به گزارش ایمنا، «حدیث حماسهها» نام کتابی است که در سال ۶۱ از سوی وزارت ارشاد اسلامی تهیه شده است؛ این کتاب که مقدمه آن مقالهای است به قلم شهید چمران، روزگار دوران دفاع مقدس را در ذهن مخاطب به تصویر میکشد و گاهی خاطرات رزمندگان را به کمک میگیرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«خونینشهر کجاست؟ همان جایی که روزگاری نیمی از آن در دست دشمن بود اما همیشه حضورش در قلب ما بوده و در قلب فرزندانش و هر لحظه در انتظار این که فرزندانش او را به آغوش بکشند و دوباره از دست خصم، او را باز پس گیرند؛ همان جایی که بچه دوازده سالهای اعزام شده به آن منطقه در فرمایش امام "رهبر" نامیده شد، همان جایی که بچههایش چیزی شبیه معجزه آفریدند و کمتر به واقعیت شبیه بود اما واقعیت بود، روزهای سخت جنگ؛ در آن التهاب میتوانم بگویم مثل آن روزهایی است که شاید خداوند خطاب به فرشتهها گفت که میخواهم جانشینی در زمین برای خودم برگزینم؛ اما فرشتهها در اعتراض به این کار گفتند چه کسی را میخواهی در زمین جایگزین کنی؟ کسی که خون بریزد و فساد کند؟ ما تو را حمد میکنیم...
خداوند چیزی گفت که آنها را به سجده واداشت؛ گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ ما معنی این آیه را در همان کوچهها و خیابانهای شهرمان توانستیم بفهمیم، همان جایی که کودکش خود را به زیر تانک انداخت و علیه ورود تانکها آتشی شد؛ همان جایی که "صالی" قهرمان خونینشهر، جوان ۱۷ سالهای با تن لخت در ۱۵ متری تانک عراقی قرار گرفت و تانک را منهدم کرد و بعد مقابل او زمین را به شکر سجده کرد...
راستش حدیث خونینشهر حدیث پرخونی است؛ قدر این شهر را بدانید؛ این شهر یک مکان نیست، یک حادثه نیست؛ بلکه یک عقیده است؛ یک فرهنگ است؛ امروز هر کوچهاش یک معنویت است؛ هر خانهاش یک محراب است؛ این شهر یک نمونه شد؛ یک شاهد شد؛ یک شهید شد؛ امروز ذرات همه این شهر، لبخند هر طلوعش، پرواز هر پرنده و قامت هر نخلش، زبان گویای همه خاطرات و قصههایی است که بر لب و قلب ما جاری است؛ قدر این شهر را بدانید...».
نظر شما