به گزارش ایمنا، امروز بهطور آشکار مشخصشده است که سرانجام اثرات مخرب تجاوز و دستبرد به حریم کوه، رود، دشت و جنگل در جهت ساخت سکونتگاه و یا تأمین هرآنچه فکر میکنیم نیاز امروز زندگی شهری ماست؛ تمامی زیست ما را زیروزبر خواهد کرد. احترام به طبیعت، لازمه احترام به انسان است. سیلابهای رخداده در فروردینماه سال جاری پدیدههایی بودند که تقریبا تمامی کشورمان را درگیر خود کردند، 21 استان و حدود 4 هزار و 500 شهر و روستا در ایران از این سیلها تأثیر گرفتند و طی وقوع آنها در مجموع بیش از 77 نفر کشته و نزدیک به 2 هزار نفر مجروح شدند. طی مقالهای که آن را در ادامه میخوانید، سعی شده به سیلابهای فروردینماه از منظر مدیریت شهری نگاه شود و دلایل ناتوانی در کنترل و تشدید تبعات آن مورد بازخوانی و تحلیل قرار گیرد. این مقاله پیشتر در شماره هفتم ماهنامه «شهرگاه»؛ که مجلهای تخصصی در حوزه مدیریت شهریست، منتشر شده است.
1. توسعه شهری به افزایش و تشدید سیلابها خواهد انجامید چرا که در سادهترین تحلیل، توسعه شهری منجر به افزایش سطوح نفوذناپذیر شده و این امر جذب بارندگی به خاک در حوضه را کاهش داده و احتمال بروز سیل را افزایش می دهد.
2. به دلایل مختلف درجات نفوذناپذیری در اراضی کشور رو به افزایش است. از نابودی پوشش گیاهی، تا از بین رفتن خاک در اثر چرای خارج از ظرفیت دام و نقصان کشاورزی در سال های اخیر، مباحثی چون کوهخواری و جنگلخواری و ... که جای خود دارد.
3. میتوان در بررسی سیلابها، آن را به لحاظ آبدهی به دورههای بازگشت یک ساله، 10 ساله، 52 ساله تا صدساله و 200 ساله تقسیم کرد. به نظر میرسد سیل اخیر در خوزستان در زمره سیلابها با دوره بازگشت 100 یا زیر 100 سال قابل بررسی باشد و هرچه این دوره بازگشت بیشتر باشد، معضل فرسایش خاک بیشتر نمود میکند، گو اینکه پارامتر توسعه شهرها کمتر تأثیرگذار میشود.
4. امروزه آرزوی حل قطعی مسئله سیلاب و طغیان رودها در سراسر جهان جای خود را به این گزاره واقعگرایانه داده که این امر لاینحل باقی خواهد ماند و تنها میتوان از خسارات و تبعات زیانبار ناشی از آن فروکاست.
5. اقدامات مقابله با طغیانها برای کاهش تبعات زیانبار را میتوان به دوگروه کلی تقسیم کرد:
الف) اقدامات سازهای
ب) اقدامات غیرسازهای
اقدامات سازهای که از قرن ها و بلکه هزاران سال پیش قدمت دارد؛ اقداماتی است فیزیکی از جمله ساخت خاکریزهای طولی ساحلی (دایک)، اصلاح مسیر و مقطع رودخانه، احداث سدهای مخزنی، ساخت دیوارههای سیلبند، اقدامات آبخیزداری و ...
اقدامات غیرسازهای که میتوان از آن به عنوان تدابیر مدیریتی نیز یاد کرد عبارت است از کنترل کاربری یا نحوه استفاده از اراضی، تعبیه سیستمهای هشدار دهنده سیل و پیشبینی هواشناسی به موقع، مباحث بیمهای و از این دست.
6. مسلماً ساخت سازههایی چون خاکریزهای طولی، دیوارههای سیلبند و ... نیازمند مطالعه و طراحی دقیق جغرافیایی و عوارض منطقهای بالادست و پاییندست است، چرا که ساخت هرگونه تأسیساتی به مقطع جریان عبوری سیلاب و شدت آن اثر میگذارد و این مسئله در مناطق پاییندست اثرات مضاعفی را در پیامد خود خواهد داشت. از این رو جزیرهای عمل کردن هر شهر و روستا در مسیر سیل منطق درستی ندارد و لازم است تا تمام اقدامات سازهای در قالب یک برنامه جامع عمومی در سطح حوضه آبریز که از پیش با در نظر داشت سراسر سطح حوضه، نیز رژیم سیلابی، مراکز سیلاب خیز صورت گیرد و از پیش تأثیرات و پیامدهای انواع اقدامات سازهای مورد مطالعه و محاسبه قرار گرفته شده باشد.
7. در عین حال مهندسی ساخت سازه ها، نوع مصالح به کار رفته و طراحی شیب و ارتفاع و سایر پارامترهای آن مباحثی نیست که در موقع اضطرار بتوان آن ها را سامان داده و به نحو مطلوب اجرایی کرد.
8. مهندسی رودخانه، اصلاح مقاطع آبراههها و رودخانهها، برنامههای لایروبی، همه و همه در جهت بالا بردن توان هیدرولوژیکی و افزایش قدرت انتقال سیلابها نیازمند دانش و تجربه فراوانی است و به نظر میرسد طی دهه های اخیر در کشور نسبت به متخصصان این امر در فاز تئوریک و چهرههای شاخص محلی در فاز عملیاتی بیتوجهی شده است. چه بسا در جهت عکس این مفهوم، ساخت و سازها در بستر و حریم رودخانه ها از سوی ارگانهای مسئول به عنوان یک اقدام درآمدزا به یک قاعده بدل شده است.
9. حل معادله مخازن سدها و در برابر آن تالاب ها و آبگیرهای طبیعی ظاهراً در کشور ما موضوع لاینحلی است. باید سرانجام یک نهاد مسئول به این پرسش پاسخ دهد که چرا ظرفیت پشت سدها در مقطع زمانی منتهی به بارشهای سیلآسای اخیر تقریباً به طور کامل پر بوده، حال آنکه تالاب ها و آبگیرهای طبیعی دشتهای مسطح گلستان و خوزستان تا حد امکان خالی نگاه داشته شده بود. آیا این امر استدلالی علمی داشته یا دلیلی تجاری- اقتصادی مثل فروش آب به کشاورزان، تولید و فروش بیشتر برق یا استخراج ارزان و مقرون به صرفهتر نفت از تالابها در پس ماجرا نهفته بوده است؟
10. در حالی که بیشتر معماری خانهها و ساخت و سازها در اقلیمهای مختلف ایران خاص همان اقلیم بود و برای مثال مهندسی و طراحی خانهها شمال کشور از جمله در آق قلا با اصفهان و یزد تفاوت داشت، طی دهههای اخیر رواج نوعی کپی برداری، تغییر سلیقه یا هرپدیده دیگر ضدفرهنگی در این عرصه که از سوی شهرداریها نیز به آن دامن زده شده است، سبب شده رگبارهای شدید در مواردی با آبگیری خانهها توأم شود.
11. نبود سیستم زهکش حساب شده در شهرها و نیز سیستم فاضلاب اصولی که در بارشهای شدید برهم اثرگذاشته و از خانه های مردم بالا میزند خود حدیث دیگری است.
12. حرکت وارونه و معکوس جریان آب در سیستم های زهکش و دفع سیلاب های شهری حکایتی تکراری است که در سیل اخیر آق قلا نیز به ویژه در محله کلاباد رخ داد.
13. لزوم نگاه طرحهای جامع شهری به مباحث سیلابهای شهری و به روز ساختن مدام آن از منظر تغییرات زیرساختهای حساس و نیز تغییرات اقلیمی کاملاً ضروری است. حال آنکه شهرهای در خطر گویی موضوع سیلاب را از طرح جامع خود کنار گذاشتهاند، آنچنانکه در شیراز حتی ساخت و ساز در مسیل ورودی شهر به سوی رودخانه فصلی شهر نیز با چراغ سبز شهرداری صورت پذیرفته بود. در تمامی شهرها کم و بیش این ساخت و سازهای شهری در مسیل ها، حریم رودخانه ها و ... به امری عادی بدل شده و استدلال میشود برمبنای طرح جامع انجام گرفته است!
14. فراوری اطلاعات هواشناسی و نیز محاسبات رواناب و سیلابهای موسمی در کشور باوجود قدمت فراوان از پویایی و اراده لازم برخوردار نیست. شماری از آخرین تحقیقات و بررسی های دانشگاهی که اخیراً در بررسی سیل خیزی مناطق مختلف ایران صورت گرفته نتوانسته مبتنی بر آماری کارآمد و بهروز باشد. شاید نیاز است که شهرهای بزرگ در تأمین بودجه برای محاسبه و استخراج آمار تخصصی در بخشهایی که مخاطرات بالقوه برای موجودیت شهرشان هستند، در همکاری با سازمان هواشناسی آستین بالا بزنند.
نظر شما