۱۱ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۴
سیراب نشد اما حیات بخشید

در طول تاریخ، تمدن‌ها در کنار آب شکل گرفته‌اند و این بار احیای نصفه نیمه تالاب گاوخونی بار دیگر امید را برای جان گرفتن معیشت مردم و فراخواندن گونه‌های گیاهی و جانوری زنده کرده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، رخدادی که مردم حوالی حوضه آبریز فلات مرکزی ایران این روزها زیاد از آن صحبت می‌کنند، رسیدن آب به تالاب بین‌المللی گاوخونی است؛ یعنی همان چیزی که در زمان خشکسالی، مدام در هر ترییونی گفته می‌شد حق شرعی و قانونی مردم حاشیه آن است.

طبیعت خشمگین از دست اندازی انسانِ امروز، بالاخره خود آستین همت را بالا زد و برای احیای تالاب پیشقدم شد؛ اولین روزهای بهار ۹۸ از ماحصل بارش‌های فراوان، سیلاب در اصفهان برخلاف خیلی از نقاط ایران زمین که ویرانی به بار آورد، با هدایت درست به سمت گاوخونی رفت تا آن را بار دیگر احیا کند.

نرسیده به تالاب، بندهایی که از قدیم تاکنون ساخته شده اند و کانال‌هایی که مدت‌ها بود خاک غربت بر دیواره آن‌ها نشسته بود، سیراب شده‌اند و آب در میان سنگ و آهک و سیمان دست و پا می‌زند تا به تالاب بریزد.

 ۴۸ ساعت از رسیدن آب به بندهای شرق اصفهان می‌گذرد و مردم محلی که ذوق زدگی بیش از حد را می‌توان در چهره‌هایشان دید، می‌گویند "تا همین چند ساعت پیش آب بالاتر هم بود و حالا که کمی آرام گرفته، سطح رودخانه پایین آمده اما آنقدری هست که از بندهای "شانزده دِه" و "شاخه کنار" سرریز شود."

مردم محلی از روستاها و شهرهای اطراف خود را به کمی آن طرف تر از روستای فارفان رسانده‌اند تا چند دقیقه‌ای را کنار بند شانزده ده بگذرانند و خیالشان از جاری شدن آب راحت شود؛ یکی از آن‌ها می‌گوید "پشت این بند کانال زده‌ایم و قرار است ما هم از آب برای زمین‌های خود سهمی داشته باشیم، خیلی‌ها از این آب سهم می‌برند، اصلا برای همین این بند را شانزده ده می‌گویند چون ۱۶ آبادی را آب می‌رساند."

خانواده‌ها یکی یکی از خودروهای خود پیاده می‌شوند و کیف خود را که از جاری شدن آب کوک شده در قاب عکس‌های موبایلی خود جا می‌دهند و چند قدم اطراف بند می‌زنند و می‌روند؛ بعضی‌ها قرار است این کار تا پایان تعطیلات نوروز برنامه هر روزشان باشد و برخی دیگر همین یک‌بار می‌آیند سراغ آب و از آن تبرک می‌جویند و می‌روند.

چوپانی که چند متر آن طرف تر از بند گله هشتادتایی خود را برای چرا آورده و وجود آب او را بی خیال عالم کرده است، به جای آنکه چشم به دام‌هایش بدوزد، خیره به آب شده و لبخند می‌زند "دو طرف این بند برج نگهبانی ساخته‌اند و قدیم‌ها در آن نگهبان بود تا اگر رودخانه طغیان کرد با چیزهایی که جلوی آب بسته‌اند آن را هدایت کنند که راه نیفتد در دل صحرا و خانه‌های مردم را با خود ببرد."

اصلا فلسفه آب بندها همین بوده که آب را تا جایی که قدش می‌رسد برای استفاده جماعت کشاورز منطقه در خود جای دهد و اضافی آن را خیلی آرام در مسیر هدایت کند. "آب را نباید به حال خود رها کرد وگرنه در گودی می‌افتد و خرابی به بار می‌آورد، باید به سمت صحرا بفرستیم تا زمین‌هایمان آب بخورند؛ پشت بند شانزده ده ارتفاع زیادی دارد و آب را در کانال‌ها می‌ریزد تا چاه‌ها همه آب دار شود؛ حتی همان چند روز هم که در زمستان پارسال آب را باز کردند برای چاه‌های منطقه خیلی مفید بود."

کشاورز جماعت است و اطمینان از بودن آب، برای همین هر لحظه تعدادی کشاورز می‌آیند کنار بند و می‌روند تا خیالشان راحت شود که آب سر جای خود نشسته است "قبلا چه ماهی‌هایی داشت این آب؛ اگر این آب سیلاب نبود و از قبل مانده بود، ماهی‌ها در آن بزرگ می‌شدند ولی الان حداقل مادی‌ها تر شده، قبلا خیلی چیزها می‌کاشتیم ولی وقتی آب نباشد که نمی‌توان کشت و کار کرد؛ دفعه قبلی هم خیلی دیر آب را رها کردند؛ حالا باید ببینیم با این آبی که راه افتاده چقدر و چه چیزی می‌توان کاشت."

ماجرا در کنار بند شاخه کنار نیز به همین صورت است؛ خانواده‌ها که از پر آب شدن آن خوشحال هستند در کنار آب اتراق کرده‌اند و آب جماعت زیادی را به دور خود جمع کرده‌ است؛ خط آب همچنان بر چند متر آن طرف تر از کناره رودخانه نقش بسته است و مشخص می‌کند که یکی دو روز قبل سطح آب نطلبیده سیلاب خیلی بالاتر از این بوده است.

گذر از مسیر رودخانه پس از دیدن این آب بندهای کوچک و بزرگ، به مجاورت کوه سیاه و تا پای تالاب گاوخونی می‌رسد؛ اینجا هم از قرار معلوم در دو روز گدشته آب خیلی بالاتر بوده و پس از آرام شدن رودخانه کمی سطح آب پایین آمده تا حدی که آب تا زیر زانو است و به راحتی می‌توان در آن قدم زد.

تالاب جمعیت زیادی را به میزبانی پذیرفته و برخلاف بندها، جمعیت بیشتر از آنکه مردم محلی باشند، از شهرها و روستاهای اطراف و حتی دورتر هستند که با شنیدن احیای گاوخونی به دور آن گرد آمده‌اند.

اما اگر از آبی که در خود جمع کرده بگذریم، تالاب را همیشه قسمتی مهم از یک اکوسیستم می‌دانیم، جایی که حیات گیاهی و جانوری وابسته آن است اما تالاب گاوخونیِ این روزها فاصله زیادی تا سیراب شدن و مقصد کوچ پرندگان شدن دارد، شاید اگر پس از این نیز آن را پر آب ببینیم و دست نا بلد مدیریتی آب را نخشکاند، بتوان به احیای واقعی آن امید داشت.

و اگر احیا شود، شهرهای اطراف را نیز احیا می‌کند مانند ورزنه‌ای که دیگر قرار نیست اگر گردشگر خارجی بیاید تنها از در و دیوار بومگردی‌ها عکس بیاندازد بلکه می‌تواند خاطرات خود از مشاهده محیط زیست بی‌نظیر تالاب گاوخونی و حتی شادی مردم شهر در کنار پل تاریخی استوار شده بر رودخانه را به دیار خود ببرد.

رودخانه‌ای که این روزها نقطه اشتراک تمام مردم ورزنه شده‌است مخصوصا زنان پا به سن گذاشته و چادر سفید بر سر کرده این شهر که بعد از ظهر بهاری خود را با شکستن تخمه گل آفتابگردان معروف ورزنه‌ای‌ها در کنار رودخانه می‌گذرانند و قایق سواری گردشگران را نظاره می‌کنند.

گزارش از: علی یگانه نسب - خبرنگار سرویس جامعه ایمنا

کد خبر 371773

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجید IR ۱۴:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۱
    1 0
    یعنی میشه سرطان که گریبون گیر ۱۰۰۰ نفر بلکه بیشتر از این ادمهای منطقه شده با این ابی که رسیده از این منطقه بره بیرون.........
  • خاور IR ۲۳:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۱
    2 0
    خیلی عالی بود
  • محسن IR ۲۳:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۱
    2 0
    عالی بود
  • محسن IR ۲۳:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۱
    4 0
    گزارش عال بود
  • ولایت ZA ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۲
    3 0
    شهر ورزنه برای خشکی باتلاق گوخونی نابود شد هم خودش هم مردمش ........................
  • ناشناس CA ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۲
    3 0
    مگه هنوز اثری از باتلاق پیدا میشه که اب هم بهش بره و حیات داشته باشه ......................