به گزارش خبرنگار ایمنا، گاه گُداری صدای نِیاش از گوشه و کنار بازار به گوش میرسد و سکوت این روزهای بازار را میشکند، سالهاست که همراه و همدم بازاریان است، هر گاه مغازهای بی رونق باشد پارچه مندرس زیراندازش را بر میدارد و با هنرنماییاش در فضای بیرونی آن مغازه باعث جلب توجه مشتریان شده تا بتواند لبخندی را بر لبان کسبه بنشاند و خودش نیز روزی به دست آورد.
بیشتر عمر حدوداً ۶۰ سالهاش را در تیمچههای بازار میدان نقشجهان گذرانده؛ نمیخواهد نامی از او برده شود، کم حرف است " برای روزی حلال نی میزنم، بیش از ۳۰ سال است که مهمان بازاریان میدانم، هم برای روزی خودم نی میزنم و هم مغازهدارانی که مشتری ندارند."
هنوز تیپ و قیافهای شبیه جوانیاش در دهه ۶۰ دارد؛ کنار هر مغازهای که مینشیند مغازهداران با لبخند به استقبالش میآیند؛ میگویند "قدم این مرد برایمان باعث برکت و وسعت روزی است."
یکی از کسبه این نی نواز قدیمی بازار را رفیق قدیمیاش میداند " همه دوستش داریم، در کل بازار معروف است، هر وقت که میبیند مغازهای کم درآمد است و مشتری به سراغش نمیرود، سعی میکند تا با نمایش هنر خود در جلوی مغازه، مشتریها را جذب کند، گردشگران خارجی هم که عاشق این گونه هنرها هستند با ایستادن و تماشا کردن، اغلب سری هم به مغازه میزنند و خرید میکنند."
از نینواز تیمچههای بازار نقش جهان در مورد سرنوشت و خانوادهاش میپرسیم " دوران قبل از انقلاب در گروه موزیک همکاری داشتم، با آغاز جنگ به جبهه رفتم در منطقه شلمچه بودیم، اخبار را هم از رادیو پیگیری میکردم، یک روز همسنگریهایم برای گوش دادن اخبار مقاومت میکردند، شنیده بودم بمباران شده؛ بر خلاف اصرار همرزمانم به اخبار رادیو گوش دادم؛ نام همه اعضای خانوادهام در لیست شهدای بمباران بود."
در حالی که غم تنهایی در صورتش موج میزند، نی را روی پایش جابهجا میکند" باور نکردم که همه خانوادهام را از دست دادم، با اولین گروه اعزامی به خانه برگشتم، اما ویرانهای بیش ندیدم، نه مادر، نه پدر، نه خواهر و نه برادری، جنگ همه را با خود برد."
او این روزها همه تنهاییاش را با نواختن در نی چوبی که به قول خودش رفیق قدیمیاش است سپری میکند " بیشتر آهنگهای معروف را مینوازم، همیشه غمگین نمیزنم، شادی مردم را دوست دارم چون با شادیشان شاد میشوم، همه بازاریها آهنگهایم را حفظ هستند، برخی مواقع با نی نوازیام همخوانی میکنند، آهنگهای درخواستی در حد و توان خودم را هم قبول میکنم."
این نی نواز اکنون در یکی از کوچههای خیابان نشاط خانهای کوچک را برای ادامه زندگی برگزیده است. بازاریان را به حضور هر روزهاش در بازار عادت داده است به گونهای که اگر یک روز در بازار غیبت کند کسبه برای جویا شدن احوالش راهی خانهاش میشوند.
روزها برای این نوازنده تکراری میشوند اما او برای بازار و مردمانش تکراری نمیشود. با هنرش درآمد کسب میکند و فارغ از هیاهوی مردمان این شهر، روزگار میگذارند.
نظر شما