سیاست‌های بلاتکلیف تربیت دانش‌آموزان

بار اصلی تربیت و اجتماعی شدن کودکان برعهده کانون خانواده است و با حضور کودک در محیط های آموزشی بخش مهمی از این وظیفه به مدارس نیز سپرده می‌شود؛ ولی تربیت کودکان گاهی قربانی بلاتکلیفی سیاست‌های حاکم بر آموزش و پرورش است.

به گزارش خبرنگار ایمنا،  بنا بر اظهارات کارشناسان، مسئولیت اولیه و زیربنای تربیت کودکان بر عهده خانواده است و مدارس به نوعی مکمل نقش خانواده ها هستند؛ هنوز نحوه کارکرد مدرسه و خانواده در تربیت دانش آموزان مبهم است و این در حالی است که آشنایی دانش آموزان با ارزش های حاکم بر جامعه و درونی کردن این اهداف آموزشی باید در قالب برنامه های آموزشی و تربیتی در مقاطع مختلف تحصیلی معنا پیدا کند.

احسان کاظمی، روانشناس اجتماعی و مشاوره خانواده در این زمینه به خبرنگار ایمنا می گوید: تربیت از درون خانواده شروع می شود، پنج سال اول زندگی  مهم ترین سال های شکل گیری شخصیت کودکان است که این دوران را در کنار والدین می‌گذرانند؛ کودکان با ورود به مهدهای کودک مرحله‌ای از زیربنای تربیتی را گذرانده و بخشی از مفاهیم تربیتی در وجود آنها نهادینه شده است.

وی وظیفه اصلی مدارس را آموزش اصول تربیتی در ادامه تربیت خانواده ها دانسته و اضافه می‌کند: ۴۳ هزار و ۵۰۰ ساعت از زندگی کودکان در پنج سال اول زندگی در اختیار والدین است و ۱۳ هزار و ۵۰۰ ساعت از ۱۲ سال تحصیلی در اختیار آموزش و پرورش است که باید در گام اول به آموزش و در گام دوم به تربیت دانش آموزان بپردازد.

بلاتکلیفی فرایند تربیت بین خانواده و مدرسه

این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه بسیاری از والدین تهیه مایحتاج و مواد غذایی فرزند را اصلی ترین وظیفه خود می دانند، اضافه می‌کند: باید توجه داشت که دریافت آموزش های ارائه شده از سوی مدارس توسط دانش آموزان نیازمند زیربنای تربیتی صحیح است، همچنین باید توجه داشت که بسیاری از خانواده دانش آموزان ارتباط صحیح با مدارس ندارند و تنها برای ثبت نام، دریافت کارنامه و حمایت مالی به مدرسه می روند و ارتباط آنها تربیتی نیست؛ در انجمن اولیا و مربیان هم بسیاری از والدین حضور ندارند و برای تربیت بچه هایشان با مدرسه ارتباط و همکاری لازم را انجام نمی‌دهند.

به گفته کاظمی سومین مشکل ارتباط بین دو نهاد مدرسه و خانواده این است که در تربیت ایرانی سلیقه به جای اصول حاکم است. بنابراین باید خانواده‌ها آگاه باشند که تربیت وظیفه اصلی آنها بوده و بر عهده مدرسه نیست و می طلبد که ارتباط خانواده‌ها با مدرسه ارتباطی مبتنی بر همکاری تربیتی باشد و سپس به مسائل درسی فرزندان بپردازند و نکته حائز اهمیت دیگر اینکه ضروری است که سلایق را کنار گذاشته و اصول را بر مسائل تربیتی فرزندان حاکم کنند.

مدرس مسائل اجتماعی معتقد است که حلقه گمشده تربیت دانش آموزان در مدرسه وابسته به همین دلایل است و یک دلیل دیگر اینکه متاسفانه درخانواده ها و مدارس ایرانی هنوز حوزه کارکردی مدرسه و خانواده برای دانش آموز مشخص نشده است. کودک بعد خروج از مدرسه و وقتی وارد خانه می شود به جای بازی  و کودکی کردن و لذت بردن دوباره مشغول درس خواندن و انجام تکالیف می شود و بسیاری مدارس از والدین شاکی هستند که چرا فرزندشان در خانه آموزش و تمرین انجام نمی دهند.

این روانشناس اجتماعی و مشاور خانواده بر این باور است ندانستن و بی‌سوادی اصول تربیتی که بسیاری از والدین و معلمان در حوزه تربیتی دانش آموزان دارند مساله دیگری است که باید به آن توجه شود؛ این بی‌سوادی و عدم تجربه و احساس ضرورت در آموختن مسائل تربیتی در جامعه بیداد می کند.

این همه تکلیف نوشتن فاجعه است

کاظمی با اشاره به اینکه همه عواملی که ذکر شد در کم رنگ شدن تربیت دانش آموزان موثر است، اظهار می‌کند: چنانچه کیفیت تربیت در مدارس بالا رود و همه پدر و مادرها هم برای تربیت کردن فرزندان خود وقت و حوصله کافی بگذارند، کیفیت تربیت دانش آموزان هم بالا می رود به دلیل اینکه هیچ نهاد و سیستمی همانند خانواده نمی‌تواند به طور منسجم و مداوم اصول تربیت را به فرزندان بیاموزد. در تعامل با مدرسه کیفیت تربیت هم افزایش می یابد. باید مدارس آموزشهای خود را بر اصول تربیت و یادگیری و روانشناسی کودک و نوجوان مبتنی کنند.

وی اضافه می کند: از سوی دیگر می طلبد که والدین ارتباط شان را با مدرسه پررنگ تر و مستمرتر کنند و توقعات، انتظارات و گله مندی ها از مدرسه تعدیل شود و بیشتر همکاری آنها بر مبنای تربیت باشد. همچنین باید بار روانی و عملکردی بچه ها در مدرسه کاهش پیدا کند، این همه تکلیف نوشتن فاجعه است. بچه ها باید یاد بگیرند که کودکی کنند و از این دوران لذت ببرند.

این مدرس مسائل اجتماعی با تاکید بر اینکه اگر مدرسه هم آموزش ها را مبتنی بر روانشناسی کودک کند در بحث تربیت بچه ها بسیار مهم است، می گوید: در حقیقت اگر در مدارس المپیاد اخلاقی(تقسیم تغذیه با دیگران، کمک به همکلاسی ها در درس ها، همکاری در نظافت مدرسه، کمک به دانش آموزان مستضعف) را حاکم کنیم در تربیت آنها تاثیر گذار است.

وی با بیان اینکه امروز در مدارس دنیا هوش اخلاقی تدریس می شود، ادامه می دهد: یعنی فضیلت های اخلاقی که باید یک کودک یاد گیرد در مدرسه به او می آموزند تا هوش اخلاقی و معنوی او رشد پیدا کند و چنانچه هوش اخلاقی و معنوی او رشد پیدا کرد دیگر والدین نگران کم شدن معدل درسی او نمی شوند و خوشحال هستند که فرزند آنها آموخته که به همنوع خودش کمک کند و می داند که نباید در محیط مدرسه زباله بریزد، می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند و با اعتماد به نفس از خود دفاع می کند.

وی تصریح می کند: این نوع رفتارها همان المپیاد اخلاق است و اگر این المپیاد اخلاقی در خانواده ها حاکم باشد در مدارس هم شکل می گیرد و در واقع مدرسه محصول تربیت خانواده ها را تحویل می گیرد.

لزوم توسعه روابط مدارس و خانواده‌ها

همچنین مهدی اسماعیلی، معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان با بیان اینکه اگر بقای یک جامعه را بخواهیم باید باورها، ارزشها، رفتارها، دانش ها و مهارت ها را به نسل جدید انتقال دهیم، می گوید: در مدرسه این برنامه محقق می شود و مدرسه با همکاری و مشارکت اولیا می تواند به این هدف دسترسی پیدا کند.

وی با تاکید بر اینکه دربحث تربیت دینی نشست های دانش آموزی و اولیا  برگزار می شود، می افزاید: در جهت تربیت دانش آموزان و انتقال باورها و ارزشها به نسل جدید نیاز است که خانواده در کنار مدرسه بوده و همراه آن باشد. برای اینکه دانش آموزان  هم با عشق و علاقه به مدرسه  آمده و از مسائل تربیتی مدارس استقبال کنند باید کارهای بسیاری انجام داد.

معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان  اظهار می کند: نکته حائز اهمیت این است که باید دانش آموزان در تعامل با یکدیگر به یادگیری بپردازند و همین تعامل باعث شاد شدن محیط تربیتی می شود همچنین می طلبد که بیشتر بر روی آزادی و انعطاف در برنامه تاکید شود و از مواد آموزشی و رسانه ها به عنوان فرصت جذاب برای بحث های تربیتی استفاده شود و ایجاد حس آرامش و اعتماد به نفس استقلال و امنیت باعث می شود که دانش آموزان اشتیاق بیشتری برای رفتن به مدرسه داشته باشند.

اسماعیلی با بیان اینکه محتوای آموزشی در ایجاد مدرسه شاد بسیار مهم است، می افزاید: انواع فعالیت‌های علمی، هنری، فرهنگی،  اجتماعی و ورزشی زمینه مشارکت دانش آموزان و حس تعلق آنها به مدرسه را بیشتر می‌کند. بهره گیری از همه ظرفیت های هوشی با ارائه روش‌های آموزش فعال با به کار گیری محیطی بانشاط و برنامه‌ریزی فعالیت‌های فوق برنامه باعث ایجاد انگیزه بیشتر دانش‌آموزان برای مشارکت در امور و همکاری در مدرسه می شود.

وی تصریح می کند: همچنین بازدید از موزه‌ها و نمایشگاه‌ها و فضاهای خارج از مدرسه در تربیت کودکان و شاد بودن آنها بسیار تاثیر گذار است. علاوه بر این خواندن کتاب و داستان و شعر نیز بسیار موثر است. فعالیت‌های دستی  مثل سفالگری و اجرای برنامه های علمی در شاد شدن مدرسه و دانش آموزان تاثیر زیادی دارد.

معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان تاکید می کند: خانواده ها باید با مدارس همکاری کنند و هم خانواده و مدرسه و جامعه در تربیت فرزندان سهم دارند و بچه ها علاوه بر تربیت در خانواده در مدرسه از هم سن و سالان هم تاثیر می پذیرند. اکنون استقبال خانواده ها از مسائل تربیتی رو به گسترش است به دلیل اینکه جامعه هم به این سمت پیش می رود و امروز نیاز خانواده ها به بحث های تربیتی و فعالیت های فوق برنامه در آموزش و پرورش بیشتر احساس می شود. اکنون شاهد این تغییر در خانواده ها هستیم واگر زمانی بیشتر آموزش مورد توجه خانواده ها بوده اما امروز در مدارس می بینیم که خانواده ها بیشتر به فعالیت‌های فوق برنامه و فعالیت‌های تربیتی و پرورشی مدارس توجه می کنند.

کد خبر 369521

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.