فراموش شدگان "آب چی"

ترکش‌های سیل جان و مال مردم زیادی را در استان‌های گلستان، لرستان و خوزستان با خود برد، هر چند سیل مهربانی مردمان ایران پس از سیلاب به راه افتاد اما مردمان روستاهای "بابا بزرگ" در این سیل مهربانی فراموش شدند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، صبح است و تابش داغ آفتاب جای خود را به ابر و باران‌های روزهای گذشته داده است. در خرم‌آباد اوضاع آرام است و در این آرامی همه در تکاپو برای بار زدن خودروها و حرکت هرچه سریع‌تر به سمت مناطق سیل زده هستند. زن و مرد، کودک و بزرگسال و پیر و جوان همه و همه برای امدادرسانی به پا خواسته‌اند، در این میان پیرزنی با لباس محلی دیده می‌شود، هر چند خودش درگیر سیل بوده اما چمدانی از لباس برای هم استانی‌هایش آورده تا به آنها هدیه دهد.او بر این باور است " باید خودمان به خودمان رحم ‌کنیم، تا خدا هم به ما رحم ‌کند."

جاده هم مسیر با سیل!

هر چه به سمت روستاهای معمولان به پیش می رویم مخملی‌های سبز بیشتر نگاهمان را با خود همراه می‌سازد، ترکش‌های سیل همه را گرفته اما باز هم زیبایی‌های الهی در لابلای این ترکش‌ها خودنمایی می‌کند، هر چه به جلوتر حرکت می‌کنیم از زیبایی‌ها کاسته شده و عمق فاجعه‌ای که بر سر مردمان این روستاها آمده بیشتر رخ نشان می‌دهد.

به روستاهای نورآباد نزدیک می‌شویم، راه‌های ارتباطی آنها مسدود است، با گذشت بیش از ۱۰ روز از فاجعه سیل هنوز امدادرسانی به مردمان روستاهای منطقه امامزاده ابراهیم معروف به بابابزرگ انجام نشده است،

برای رسیدن به منطقه بابابزرگ باید وارد جاده‌ای باریک در غرب نورآباد شد. جاده با چشم‌ انداز دشت‌های زیبای زاگرسی در لرستان زیبایی این منطقه را به رخ می‌کشد. هرچه جاده جلو می‌رود، کوه‌های زاگرس بیشتر خود را نشان می‌دهد و قامت این کوه‌ها پیش رفتن در جاده را سخت می‌کند. کم کم اثرات سیل را می‌توان مشاهده کرد، سیلی که به راه افتاده در محل‌هایی جاده را با خود هم مسیر کرده و برده است.

جاده در میان کوه‌های زاگرس پیش می‌رود و گاهی از پا می‌ایستد، در قسمت‌هایی جاده کاملا از بین رفته و حتی در قسمت‌های دیگری جاده دچار فرونشست‌هایی تا عمق چهار متر شده است. در اطراف جاده نیز آب‌های روان جاری است، برف‌هایی که آب شده به آب باران پیوسته و این مسئله باعث سرازیر شدن آب و ریزش سنگ به جاده می‌شود. با وجود تمام این جاده‌ها خودروهای آفرود راه خود را باز می‌کنند و پیش می‌روند.

پس از طی کردن چندین کیلومتر در جاده آسفالت که البته بیشتر شبیه به پیکره‌ای چند تکه شده، پل تخریب شده‌ای وجود دارد که تنها راه دسترسی به روستاها و آبادی‌های آن طرف از طریق این پل است. در زیر این پل نیروهای امدادی پل موقتی ساخته‌اند و تا زمانی که دبی و سطح رود پایین است می‌توان از آن استفاده کرد.

کمی جلوتر جاده به طور کامل مسدود شده و تنها راه رسیدن به روستاهای پایین گذر از بی‌راهه‌های گِلی است که مستقیم از کوه پایین می‌رود. در پایین این مسیر سخت اولین روستا قرار دارد، این روستا "آب چی" نام دارد و سیل راه ارتباطی آن را کاملا مسدود کرده است. تنها وسیله ارتباطی روستا که بتواند در بی‌راه و جاده تخریب شده تا شهر بیاید یک جیپ شهباز است که آن هم در گل گیر کرده.

نگرانی، اضطراب و ناامیدی را می‌توان در چهره کودکان و مردانی که در ابتدای جاده ایستاده‌اند دید. در ورودی روستا اسکلت ساختمانی یک سالن ورزشی نیمه کاره وجود دارد که به گفته ساکنان چند سالی است قول ساخت آن داده شده اما عملیات آن به کندی پیش می‌رود. اکنون اما بارندگی و سیل به این سالن تکمیل نشده نیز رحمی نکرده و بخش‌هایی از آن تخریب شده است تا کودکان هم چنان چشم انتظار به این سالن نگاه کنند.

یکی از مردان روستا که بسیار عصبانی به نظر می‌رسد، پس از مشاهده خودروهای حامل کمک‌های مردمی در ورودی روستا با صدای بلند می‌گوید "ما آدم نیستیم! ما آدم نیستیم! این بارها را اینجا خالی نکنید، ما را اصلا حساب نکردند." دلیل عصبانیت او نرسیدن امداد و کمک به این روستا در این چند روزی که از سیل می‌گذرد است.

اهالی روستا از مسئولان گلایه دارند "جاده دسترسی به روستا تخریب شده و گویی ما فراموش شده‌ایم، سیل به خانه‌هایمان آسیب زده و محصولات کشاورزی را از بین برده. هیچ راهی نداریم و در روستا حبس شده‌ایم، در این چند روز هیچ کمکی به ما نرسیده، برق روستا نیز قطع است و گازکشی هم نداریم؛ در حال حاضر با سوزاندن چوب شب خود را گرم نگه می‌داریم."

روستاهایی به تنهایی کوهستان

ادامه مسیر پس از روستا "آب چی" جاده حتی سخت‌تر هم می‌شود، گذر از گل و سنگ درحالی که نم باران نیز جاده را خیس‌تر می‌کند کاری بس دشوار است. فاصله بین روستاهای اینجا زیاد نیست و شاید دلیل آن حاصلخیز بودن زمین‌های کشاورزی این منطقه زیبا بوده. طبیعت در زاگرس لرستان بی‌نظیر است و بهشت ایران لقب درستی برای این منطقه است.

در میان راه پر پیچ و خم کوهستان و چند کیلومتر بعد از روستای "آب چی" سنگ‌هایی روی هم چیده شدند و چند سرپناه برای روستاییان فراهم آوردند؛ اینجا روستای "جعفرآباد" است. روستایی که مانند دیگر روستاها منطقه مسیر دسترسی‌ آن را سیل تخریب کرده و امدادی به آن‌ها نتواسته برسد. جعفر آباد درست در بالای یک دره قرار گرفته و زمین‌های سبز دور تا دور آن تصویر زیبایی را خلق کرده‌ است.

"جعفرآباد" به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن در ارتفاع بالا دچار سیلاب و آب گرفتگی نشده اما بارندگی‌های شدید باعث شده تا خانه‌های سنگی این روستا تخریب شود. در وسط روستا آواری از سنگ و چوب دیده می‌شود، اینجا تا هفته پیش خانه مادربزرگ و پدربزرگ بوده است. سقف خانه پایین آمده و راه ورود به داخل را مسدود کرده «خانه‌ام خراب شد و هرچه که داشتم را از دست دادم؛ زمین‌های کشاورزی، خانه‌ام و همچی از دست رفت. فقط دو الاغ برایم باقی مانده».

چقدر  کنسرو و تن بخوریم؟

پس از جعفرآباد روستای "تکیه اولاد قبا" و "سرکوره‌اولاد" در کنار هم قرار دارند، خوشبختانه سیل و بارندگی در این دو روستای کوهستانی خرابی به بار نیاورده است اما خرابی جاده، زندگی ساکنان آن را کامل تحت تاثیر قرار داده. این دو روستا بسیار کوچک هستند و تعداد خانوار زیادی ندارد که زندگی آن‌ها وابسته به دام و کشاورزی است.

یکی از ساکنان این روستا از خرابی راه گلایه دارد: «جاده ما خراب شده و نمی‌توانیم به شهر رویم، تنها خواسته ما درست شدن جاده است که به شهر بریم و آب و غذا بگیریم. گازوئیل تراکتورها تمام شده و با هیچ خودرو دیگری نمی‌شود از این راه رد شد. این دوستان زحمت کشیدند و برای ما بسته غذایی (تن ماهی و کنسرو) آوردند اما مگر چقدر می‌شود آن‌ها را خورد، ما نیاز به آرد داریم تا نان درست کنیم و بخوریم».

روستاها در زاگرس لرستان خسارت زیادی از سیل دیده‌اند، خانه‌های این منطقه بیشتر از گِل و سنگ ساخته شده و در برابر سیل بی‌دفاع هستند. همچنین ساکنان و مردمان نیز بی‌دفاع‌تر از خانه‌هایشان، مردمان لر، لک و بختیاری که همیشه عصای دست ایران زمین بوده‌اند، اکنون نیازمند دست ایرانی است که مانند عصا به آن‌ها کمک کند بار دیگر سرپا بایستند.

گزارش از: یزدان روحانی - خبرنگار ایمنا

کد خبر 373037

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.