تشییع جنازه فوتبال حرفه‌ای بر روی دوش تماشاگرنماها

اتفاقات تلخی که در بازی پرسپولیس و سپاهان رقم خورد نشان می‌دهد که فوتبال ایران در حوزه فوتبال حرفه‌ای تنها یک نام را یدک می‌کشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سالهاست که برای پوشاندن ضعف‌های فرهنگی در حوزه فوتبال و ناهنجاری‌های صورت گرفته در استادیوم‌های ورزشی عبارت "تماشاگرنما" دستاویزی برای متولیان فوتبال ایران بوده تا پشت سال‌ها بی اخلاقی و ناجوانمردی در حوزه ورزش پنهان شوند.

مدتهاست که از لحاظ دریافت پولهای آنچنانی و نوع برگزاری مسابقات لیگ خودمان را با کشورهای اروپایی مقایسه می‌کنیم ولی هرگاه بخواهیم دلمان را به لذت تماشای فوتبال خوش کنیم به ناگاه اتفاقاتی رخ می‌دهد که برای توصیف زشتی آن حتی از کلمه تکراری تماشاگرنما هم کاری بر نمی‌آید.

در فوتبال اروپا حداقل حساب تماشاگرهای اهل فوتبال با هولیگن‌هایی (رفتار های ناهنجار تماشاگران فوتبال) که  فقط به قصد آشوب و درگیری راهی استادیوم می‌شوند جداست و هیچکس برای رفتارهای اینچنینی به دنبال بهانه تراشی نیست اما  در استادیوم آزادی تهران بیش از ۹۰ هزار تماشاگر یکصدا به هنگام هدر رفتن موقعیت تیم حریف از "واژگان ۱۸+" استفاده می‌کنند و چه خوش‌خیال آنهایی که همه این اتفاقات را به پای تماشاگرنماها می‌نویسند.

لیگی که ۱۸ سال است پسوند فوتبال حرفه‌ای را در کنار خودش دارد امروز به جایی رسیده که در یکی از بزرگترین مسابقات فصل شاهد رقم خوردن صحنه‌هایی تلخ و ناراحت کننده در آن هستیم پدر دو فرزند هم از روی سکوهای استادیوم زنده به خانه بر نمی‌گردد؛ تماشاگری که خودش را از روی سکوها به محوطه چمن می‌رساند تا از خجالت بازیکن ناکام تیم محبوبش در بیاید تا هواداری که ترقه‌های پیازی را در ساندویچ فلافل کودک خردسالش جاساز می‌کند و برای یک لحظه خاص رعب و وحشت را در استادیوم‌های ورزشی ایجاد می‌کند و سرانجام این دیدار در نهایت با مصدومیت ده‌ها هوادار سفر کرده به تهران همراه می شود.

همه و همه قربانی بی برنامگی متولیان فوتبال ایران در حوزه اخلاق و فرهنگ بوده‌اند که امروز و در قرن ۲۱ باید بر سر مزار فوتبال حرفه‌ای فاتحه آن را بخوانند. سالها از بازی جنجالی استادیوم حافظیه که تماشاگرانش با پرتاب نارنج از بازیکنان پذیرایی کردند گذشته اما امروز سنگ و سیمان و سرامیک هدیه میزبانان به میهمانانی بوده که به گناه تشویق تیم خودشان، کیلومترها راه را پیموده‌اند و با سرهای شکسته به خانه بازمی‌گردند.

فوتبالی که برای حرفه‌ای شدن تنها و تنها حق پخش تلویزیونی و بلیت فروشی الکترونیکی را مبنا قرار می‌دهد در حساس‌ترین روزهای فصل باید به مانند عصر حجر به دنبال جداسازی هواداران دو تیم پرطرفدار از یکدیگر باشد تا آنها با سنگ و چوب و چماق از خجالت یکدیگر در نیایند.

ای کاش به جای حرف، شعار و عبارات قشنگ در حوزه فوتبال حرفه‌ای روزی فرا برسد که هم تماشاگران و هم مدیران تصمیم‌گیر در این بخش دست به انجام کارهایی بزنند که فوتبال حرفه‌ای ایران به واسطه کیفیت و جذابیت فوتبالش سرتیتر رسانه‌های ورزشی دنیا بشود، نه به واسطه اشکهای کودکی مظلوم که روی سکوهای استادیوم آزادی نشسته و از ترس سنگ و چوب در آغوش پدرش اشک می‌ریزد.

کد خبر 374387

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.