۱۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۳
بی‌بی‌جان قصه هم پرواز کرد

مادر! حاجی خانم! بگو یا حسین! یا حسین! بابا شهید شده! مادر هنوز از داغ علی رنجور بود که داغ صالح هم بر آن افزوده شد و حالا خبر شهادت بابا، تاب و توان این پیرزن را گرفت. ناله خفیفی از گلوی مادر شنیدم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، "بی‌بی‌جان" روایتی از زندگی حاج محمدعلی خانعلی و دو فرزند شهیدش است که به‌قلم علی هاشمی در پنج فصل به رشته تحریر درآمده است؛ شهید خانعلی متولد روستای «زفره» اصفهان است که در کاظمین سکونت داشت؛ وی با آغاز انقلاب و جنگ ‌تحمیلی به دلیل مشکلات دو کشور عراق و ایران به دیار خود بازگشت. شهید خانعلی ابتدا به‌عنوان آشپز وارد میادین جنگی جنوب شد، اما به دلیل تسلط بر زبان عربی به سمت فرماندهی استراق سمع گردان‌ امام حسین (ع) درآمد و سرانجام در میدان نبرد به شهادت رسید.

این کتاب هر چند پیرامون زندگی سه شهید می پردازد اما در لا به لای آن بی‌بی‌جان قصه پررنگتر است بی‌بی‌جانی که مادری با صبر و استقامت بود که تاب آورد و پیکر عزیزانش را دانه دانه دید و برای وطن عزیزش دم نزد بی‌بی‌جان اکنون چهل روز است که به پسرانش پیوسته است و از او تنها نامی بر یاد مانده است حال به همین مناسبت خبرنگار ایمنا پای صحبت های علی هاشمی نویسنده این کتاب نشسته که در ادامه می خوانید:

چه شد که روایت این سه شهید را در قالب رمان نوشتید؟

سال ۹۴ کتاب "ابودردا" را توسط نشر ستارگان درخشان منتشر کردم و این آغازی بود برای اینکه آن ها به من پیشنهاد بدهند که چنین شهیدی وجود دارد شهید «حاج محمدعلی خانعلی» در بخش استراق سمع فعالیت می کردند با افراد مورد نیاز صحبت کردم و همه در این راه همکاری لازم را با من داشتند.

در زمان نگارش کتاب بی‌بی‌جان کمکی به شما کردند؟

 ۱۵ درصد محتویات این کتاب بر اساس اسناد کتبی و ۷۵ درصد آن نیز از طریق مصاحبه با نزدیکان و هم‌رزمان شهید نوشته‌شده است اما متاسفانه در آن زمان بی‌بی‌جان در کما بودند و ما نتوانستیم با این بانو صحبت کنیم البته قرار بود اسناد مربوط به شهید خانعلی ظرف سه ماه جمع‌آوری شده و پس‌ازآن، کار نوشتن کتاب آغاز شود؛ اما در مراجعه به منابع گوناگون اسناد و تاریخ شفاهی دریافتم که شخصیت این شهید دارای ظرفیت‌های گسترده و ویژه‌ای برای تدوین کتاب است؛ به‌این‌ترتیب، زمان پیش‌بینی‌شده از سه ماه به یک سال افزایش یافت.

چرا کتاب عنوان بی‌بی‌جان را به خود گرفت؟

عنوان کتاب، این تصور را به ذهن ‌متبادر می‌کند که راوی قصه «بی‌بی جان» است اما بی‌بی جان، نام همسر شهید خانعلی است که هشت سال است در کما به سر می‌برد. من در ابتدا به بیان سرگذشت شهید خانعلی پرداختم اما دو پسر ایشان کاظم و صادق نیز شهید شده بودند و در این کتاب آن ها را نیز آوردم اما هر نکته ای را که مینوشتیم خط و ربط خود را به بی‌بی‌جان پیدا می کرد و من احساس کردم خود این شهدا دوست دارند راجع به مادرشان بنویسم و در نهایت یک زندگینامه مستند داستانی از این شهدا و زندگیشان نگارش شد.

یک توضیح راجع به ساختار کتاب برای علاقه مندان بدهید؟

ابتدای این کتاب از زبان اول شخص که شهید خانعلی است آغاز می شود و دوران کودکی خود را روایت می کند تا زمانی که در کربلا ۵ مجروح می شود بخش آخر نیز از زبان فرزندشان صادق خانعلی روایت می شود متأسفانه غالب جوانان ما گرایش زیادی به خواندن کتاب ندارند و همین امر سبب شد که علی‌رغم وجود مطالب زیاد درباره شخصیت این شهید بزرگوار از نوشتن کتابی قطور با مطالب گسترده‌تر، اجتناب کنم.

آیا کتاب دیگری به صورت روایت داستانی می نویسید؟

بعد از کتاب ابودردا و بی‌بی‌جان یک رمان با نام قصه سعید نوشته ام که امسال منتشر خواهد شد البته اثر مثل خودش که اخیرا در موزه خرمشهر رونمایی شد نیز یک اثر داستانی است که امسال وارد بازار نشر شده است یک اثر هم برای شهید میثمی نوشته ام که امسال چاپ خواهد شد.

کد خبر 378336

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.