به گزارش ایمنا، شهرهای دنیا امروز در حال تبدیل شدن به مراکز نوآوری هستند. این پدیده مزیتهای کارکردی برای شهرها دارد. افزایش تعداد شرکتهای نوپا بهویژه در بخشهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهرها به ایجاد منابع جدید اشتغال بدل شده و زمینه رشد اقتصادی را فراهم کرده است. ویکتور مولاس؛ کارمند ارشد برنامه آزمایشگاههای نوآوری بانک جهانی، مایکل مینگز؛ مشاور ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات و هالی اپلبام؛ مشاور نوآوری باز، در مقالهای با عنوان «چارچوبی برای ارتقای اکوسیستم نوآوری فناورانه در شهرها» به ظهور شرکتهای نوپا در شهرهای بزرگ دنیا پرداختهاند و معیاری را برای اکوسیستم نوآوری شهری با مرور بر ادبیات مطالعات موجود در مورد رقابتپذیری شهری و نوآوری ارائه کردهاند. این مقاله را که در ادامه میخوانید، پیشتر با ترجمه سیدمحمد امامی؛ کارشناس برنامهریزی شهری مدیریت مطالعات و پژوهش شهرداری اصفهان و در شماره دوم نشریه الکترونیک «شهرگاه» منتشر شده است. شهرگاه مجلهای تخصصی و الکترونیک در حوزه مدیریت شهری است.
امروزه شهرها در حال تبدیلشدن به مراکز نوآوری هستند. تغییر گرایش از پارکهای فناوری در نواحی حومهای به فعالیتهای کارآفرینی در درون شهرها از ویژگیهای این پدیده است. در ایالاتمتحده سانفرانسیسکو میزبان تعداد بیشتری از سرمایههای خطرپذیر در مقایسه با سیلیکون ولی است. شهر نیویورک جایی که اکوسیستم نوآوری حدود یک دهه پیش ظهور کرد نیز دومین مرکز بزرگ سرمایههای خطرپذیر در سال 2013 بود. ظهور شرکتهای نوپا در شهرها پدیدهای جهانی از برلین تا بوئینسآیرس و از بمبئی تا مادرید است.
این پدیده مزیتهای کارکردی برای شهرها دارد؛ افزایش تعداد شرکتهای نوپا بهویژه در بخشهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهرها به ایجاد منابع جدید اشتغال بدل شده و زمینه رشد اقتصادی را فراهم کرده است. در شهر نیویورک، بخش فناوری بیش از هر بخش دیگری به اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم کمک کرده است. ارتباط مستقیم میان رشد صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات یک شهر و اشتغالزایی در شهرهای دیگر نیز مشاهده میشود. بانکوک بیش از 3000 اشتغال مستقیم در یک سال در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات ایجاد کرده است.
▲ روباتی در حال رقصیدن، طی سومین نمایشگاه اینترنت پلاس در فوشان چین
در بارسلونا، فناوری اطلاعات و ارتباطات با در برگرفتن تقریباً یکسوم همه شرکتها و حدود نیمی از نیروی انسانی در اقتصاد دانشبنیان صنعتی کلیدی به شمار میرود. همانگونه که بهزعم برخی، اقتصاد وارد سومین انقلاب صنعتی خود میشود، شغلهای ساخت و تولید و مهارتهای شناختی معمول از بین میروند و ایجاد منابع جدیدی از اشتغال برای رقابتپذیری، کاهش فقر و افزایش مزیتهای مشترک بیشازپیش از اهمیت بسزایی برخوردار میشود. ظهور مراکز نوآوری در شهرها نویددهنده فرصتی برای کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه است.
در سطح جهانی، بیش از نیمی از جمعیت دنیا در شهرها زندگی میکنند و این عدد در کشورهای آمریکای لاتین به 80 درصد میرسد. سریعترین نرخ رشد جمعیت در جهان متعلق به آسیا و آفریقا است. کشورهای درحالتوسعه میتوانند به منبع سرمایه انسانی بااستعداد در حال رشد برای ایجاد مراکز نوآوری تبدیل شوند و مولد اشتغال، کارآفرینی و رشد باشند. فراگرفتن فناوری کارآمد و توسعه آن در جوامعی با نیروی کممهارت و بیکار فراوان و بهویژه برای قشر جوان آسانتر شده است. برای مثال کد نویسی و مهارتهای سختافزاری که سالها زمان برای آموزش نیاز داشت اکنون در طول چند هفته قابل یادگیری است.
اگرچه نوآوری و کارآفرینی در همهجا بهطور یکسان رشد نمیکنند. برخی شهرها رشد بیشتر، سریعتر و پایدارتری را از دیگر شهرها تجربه میکنند. شواهد متقنی وجود دارد که تعاملات و ارتباطات نقش کلیدی در نوآوری شهری بازی میکنند. برخی شهرها مانند نیویورک با این فرض سیاستهای اقدام را برای توسعه نوآوری اتخاذ کردهاند. شناخت عوامل کلیدی برای رشد، توسعه و پایداری نوآوری در شهرها میتواند به شناسایی سیاستهای اجرایی کمک کند.
چارچوب پیشنهادی برای اکوسیستم نوآوری شهری با مروری بر ادبیات مطالعات موجود در مورد رقابتپذیری شهری و نوآوری شامل عناصر کلیدی و مدلها انجام شد. بر اساس مرور ادبیات نظری، تجارب کاری با کشورهای طرف بانک جهانی و همکاران پژوهش، چارچوبی برای شناخت چهار ویژگی مرتبط با اکوسیستم نوآوری شهری تعریف شد: افراد، زیرساخت، داراییهای اقتصادی و فضای تسهیلکننده. چارچوب پیشنهادی پیرامون این فرض شکلگرفته است که ارتباطات و تعاملات عامل کلیدی برای رشد و پایداری اکوسیستم نوآوری هستند. داراییهای شبکهای با رویدادهای شکلدهنده به جامعه محلی اکوسیستم نوآوری ، رویدادهای مهارت افزا، فضاهای همکاری و شبکه مربیان شناخته میشود (شکل زیر).
▲ چارچوب پیشنهادی: داراییهای شبکهای عوامل محوری در اکوسیستم هستند
آزمون چارچوب پیشنهادی
شهر نیویورک برای آزمون فرضیه انتخاب شد. دلایل انتخاب شهر نیویورک عبارتاند از سابقه شهر نیویورک در تجربه رشد سریع اکوسیستم نوآوری شهری که یک نمونه موردی در دسترس است. همچنین، دادههای کافی و پژوهشهای اولیه در مورد تأثیر اکوسیستم بر اشتغال و رشد اقتصادی در شهر نیویورک وجود دارد. شهرداری نیویورک و دیگر بازیگران کلیدی نیز از عزم کافی برای همکاری در این پژوهش برخوردار بودند. شهر نیویورک منحصربهفرد است و قابلمقایسه با شهرهای دیگر نیست؛ اما با توجه به رشد اکوسیستم نوآوری شهر نیویورک و سیاستهای حمایتی از آن، نتایج اولیه تحلیلی میتوانند پایهای برای چارچوب پیشنهادی باشد که در دیگر کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مورد آزمون قرار گیرد.
یافتههای اولیه این فرضیه را ثابت میکنند که بعد اجتماعی اکوسیستم یا ارتباطات و تعاملات آن برای رشد و پایداری اکوسیستم حیاتی است و داراییهای شبکهای همانطور که در بالا نیز توضیح داده شد در بعد اجتماعی نقش محوری دارند. تحلیلهای انجامشده ما را به سه نتیجه میرساند: نخست آنکه، داراییهای شبکهای (که در این پژوهش از میان آنها شتابدهندهها و انکوباتورها بهعنوان پراکسی انتخاب شدند) در بعد اجتماعی اکوسیستم، محور و گره ارتباطی برای شرکتهای نوپا و دیگر ذینفعان محسوب میشوند.
دوم اینکه، نیروی فزاینده اجتماعی شرکتهای نوپا اثر مستقیمی در موفقیت آنها (ازنظر جذب تأمین مالی) دارد؛ اما تأثیری مشابه بعد اجتماعی در بعد جغرافیایی شرکتهای نوپا وجود ندارد. درنهایت، بعد اجتماعی شرکتهای نوپا موجب ایجاد تنوعی فراتر از خوشههای جغرافیایی و مرزهای محدودههای فناوری در اکوسیستم میشود. این یافتهها با پژوهش اخیری که در مورد بعد اجتماعی اکوسیستم نوآوری شهری انجامشده است تطابق و همپوشانی دارد (2014,Endeavor Insights)، یافتههای آن پژوهش نشان میدهد که ارتباطات اجتماعی برای رشد و پایداری اکوسیستم شهر نیویورک حیاتیاند.
▲ اشتغالزایی تکنولوژی در شهر نیویورک (2013-2003)
سیاستگذاری اکوسیستم نوآوری
نتایج این پژوهش ما را به لزوم اعمال سیاستی چندبعدی رهنمون میکند. اول، لازم است اکوسیستم نوآوری بهعنوان جامعه محلی یا ترکیبی از جوامع محلی فهمیده شود؛ جایی که بعد اجتماعی حیاتی است. دوم، تمرکز سیاستها بر جامعه محلی برای حمایت از اکوسیستم (که با بعد اجتماعی آن تعریفشده است) و نه محدودهای جغرافیایی (برای مثال، یک محدوده یا پارک فناوری) باشد. بعد جغرافیایی ابزاری برای توسعه ارتباطات اجتماعی است، اما این خود نمیتواند بهتنهایی ارتباطات اجتماعی را توسعه دهد.
بهاین معنا که تمرکز سیاست برای حمایت از اکوسیستمها باید بر پرداختن به توسعه داراییهای شبکهای باشد که جوامع محلی را به راه میاندازند، شبکهها را میسازند (برای مثال دیدارهای غیررسمی، مربیان) و پایگاههایی برای ساختن جوامع محلی تهیه میکنند (برای مثال فضاهای همکاری). سیاستهایی که بر بعد جغرافیایی تکیه میکنند اثر کمتری دارند و عوامل کلیدی پایداری اکوسیستم را نادیده میگیرند. یافتههایی که در این گزارش ارائهشدهاند، تنها نتایج اولیه از پژوهشی گستردهتر هستند.
برای پژوهشهای آتی لازم است منابع دادهای گستردهتری استفاده شود و شهرهای بیشتری در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه موردبررسی قرار گیرد. همچنین لازم است فرضیه آزموده شده در این پژوهش مورد بررسیهای بیشتر در بعد زمانی و همچنین در شهرهای بیشتر از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه قرار گیرد. همچنین در آینده پژوهشهای دیگری برای بررسی موضوعات بیشتر نیاز است بدانیم چگونه اکوسیستم نوآوری بر اشتغال و رشد اقتصادی با تأکیدی بر تولید منابع جدیدی از اشتغال در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه تأثیر میگذارد؟ و همچنین اینکه چگونه شهرداریها میتوانند سیاستهای کارآمدی برای حمایت از رشد و پایداری اکوسیستم شهری تدوین کنند؟
پاسخ پرسش اول ما را به دیدگاههای نو پیرامون فرصتهای اشتغالزایی و رشد در فضاهای کنونی تغییرات اقتصادی که منابع سنتی اشتغال در حال دگرگونی است رهنمون میکند. در پرسش دوم، سیاستهای موجود و اثر آنها بر رشد و پایداری اکوسیستم ازجمله اثر آنها بر اشتغالزایی مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.
نظر شما