روحیه خود را نباختند.

ولیخانی می افزاید: درس، ورزش و نماز صبح مهم ترین برنامه های خودسازی در زندگی همه ما است ونماز صبح رزمندگان و آزادگان هرگز فراموش نمی شد.

او می گوید: امروز اگر بچه ای بخواهد بخوابد پدر یا مادر یا یکی از اعضای خانواده برایش داستان میخواند، اما داستان اسارت ما انسان را بیدار می کند هرکس در هر لباسی که باشد، بالاخره می گذرد همانطور که ۸سال اسارت ما هم گذشت، امروز در مطب پزشکی خدمت می کنم واین نیز می گذرد.

این آزاده معتقد است که امروز ۱۵ساله های ما هوشیار هستند واگر ضعفی باشد از ضعف بزرگترها است، چراکه باید الگو باشند و تربیت خود را درست انجام دهند.

ولیخانی ادامه می دهد: سخت ترین زمان ما در اسارت لحظه آزادیمان بود چراکه برنامه ریزی هایشان به هم می خورد و ما را از اینکه آیا بالاخره باید آزاد شویم یانه رنج میداد.اما همیشه دغدغه آینده را داشتیم وتا آخرین لحظه اسارتمان با برنامه بودیم. با اینکه زخمی هم بودم اما آینده خودم را که مهم ترین برنامه ام بود را فراموش نکردم. بعد از آزادی نیز درس را رها نکردم و کنکور دادم، در مزرعه کشاورزی کار کردم و توانستم در دانشگاه درس بخوانم وبه این جایگاه برسم.

به گزارش ایمنا، دکتر یدالله ولیخانی امروز یکی از پزشکان موفق شهرستان دهاقان است، او یکی از مدیران گذشته شبکه بهداشت و درمان بوده و امروز نیز پزشک قانونی شهرستان است. آزاده ای در سنگر پزشکی که هرگز اخم برچهره ندارد و مهربانی اش زبانزد مردم است.

کد خبر 386038

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.