صادق صیدبیگی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا اظهارکرد: شهر به عنوان یک بستر زیست بشر، چگونگی آن نقش اساسی در احساس رضایتمندی شهروندان دارد و همچنین عامل یک شکل دهنده سبک زندگی انسان و تعیینکننده کیفیت زیست آن به حساب میآید؛ در واقع افزایش کیفیت زندگی در یک معنا ترویج و توسعه مفاهیم کیفیت محیط زندگی مردم است تا بتوان بهترین شیوههای زیستی را برای آنها فراهم کرد.
وی افزود: بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد تقریباً نیمی از جمعیت جهان در سال ۲۰۰۵ در شهرها زندگی میکردند به طوری که محیط شهری به سکونتگاه اصلی مردم جهان تبدیل شد و اکنون کیفیت محیط سکونت در شهرها، موضوع مهم ساکنان شهری، برنامهریزان، مسئولان شهری و محققان است.
این کارشناس برنامهریزی شهری با اشاره به اینکه کیفیت زندگی شهری یکی از مهمترین حوزههای تحقیقات شهری در بسیاری کشورهای دنیا است، تصریح کرد: تغییرات کیفیت زندگی در مقیاسهای کوچک به خصوص مقیاس های درون شهری به خوبی شناسانده نشده است؛ علی رغم اینکه سیاستگذاران و برنامه ریزان در سطوح بین المللی و ملی برافزایش قابلیت شهرها برای بهبود کیفیت زندگی انسان ها تأکید دارند، اما هنوز این موضوع مورد توجه آنچنانی قرار نگرفته است.
وی بافتهای فرسوده در شهرها را بخشی از فضای شهری دانست و گفت: به دلیل سهلانگاری نظام زیستی این بافت ها هم از حیث ساختار و هم از نظر کارکرد اجزا حیاتی خود دچار اختلال و ناکارآمدی شده است و در طول سالیان نه تنها جمعیت اصلی و بومی خود را از دست داده، بلکه به محل استقرار مهاجران کم درآمد که به دنبال ارزانترین نقاط شهری برای سکونت بوده اند، تبدیل شده است.
صید بیگی ادامه داد: همین نارسایی های اقتصادی و محیطی موجب شده است که کیفیت زندگی در این مناطق نسبت به سایر مناطق شهری از کیفیت پایینتری برخوردار باشد و با توجه به نقاط قوتی که بهسازی بافتهای فرسوده شهرها از قبیل رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وجود می آورد اما این بافت با مشکلات مهمی در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، نابرابری های اقتصادی، کمبود مسکن و ترافیک روبرو است که این مشکلات کیفیت زندگی شهری را به شدت در این نقاط کاهش داده است .
این کارشناس طراحی شهری اظهار کرد: فرسوده شدن بافت و تخریب بناهای قدیمی در آن و ایجاد فضاهای خالی از جمعیت در مرکز برخی از محلات باعث نابسامانی کالبدی و شرایط نامساعد برای ساکنان آن شده است که نه تنها از تحرک و پویایی بافت میکاهد، بلکه به مرور باعث حذف کاربریهای خدماتی و جدایی گزینی اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی شهری آن محدوده میشود.
صید بیگی با بیان اینکه شاخص های شناسایی بافت های فرسوده توسط شورای عالی معماری و شهرسازی در قالب سه شاخص مطرح شده است، گفت: نخستین شاخص "ریزدانگی" است، یعنی بلوک هایی که بیش از ۵۰ درصد پلاک های آنها مساحت کمتر از ۲۰۰ متر مربع دارد، دومین شاخص بافت فرسوده "ناپایداری" است به این معنی که بلوک هایی که بیش از ۵۰ درصد بناهای آنها ناپایدار و فاقد سیستم سازه هستند و سومین شاخص "نفوذناپذیری" است یعنی بلوک هایی که بیش از ۵۰ درصد معابر آنها عرض کمتر از شش متر دارد.
وی ادامه داد: بدون شک بهسازی بافت فرسوده بر کیفیت زندگی شهری شهروندان اثرگذار است، به این معنا که هرچه میزان بهسازی و بازسازی بافت فرسوده و یا به تعبیری هرچه بافت سکونتگاهها از کیفیت بهتری برخوردار باشد، زندگی در اینگونه بافتها از شادابی و سلامت بیشتری برخوردار است و ساکنان رضایت بیشتری از کیفیت زندگی در شهر دارند.
صید بیگی افزود: پیشنهادهای ارتقا کیفیت زندگی در بافت های فرسوده شهری می تواند شامل تهیه طرح نوسازی و بهسازی برای اینگونه بافت با در نظر گرفتن جلب مشارکت ساکنان، بررسی جامع وضعیت کیفیت امکانات و خدمات شهری و توزیع فضایی آن در سطح محلات بافت فرسوده، واگذاری وام به ساکنان جهت بالا بردن کیفیت ابنیه، افزایش عمر بنا و اصلاح وضعیت واحد مسکونی است.
وی ادامه داد: بهبود وضع کمی و کیفی مسکن در راستای ارتقای کیفیت فضایی و کالبدی محدوده بافت فرسوده، ارتقا سطح تسهیلات کالبدی و خدمات، ضرورت توجه به مشارکتهای مردمی در جهت تقویت پایداری بافتهای فرسوده؛ همچنین ساماندهی بافت های فرسوده شهری با تأکید بر شناسایی ظرفیت های موجود و ایجاد ظرفیت های جدید، افزایش فرصت های اشتغال در سطح محلات و توانمندسازی ساکنان و به تبع آن بالا رفتن سطح کیفیت زندگی مردم و افزایش سطح فرهنگی بافتهای فرسوده شهری و تقویت ارزشهای معنوی ساکنان محله از دیگر اقداماتی است که می توان در جهت ارتقای کیفیت زندگی در بافت های فرسوده انجام داد.
نظر شما