به گزارش ایمنا، محمدعلی شاهمرادی جوان ۲۷ سالهای که سالها جانشین لشگر ۴۴ قمر بنی هاشم بود و در مسئولیتش در دوران دفاع مقدس حماسهها آفرید و در سال ۱۳۶۵ به دوستان شهیدش پیوست؛ کتاب «پنجاه سال عبادت»؛ دستنوشتهها و وصیتنامه این شهید بزرگوار را در دل خود جای داده است؛ حال، در دستنوشتهها و وصیتنامهای که از خود بر جای گذاشته است میخوانیم:
«به نام خداوند شهید و به نام خدای یکتا
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عنده ربهم یرزقون
جبهه نبرد حق و باطل و حملات تجاوزکارانه سیاهدلان بعثی به مرزها و شهرهای میهنمان، زمینه را برای مسلمانان متعهد و جوانان غیور میهن در راستای آزمایش الهی فراهم کرد و جناحها را بیش از پیش بر امت مسلمان آشکار کرد؛ چه بسیار دلاوران متعهدی که از اقصا نقاط کشورمان مشتاقانه به میدان آزمایش شتافتند و با نثار خون خود در راه خدا، افتخارنامه پیروزی در این آزمایش را مُهر کردند؛ پس این تنها راه و آخرین راه بود؛ هدفهای بزرگ را باید از راه عملهای بزرگ به ثمر رساند.
اسلام مهم و هدف اسلامی عظیم و فوق العاده بود؛ برای رسیدن به آن می بایست از سر و جان گذشت؛ در طریق آن باید مال و جان را فدا کرد و هر تلاشی که جز آن باشد، کوتاهی است؛ ما اندیشیدیم که جز با خون دادن، نمی توان اسلام را بر پای داشت و جز با خون ریختن به پای درخت اسلام نمیتوان آن را سرسبز و شاداب کرد؛ بدینسان با حماسهای هستیساز و حیاتبخش به پا خاستیم و تنها چیزی که داشتیم و قابل تقدیم بود، یعنی جانمان را، فدای اسلام و هدف اسلامی خود کردیم.
اولین وصیت من این است که به وصیت شهدا عمل کنید؛ بسیجیان، پاسداران و مسئولان ما که شهید شدهاند، هرکدام از آنها وصیت کردهاند، آیا به وصیت آنها عمل شده؟ چیزهایی که شهدا میخواستند بر دیوارها، در کتابها و نوارها وجود دارد از آنها نگذرید.
دومین وصیت من، اطاعت از حضرت امام و مسئولان نظام و پشتیبانی از آنها است؛ برادران و خواهران عزیز، اسلام امروز در ایران است؛ خدا به ما لطف کرده و اسلام را به دست ایرانیان به دست شما عزیزان، به دست شهدا سربلند کرده؛ خدای ناکرده، اسلام به خاطر کوتاهی ما شکست نخورد؛ نزد شهدا، نزد خانواده شهدا، نزد جانبازان، نزد آن بچههایی که در زندانهای بغداد شکنجه می شوند؛ ما مسئول هستیم.
آئینهصفت باشیم؛ انشاءالله اول خوبیهای انقلاب را بگوییم؛ آنهمه مراکز فحشا، مشروب فروشیها، کابارهها و مراکز فساد قبل از انقلاب بود، بسته شده و از آن مسائل خبری نیست؛ دخترهای مردم جرأت نداشتند از جایی به جایی بروند؛ الحمدلله نعمت جمهوری اسلامی نصیب ما شد؛ مساجد را نگاه کنید؛ جبههها را ببینید؛ جوانهای بیست ساله، پانزده ساله چه کار میکنند؟ چه روحیاتی دارند. خوب، اینها نتیجه انقلاب است و وجود مشکلات اقتصادی و اداری دلیل بر نادیده گرفتن محاسن نیست و نباید فقط ضعفها را بیان کنیم.
وصیت دیگر من این است که پشتیبان امام و رزمندگان باشید؛ تا اینکه خداوند زودتر نصرت خود را شامل حال رزمندگان کند؛ خداوند بندگانش را غربال میکند و انسانهای خوب و مؤمن را انتخاب میکند و نصرت خودش را به وسیله آنها عمل می سازد؛ آن وقت کسانی که خود را کنار کشیدهاند و یا نق زدهاند، انگشت به دهان، خواهند گفت: ای کاش ما هم با آنها بودیم آن موقع دیگر سودی ندارد.
نظر شما