تئاتر مادر همه هنرهای نمایشی است

بعضی از نمایش ها هیچ وقت از یاد و خاطر اصفهانی ها نرفتند و ماندگار شدند، "خواستگاری"، "واویلا" و "شاهزاده و گدا" را اگر با نامشان یادمان نیاید بازیگرانشان را ببینیم بازیشان در ذهن تداعی می شود نمایش هایی که جان داشتتند و به صحنه روح می بخشیدند و یکی از این بازیگران ماندگار نیز پری کربلایی است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سیاره انگاشته با نام هنری پری کربلایی که نام خانوادگی همسرش را برای خود برگزید بعد از انقلاب به دعوت آقای اکلیلی فعالیتش را با سریال رادیویی «چشم و هم‌چشمی» از سر گرفت. به گفته وی این سریال در آن روزها هم‌زمان با سریال اوشین پخش می‌شد و خبرنگاری برایش گفته بود که موقع پخش این نمایش از رادیو مردم تلویزیونشان را خاموش و رادیو را برای شنیدن نمایش چشم و هم‌چشمی روشن می‌کنند.

بعد از انقلاب با حسن اکلیلی که سینما فلسطین را در اختیار داشت چندین سال نمایش اجرا کرد و بعد از آن در سینما چهارباغ چند کار هم با قدرت الله ایزدی انجام داد.

او می‌گوید " از سن پنج‌سالگی به‌واسطه همسر خواهرم که آن زمان کارگردان بود پا بر صحنه تئاتر گذاشتم؛ قبل از انقلاب بازیگر بودم حدود 35 سال در رادیو کار کردم  و بعد از انقلاب پرکارتر شدم که اغلب کارهای نمایشی من قبل از انقلاب با آقای ارحام صدر در گروه تئاتر سپاهان بود."

خبرنگار ایمنا با پری خوش‌روی این روزها و بی بی رشید آن روزها به گفتگو نشسته که در ادامه آن را می‌خوانید:

چرا این روزها کم کار شده اید؟

تقریباً دو سالی می‌شود که کار نکردم هم به دلیل اینکه کارهای پیشنهادی ازنظر محتوایی آن‌طور نیست که به دلم بنشیند و هم به خاطر همسرم که اخیراً به خانه‌نشینی تمایل پیداکرده است و بیشتر وقتم را با او می‌گذرانم ولی اگر پیشنهاد خوبی ارائه شود حتماً برای آن کار می‌روم. با این‌ وجود هم سعی می‌کنم  پویا باشم که دور شدنم از حرفه مورد علاقه‌ام کمتر در روحیه‌ام تأثیر منفی بگذارد.

چرا جوان‌های امروز از کارگردان گرفته تا بازیگران، گریمورها، طراحان صحنه و لباس و سایر عوامل برای ساخت تئاترها راحت‌طلب شدند و به دنبال جذب مخاطب و برآورده کردن سلیقه‌های بزرگان این عرصه نیستند؟

تئاتر مادر همه هنرهاست چون صحنه زنده است و باید بامهارت و آمادگی بالا حاضر شد. من همچنان به تئاتر علاقه‌مندم ولی کارهایی که امروز می‌شود خیلی ضعیف هستند هم ازلحاظ اجرا و هم ازنظر طراحی صحنه و با نمادهای انتزاعی بازی می‌کنند. در زمان ما مثلاً برای یک کار اژدها روی صحنه آوردند و در یک اثر چهار پرده روی صحنه آورده شد و تمام این پرده‌ها در یک اجرا با تمام امکانات واقعی به نمایش درمی‌آمد.

زمانی که مرحوم رجایی نمایشنامه را می‌خواند آهنگساز، طراح لباس، گریمور و طراح آرایه هم همراه بازیگران حضور داشتند و به متن نمایشنامه موقع خواندن توجه می‌کردند تا بدانند چه لباسی برای هر نقشی طراحی کنند و چه آرایه با چه متریالی برای هر صحنه از کار نیاز است و... . آن زمان بسیار حرفه‌ای و تخصصی کار می‌کردند.

ما که در آن زمان آن تئاترها را دیدیم تئاترهای این دوره کمتر توجه مان را جلب می‌کند هرچند برای تمام هنرمندان جوان آرزوی موفقیت می‌کنم. آن زمان که من با آقای ارحام صدر همکاری می‌کردم مدت اجرای کارها طولانی بود مثلاً پنج ماه متوالی هر شب یک کار با سالن پر اجرا می‌رفت و مثل الآن نبود که یک کار دو هفته اجرا برود که بیشتر تماشاگران آن‌هم مهمان‌های دعوتی باشند و بخشی از هزینه ساخت کار را هم شهرداری تأمین کرده باشد.

در دوره آقای ارحام که ما کار می‌کردیم پیش می‌آمد که بلیت‌های اجراها از یک ماه قبل به فروش می‌رفت و گاهی بازار سیاه به وجود می‌آمد حتی بعد کارهای آقای اکلیلی که حداقل دو ماه اجرا داشت و برای اجراهای پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌بازار سیاه درست می‌شد.

شما تجربه بازی با کارگردان‌های غیر اصفهانی و کارهای غیر بومی هم داشتید، چرا ادامه ندادید و در پایتخت ماندگار نشدید؟

من دو سالی در تهران زندگی می‌کردم زمانی که سرنخ را با آقای پوراحمد انجام دادم ایشان به من پیشنهاد دادند که تهران بمان و سالی یک کار انجام بده که ماندگار است بجای اینکه در شهرستان چند کار انجام دهی که ماندگار نیست با وجود قبول این حقیقت که کارهای شهرستان در درجه دوم قرار دارند ولی من چنین پیشنهادی را نپذیرفتم چون زندگی و خانواده‌ام اصفهان بودند. امروز هم من از انتخاب‌ها و کارهایی که انجام دادم هم در زندگی شخصی و هم در شغل و حرفه‌ام راضی‌ام و کارم را به‌اندازه فرزندانم دوست دارم.

اگر این شغل را نداشتید چه‌کاری دوست داشتی انجام دهید؟

من همیشه در جواب این سؤال میگویم همچنان علاقه‌مند به کار در به همین حرفه نمایش و بازیگری هستم. من 50 سال است که کار بازیگری می‌کنم و از 16 سالگی ازدواج کردم و افتخار می‌کنم همسرم هم در این کار با من همراه و همکار بود، من هنوزم که هنوز است روح و جسمم برای تئاتر پر می‌کشد. خیلی راضی هستم و به خودم می‌بالم که بازیگر هستم و خدا را همیشه شاکر بودم که به من توانایی انجام این کار را داد و همیشه از همکاران تعریف و تقدیر از کار و اخلاق خودم و همسرم شنیدم و برای من همین کافی است مگر برای آدم چی می‌ماند به‌جز نام و اثر نیک؟

تابه‌حال تجربه‌آموزش و تدریس بازیگری داشتید؟

بله داشتم. از طرف شهرداری و ارشاد هم داوری به من دادند و هم آموزش که تجربه خوبی هم بود اما چون در آن زمان من مشغله کاری زیادی داشتم فرصت نمی‌کردم به کار آموزش بپردازم و ادامه ندادم.

دغدغه این روزهایتان چیست؟

همیشه همراه با آقای اکلیلی در نشست‌هایی که با استاندار و شهردار داشتیم دغدغه مان این بود که چرا یک سالن تئاتر در مرکز شهر احداث نمی شود؟ تالار هنر هم به مرکز شهر دور است و هم دغدغه مردم ساکن آن منطقه داشتن چنین چیزی در اولویت نیست. ما یک سالن می خواهیم که چون گذشته یک ماه در آن صدای یک اجرا بپیچد و چندین سال است که شهردار و استاندار به ما قول دادند که سالن تئاتر بسازند.

حرف آخر؟

زمانی  تهران تئاتر نداشت و مردم از تهران برای تماشای تئاتر به اصفهان می‌آمدند ولی الآن تهران قوی شده است و استقبال بی‌نظیری از نمایش‌ها می‌شود؛ تهران تئاتر برای مخاطب کودک، تئاتر طنز ، تئاتر جدی، نمایش دراماتیک دارد و اینکه مردم تهران به تئاتر دیدن عادت کردند؛ اما مردم اصفهان فقط تئاتر کمدی دیده اند. سلیقه مردم اصفهان از زمان آقای فرهمند، ارحام صدر، اکلیلی و بعد هم آقای ایزدی به سمت نمایش‌های طنز رفته و از کارهای غیر طنز استقبال نمی‌کنند و تئاترهای سنگین را طبق تجربه‌ام میدانم که نمی‌پسندند و امیدوارم شهردار چند سالن تئاتر احداث کند و به فکر کسانی باشد که سالیان سال در این حرفه کارکردند تا این حرفه رونق پیدا کند و بازیگران جوان در کنار پیشکسوتان قرار بگیرند.چون تئاتر مادر همه هنرهای نمایشی است. با تئاتر است که فیلم ساخته می‌شود. تئاتر زنده است و بازی‌های تلویزیونی و سینمایی جان ندارند.

گفت و گو از: سمانه ابوشهاب_خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 385329

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.