به گزارش ایمنا، با چهرهای نسبتا آفتاب سوخته و دستانی خسته هر روز در میان ارابههای آهنی و در یک مسیر تکراری حرکت میکند برای کسب روزی؛ اما در میان تمام روزمرگیها، همسفران چند دقیقهای هستند که رنگی متفاوت به کارش میدهند، در طول یک روز کاری با صدها نفر از اقشار مختلف همصحبت میشود، یکی دانشجو است، یکی کارمند و دیگری مادری که خرید خانه را انجام داده و میخواهد خیلی زود به خانه برسد تا از دست بار سنگین خریدهایش رها شود.
انتظار هر روز برای آمدن مسافران او را خسته و موهایش را سپید کرده است، باید تمام غم و بیحوصلگیهایش را در خود دفن کند و با روی گشاده با مسافرانش روبرو شود، کارش مریضی و ناتوانی نمیشناسد، مرخصی و سختی کار هم ندارد تا بتواند به آن دلخوش باشد، تمام روزهای عمرش را به سر پا بودن چهار چرخ زردی میگذراند که اگر نباشد، چرخ زندگیش هم از پا میافتد.
این وصف ناچیزی از رانندگان تاکسیهای شهرمان است؛ رانندگانی که وقتی پای درد دلشان بنشینی و با آنها همدل شوی، سختی شغلشان را بیشتر درک خواهی کرد؛ ترافیک، دود و دم، چراغ قرمزهای طولانی، مسافران جورواجور، مسافربرهای شخصی و ... تنها تعدادی از مشکلات روزمره و همیشگی این مردان است که باید با آنها دست و پنجه نرم کنند؛ اما نوروز بهانه ای است برای تنوع و رنگ بخشیدن به کار رانندگان تاکسی که همراه با نو شدن روزها و آمدن بهار اتفاقات نویی برای آنها نیز رقم بخورد.
علی احمدیان ۱۰ سال است که بر روی تاکسی کار می کند " تاکسی من گردشی است و عیدها مثل هر روز، صبح زود و حتی زودتر از روزهای دیگر از خانه بیرون میآیم تا نزدیک ترمینال کاوه، ورودیهای شهر و مراکز تاریخی بچرخم، چون مسافرهای بیشتری در این نقاط هستند و بهتر میتوانم کار کنم، در ۱۳ روز اول سال درآمد نسبتا بهتری دارم و با مسافرانی از شهرهای متفاوت هم صحبت میشوم و از آنها راجع به شهرشان سوال میکنم تا اگر روزی خواستم به آن شهر بروم اطلاع کوچکی از آن داشته باشم."
او ادامه میدهد: البته مسافران هم سوالهای زیادی مثل اینکه کدام هتل یا مسافرخانه قیمتش مناسبتر است، تا فلان آثار تاریخی چقدر راه است و یا آدرس رستورانهای معروف شهر را از من میپرسند و بعضیهاشان از من میخواهند تا در طول مسافرت با آنها همراه شوم و آنها را در شهر بچرخانم و به جاهایی ببرمشان که میدانم و یا آنها میخواهند.
احمدیان اضافه میکند: ایام عید، روزها نسبت به بقیه سال فرق دارد چون خاطرههای خوبی برایم رقم میخورد، عید که میشود کمی به شغلم امیدوار میشوم، چون هر روز با آدمهایی روبرو میشوم که من را هادی خود می دانند و مدام غر نمیزنند که اگر از این مسیر میآمدی، ترافیک کمتر بود و یا اینکه انتظار زیادی برای پر شدن ماشینم نمیکشم و افراد، تاکسی را دربست کرایه می کنند، اخلاق مردم در عید بهتر است و خوش صحبتترند.
او از جاری شدن زاینده رود میگوید: جاری شدن آب در زاینده رود مسافران بیشتری را به شهر کشانده و تعداد کسانی که میخواهند به دیدن پلهای تاریخی و آب زاینده رود بروند، کم نیستند، آب زاینده رود که جاری شده، مستقیم یا غیرمستقیم روی بیشتر شغلها تاثیر گذاشته و شهر را رونق داده، ما هم از این رونق بینصیب نیستیم.
این راننده تاکسی از شلوغی خیابانهای شهر در نوروز هم گلایه دارد: "در نوروز ترافیک بعضی از خیابانها که به مرکز شهر، اماکن تاریخی، بازارها، کنار آب زاینده رود میرود بیشتر میشود، اما چارهای نیست باید مثل همیشه و صبورتر از بقیه رانندهها این ترافیک را تحمل کنیم تا در پایان روز دست خالی به خانه نرویم، در شغل ما اگر به هر دلیلی حتی یک روز هم نتوانی کار کنی، مزد آن روز را نداری؛ جدای از ترافیک، شهرداری در نوروز با گل کاری، چیدن سفره هفت سین در جاهای پر رفتوآمد شهر، نو کردن رنگ جدولها، نمادهای زیبایی که از صنایعدستی در جاهای مختلف شهر گذاشته شده و خیلی چیزهای دیگر به ما و مسافران روحیه می دهد و این خود جای خوشحالی دارد.
احمدیان هم مانند همه تاکسیرانان شهر به فعالیت تاکسیهای اینترنتی اعتراض دارد: " بعضی از مسافرها هم از ما میپرسند که با وجود تاکسیهای اینترنتی چگونه گذران عمر میکنیم، بیکاری باعث شده تا تعداد زیادی به این شغل رو بیاورند و حتی بعضیها به عنوان شغل دوم بعد از ساعت کار اصلیشان به عنوان تاکسی اینترنتی در شهر میچرخند بدون اینکه به ما فکری کنند؛ در این مورد اعتراض کردهایم، اما خیلی نتیجهبخش نبود و دستمان هنوز به جایی نرسیده تا بتوانیم جلوی کار آنها را بگیریم و شغلمان را نجات دهیم.
وی ادامه میدهد: کم شدن مسافر با وجود تاکسیهای شخصی و اینترنتی، معضل پول خرد و گاهی خریدن پول خرد با قیمت بیشتر از سوپرمارکتها برای رفع موقتی این مشکل، نداشتن تعرفههای دولتی برای یک سری خدمات مثل تعویض روغن، زدن گاز و بنزین و ...، نداشتن جایگاهی ویژه در شهر به عنوان سرپناه در سرما و گرما برای رانندگان تاکسی، ترافیک بیحد و اندازه شهر، آلودگی شدید هوا در زمستان، فشار سازمان تاکسیرانی بدون خدمات خاص برای تعویض تاکسیهای فرسوده، نداشتن توانایی مالی برای تعویض تاکسیهای فرسود و ... تنها بخش کوچکی از دریای مشکلات شغل ما است.
این راننده تاکسی از سابقه کارش میگوید: ۱۰ سال پیش که این شغل را انتخاب کردم، درآمدش بد نبود، اما امروز دیگر زیاد به درد نمیخورد و اگر ناچار نبودم و سنم اجازه میداد، حتما شغلم را عوض میکردم، در شغل ما دست زیاد شده، صبح خروس خوان که از خانه بیرون میآییم باید تا آخر شب دنده عوض کنیم و تندتر از چرخهای تاکسیمان بدویم تا بتوانیم سر ماه را با سختی به آخر برسانیم، من و همکارانم صورتمان را با سیلی سرخ نگه میداریم اما دست آخر دخلمان به خرجمان نمیرسد...
گفت و گو از: فهمیه نظری، خبرنگار ایمنا
نظر شما