به گزارش خبرنگار ایمنا، سردار شهید حاج عبدالعلی ولایی فرزند عباس سال ۱۳۳۷ در خانوادهای روحانی و هنرمند در محله پایین دروازه، کوی باغ سهیل در اصفهان به دنیا آمد. به پدرش هنگام تولد وی در مسافرت در عالم خواب چنین ملهم شده بود که «همسرت پسری به دنیا میآورد، باید نامش را عبدالعلی بگذاری، او آینده درخشانی دارد و نزد ائمه اطهار (ع) آبرومند و باعث عزت دنیا و آخرت شما میشود» حاج شیخ عباس، هنرمند آئینه کار بود که برای تزیین حرم مطهر ائمة اطهار (ع) و حضرت زینب به سوریه دعوت میشد و عبدالعلی و مادرش را همراه خود میبرد. عبدالعلی از کودکی سه سفر به عتبات و دو سفر به سوریه رفته بود. این سفرها موجب شد تا عشق به اهل بیت (ع) با همة وجود او آمیخته گردد.
عبدالعلی دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان مشتاق (شهید لاهیجانیان) آغاز کرد و در مدرسه عرفان ادامه داد. وی تحصیلات دورة متوسطه را نیز تا مقطع دیپلم در دبیرستان نمونة (نبویمنش) تحصیل کرد.
از نوجوانی با مسجد و حسینیه و هیأت بنی فاطمه آشنا گردید. پس از ورود به دبیرستان نمونه علاوه بر تحصیل دروس متوسطه، تفسیر قرآن و اصول و عقاید دینی را مطالعه و در فعالیت سیاسی و مبارزاتی نیز شرکت میکرد. وی از جوانان فعال و انقلابی مسجد مسلم بود و با هیأت بنی فاطمه نیز همکاری داشت.
عبدالعلی از ۱۶ سالگی از امام خمینی تقلید میکرد و به ایشان علاقة وافری داشت و اعلامیههای ایشان را پخش میکرد. وی در راهاندازی جلسات مذهبی مسجد مسلم نقش تعیین کننده داشت و نوجوانان را به اردوهای مذهبی و کوهنوردی میبرد.
عبدالعلی پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی از اواخر سال ۱۳۵۶ وارد مبارزه علیه رژیم پهلوی شد و منزل خودشان و مسجد را پایگاه پخش اعلامیههای امام خمینی کرده بود. در راهپیماییهای سال ۱۳۵۷ بسیار فعال بود و در تحصن تاریخی مردم اصفهان در منزل آیت الله خادمی شرکت کرد. یک بار مأموران ساواک او را در خیابان دستگیر کردند و به منزلش یورش بردند؛ ولی به لطف خداوند موفق نشدند که از او سندی به دست آورند.
عبدالعلی به همراه شهید ناصر عابدی و شهید سیّد باقر کویتی پور، گروه امر به معروف و نهی از منکر را زیر نظر آیت الله خادمی و دبیر مدرسهشان، آقای کیقبادی، راه اندازی کرده بود. در ایام حکومت نظامی سال ۱۳۵۷ در اصفهان عبدالعلی به همراه نوجوانان کوی باغ سهیل شبها با مأموران حکومت نظامی درگیر میشدند و با آتش زدن لاستیک راه ورود خودروهای گشت نظامیان را سد میکردند. عبدالعلی یک روز سنگ بزرگی به ماشین نظامیان پرتاب کرد و شیشة آن را شکست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبدالعلی برای محرومیت زدایی به همراه چند نفر از دوستانش به منطقة سیستان و بلوچستان رفت و پس از چند ماه خدمت در آن منطقه به اصفهان بازگشت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان درآمد. وی برای حفظ و حراست انقلاب اسلامی سر از پا نمیشناخت و شبانه روز مشغول فعالیت بود. وی در حوادث سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ که منافقین به هواداری بنی صدر دست به ترور نیروهای حزب اللهی میزدند، به مبارزة با آنان میپرداخت و خانههای تیمی آنان را کشف و دستگیر میکرد.
عبدالعلی نیز از سوی منافقین مورد هدف ترور با نارنجک قرار گرفت که البته نجات یافت.
عبدالعلی مدتی در عملیات سپاه اصفهان مشغول خدمت بود و با تشکیل سپاه منطقه دو مسؤولیت اعزام نیروهای سپاه منطقه ۲ کشور برعهده وی گذاشته شد. عبدالعلی به واسطة مسئولیتی که داشت برای هماهنگی با یگانهای رزمی سپاه هر از گاهی از جبهههای جنوب و غرب بازدید میکرد و مدتی در جبههها میماند.
سرانجام شوق شهادت و خدمت به جبهه در وجود او جوانه زد و موفق شد در سال ۱۳۶۴ در جبهه بماند و در گردان یا زهرا (س) لشکر امام حسین (ع) به عنوان یک رزمنده خدمت کند. وی در عملیات والفجر ۸ در ساحل اروند در ۲۳ بهمن ۱۳۶۴ به شهادت رسید و پیکر پاکش را به اصفهان منتقل کردند و در گلستان شهدای اصفهان، قطعة والفجر ۳/۸، ردیف ۳، شماره ۶ به خاک سپردند.
نظر شما