به گزارش خبرنگار ایمنا، پدران و مادران عناصر مهم سازنده خانوادهاند و والدین با هر رنگ، نژاد، مذهب، فرهنگ و ملیتی اولین سرپرستان و مربیان کودکان به شمار میروند که شادی و امکانات زندگی را برای آنها مهیا میکنند، در خصوص اهمیت والدین و توجه آنها به موضوع تربیت گفتوگویی با سیدمحمد سجادزاده، مدرس دانشگاه و مدیر مرکز تخصصی خانواده شهر اصفهان داشتهایم که در زیر میخوانید:
جایگاه والدین برای داشتن خانوادهای سالم کجاست؟
در ابتدا این روز را به والدینی که دغدغهشان تربیت فرزندانشان است و فراموش نمیکنند که جامعه محصول خانوادههای موفق است تبریک میگویم. این خانوادهها میکوشند تا نیروی انسانی و کارآمدی تحویل جامعه بدهند چرا که نیروی انسانی هرجامعه سرمایه اصلی آن جامعه است فارغ از اینکه پول، ثروت، منابع مالی این جامعه چقدر است اگر سرمایه انسانی مفید و کارآمدی داشته باشد جامعه میتواند با این نیروی انسانی ثروت خلق کند اما اگر سرمایه انسانی مفیدی نداشته باشد قطعاً همه پول و ثروتش از بین خواهد رفت.
بنابراین کسی که سرمایه انسانی را خلق میکند و سنگ بنای این نیروی انسانی است خانواده است، وقتی میگوییم خانواده و والدین البته که منظورمان هرخانواده و والدینی نیست، خانواده زیاد داریم اما خانوادههایی که از نظر کارآمدی کارکرد لازم را نداشته باشند کج کارکرد هستند و درست نمیتوانند ایفای نقش کنند، خانوادهای که میتواند به کارکردهای موفق خودش دست پیدا کند قواعد و لوازمی را رعایت میکند، والدینی که میخواهند بچههای سالمی را داشته باشند باید به لوازم و ملزوماتی خودشان را مجهز کنند و آنها را رعایت کنند.
به نظر شما برای والد بودن باید آموزش دید یا هر والدینی میتواند تربیت فرزند را انجام دهد؟
بله مهمترین موضوع در اینجا همین نکته است که والد بودن و فرزندپروری را باید یاد گرفت مطمئنا پدرومادرهای جدید روز اول چیزی از فرزندداری نمیدانند آنها که فکر میکنند بچه بزرگ کردن کاری ندارد و ایفای نقش والدی مانند کارهای معمولی دیگر است فراموش میکنند بسیاری از نقشهای مهم مانند نقش همسری، پدری، مادری و غیره آموختنی هستند و باید آنها را یاد بگیریم حتی بعضاً مطرح می شود که باید برایشان گواهینامه تعریف بشود تا پدرومادر بتواند پدر ومادر بشود و فرزند بیاورند یا فرضا باید گواهینامههایی برای ازدواج تعریف بشود که اگر خواستنئد ازدواج کنند این دوره را طی کرده باشند که همه این گفتهها گویای این نکته هستند که پیدا کردن کارکرد خوب این نقشها مستلزم این است که آنها را یاد بگیریم و اطلاعات بیشتری درباره آنها داشته باشیم.
از نگاه شما والدین خوب و کارآمد چه والدینی هستند؟
اگر بخواهیم بگوییم پدرخوب یا مادرخوب و یا والدین خوب چه والدینی هستند ذکر چند نکته ضروری است؛ اگر بخواهیم بگوییم یک والدین، به نقش خودش و کارکرد خودش درست عمل کرده یا نه، شاید بتوان اینها را به عنوان ملاکها و معیارهای سنجش کارآمدی و موثر بودن یک والد درنظر گرفت نکته اولی که به نظر میرسد محبت بیوقفه و بیواسطه است، یعنی محبت مشروط برای بچههایمان نداشته باشیم و نگوییم اگر این کار را کنی دوستت دارم اگر این کار را نکنی دوستت ندارم، ما همه می گوییم بلکه باید محبت والدین بیوقفه، بیواسطه و غیرمشروط باشد حتی وقتی بچههایمان خطایی انجام میدهند این محبت نباید قطع بشود، یک اشتباهی در اینجا هست که فکر میکنیم محبت یعنی نوازش، خیر نوازش یکی از مصادیق محبت است هم تنبیه و هم تشویق از مصادیق محبت هستند محبت یعنی ابراز علاقه و ابراز اشتیاق و میل درونی به طرفی که در مقام مادری یا پدری بچهها طرف دریافت این محبت هستند در هرحال وقتی بچه خطایی مرتکب شده است باید بداند ما دوستش داریم و اگر تنبیهاش میکنیم از سردوست داشتن است یا اگر جایی واکنشی نشان میدهیم بداند در اثر دوست داشتنن است حتی وقتی بزرگترین خطاها را انجام میدهد باید بداند ما دوستش داریم اما دوست داشتنمان به معنای تأیید خطای او نیست و بچه باید بداند ما از خطایش ناراحت و دلخور هستیم اما در هرحال دوستش داریم.
شرط دوم همدلی و خوب گوش دادن است به نظرمن یک پدر و مادر خوب، پدرومادری هستند که به حرفهای بچه خوب گوش میدهند و اجازه ابراز وجود به او میدهند. اگربچه ها فرصت داشته باشند که خودشان را در جمع والدین و خانواده کوچک خودشان ابراز کنند قطعاً در سالهای بعدی وقتی وارد دنیای بزرگسالان میشوند جرأت ابراز کردن در وجودشان رشد کرده است چرا که یکی از شاخصهای مهم رشد روانی ابراز وجود است و فراموش نکنیم عزت نفس یکی از نکات مهم تربیت فرزندان است حتی در نظام دینی مسئله عزت نفس یکی از مسائل مهم و حیاتی است که دین روی آن تأکید ویژهای کرده است و به نظرم این زمانی حاصل میشود که والدین در مقام پدری و مادری خوب به بچهها گوش بدهند و فرصت ابراز وجود را به آنها بدهند. شرط سوم بحث شادی و تفریح در داخل خانه است والد خوب والدی است که برای وقتهای خالی خانه و زمانهایی که با خانواده خود است فرصتی برای شاد شدن، خندیدن و تفریح فراهم میکند قاعدتاً وقتی می گوییم شادی و تفریح در خانه منظورمان تفریحات گران نیست، گاهی بازی کردنهای ساده ما با بچهها آنقدر برای آنها شادی خلق میکند که شاید اگر میلیونها تومان هزینه می کردیم و یک اسباب بازی برایشان میخریدیم آنقدر نمیتوانست آنها را شاد کند، بچهها به کم راضی هستند و بیشتر به دنبال کیفیت هستند مخصوصاً در دوران کودکی. دوران نوجوانی فرق میکند اما در دوران کودکی بچهها به دنبال کیفیت رابطه هستند نه کمیت رابطه اینکه چند ساعت با او هستی مهم نیست اینکه همان زمانی که با او هستی خوب ارتباط بگیری بسیار مهم است.
شرط چهارم ایجاد فرصت تعالی معنوی و تعالی فکری برای بچه و خانواده است ما به عنوان والد در عین حال که وظیفه داریم جسم بچه را رشد بدهیم و مراقب سلامت جسمی او باشیم همانقدر باید حواسمان جمع باشد که بچهها نیاز دارند که فکر و ذهنشان رشد کند. چرا که جنبه بسیار مهم وجودی انسان خودشکوفایی است، دستیابی به معنای زندگی است چیزی که تحت عنوان معنای زندگی برای همه داریم اگر معنای زندگی حاصل بشود قطعاً خیلی از موضوعات قابل پذیرش خواهد بود.
به نظر شما وظیفه اصلی والدین در تربیت فرزندانشان چیست؟
توجه به رشد معنوی، رشد فکری و رشد وجودی بچهها ازنظر روحی و شخصیتی یکی از آن وظایف ذاتی و عمیقی است که یک والدین به عهده دارند اگر فرزندان به لحاظ اخلاقی و فکری رشد پیدا کنند قطعاً مفید به حال جامعه میشوند ولی اگر در فرزند ما شخصیت ضداجتماعی شکل بگیرید و یا اگر شخصیتی شکل بگیرد که منزوی و ترسو است، شجاع نیست، ابراز نظر و عقیده نمیکند، پنهان کار و دروغ گو است، از نظر شخصیتی ریاکار است، قاعدتاً تمام اینها که هم صفات اخلاقی و شخصیتی هستند هم در عین حال صفات موثری هستند که یک فرد بتواند برای جامعه، خودش و مردمش مفید یا مضر باشد به نظرم زمینه شکلگیری همه اینها در درون خانواده است. بنابراین مسائل تعالی روحی و معنوی، فکری و شخصیتی یکی از مهم ترین ارکانی است که والدین باید در نظر داشته باشند، پیامبر خدا در این باره فرمودند: " نگرانم برای بچههای آخرالزمان. اصحاب پیامبر میپرسند از والدین کافرشان دلواپس هستید؟ میفرمایند: اتفاقا از والدین مسلمانشان دلواپس هستم به دلیل اینکه خودشان که چندان مسلمانی نکردند اجازه هم نمیدهند که بچههایشان با مفاهیم دینی، اخلاقی و معنوی آشنا شوند و در این فضا رشد کنند. " و متاسفانه در جامعه آرام آرام میبینیم والدینی که خودشان با هردیدگاه و نظری امروز اصلا اجازه نمیدهند بچههایشان به سمت بعضی از این مفاهیم بروند به نظرم آموزش مفاهیم اخلاقی و معنوی جزء وظایف والدین است.
در مورد میزان کنترل و نظارت بر رفتار فرزندان صحبت کنید که این نظارت باید چگونه باشد؟
ببینید کنترل و نظارت دقیق روی رفتار بچهها بسیار مهم است، اما به اشتباه برخی فکر میکنند وقتی میگوییم کنترل و نظارت یعنی جیب بچه، کمدش، گوشیش و غیره را چک کنیم و مدام او را تعقیب کنیم! قاعدتاً اینها به تعبیری نه تنها باعث رشد بچه نمیشود که اتفاقا باعث میشود فرزندان به شدت پنهان کار و دورو بار بیایند در اینجا باید به دومسئله توجه کنیم یکی ایجاد خودکنترلی روی بچههاست که ما اجازه بدهیم آنها خودشان روی خودشان کنترل پیدا کنند و اجازه بدهیم بدانند چرا باید مراقب خودشان باشند و اگر خودشان مراقب خودشان نباشند و به آن خودمراقبتی یا سلف کنترل نرسند قطعاً در همه عالم دوربین بچینیم و مراقب این بچه باشیم، خطایی که بخواهد را قطعا انجام میدهد اما اگر کاری کنیم که خودکنترلی و مفهوم قرآنی تقوای درونی در بچه شکل بگیرد و خودمراقبتی حاصل شود خودش از خودش مراقبت میکند این یکی از مواردی است که در موضوع نظارت باید بدان دقت کرد همچنین باید به عنوان پدرومادر بتوانیم بفهمیم که فرزندمان در چه شرایطی است اگر این چند شرط بشود به نظرم یک خانواده شاد، والدین موثر با فرزندان سالم به لحاظ جسمی، شخصیتی، روانی و معنوی خواهیم داشت.
گفتگو از: " شهین اصلانی خبرنگار اجتماعی خبرگزاری ایمنا"
نظر شما