خشونت شهری با نابودی خاک‌سفید از بین نرفته است

رمان اجتماعی "خاک‌سفید" به بیان مسائل خشونت شهری در منطقه‌ای به نام خاک‌سفید اشاره دارد. خاک‌سفید محدوده‌ای در منطقه چهار تهران است که تمام درگیری‌ها و خشونت‌های آن در قسمتی از آن محدوده اتفاق می‌افتد که بومیان به آن جزیره می‌گفتند. این جزیره، پس از شناسایی توسط مامورین حکومتی، نابود می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، از سوی کانون داستان نویسی بهانه روایت، نشست نقد و بررسی رمان اجتماعی "خاک‌ سفید" با حضور "حمید بابایی" مولف اثر و "سیاوش گلشیری" منتقد ادبی و داستان‌نویس معاصر، بعداز ظهر(چهارشنبه ۲۰ تیرماه)  در محل موسسه فرهنگی ادبی روایت کلک خورشید برگزار شد.

در ابتدای نشست نقد و بررسی رمان اجتماعی "خاک‌ سفید" از حاضران درخواست شد تا نقدهای خود را درباره رمان اجتماعی خاک‌سفید بیان کنند که اکثر نقدهای وارده از نگاه مخاطبان مثبت بود و می‌توان به بیان روانی خوانش این رمان و استفاده از لحن ساده در نگارش، و از جمله نقدهای منفی نیز می‌توان به نوع نگاه تکراری و شبیه به ادبیات نئورالیسم ایتالیایی و فضاسازی اجتماعی همراه با بیان بزه‌کاری‌ها، فقر و مشکلات عدیده اجتماعی که در زندگی امروزی، پذیرش این شیوه در نگاه مخاطبین سخت‌تر صورت می‌پذیرد، اشاره کرد.

خاک‌سفید از قصه‌های عاشقانه فراتر نمی‌رود

سپس سیاوش گلشیری نقدهای ادبی خود درباره این رمان ارایه کرد.

گلشیری با بیان اینکه خاک سفید را کار عمیقی نمی‌داند چرا که دستمایه عمیقی از شخصیت‌ها و فضا ارایه نمی‌کند و برخی قسمت‌ها مبتنی بر باورپذیری نیست، اظهار کرد: مکانیت خاک سفید به درستی پرداخت نشده و این مکان نه استعاره ای است و نه شکل کاربرد روایی دارد یعنی در کنش کنشگران موثر نیست و بیشتر از طریق ذهنیتی نوستالژیک ساخته شده است، به همین دلیل کمتر با تصاویر ناب روبه رو هستیم.  

وی افزود: مکان طلاقی حرکت ها است به همین دلیل مکان خاک سفید در خدمت حرکت داستان و وضعیت کنشگران نیست و تنها نمود فرهنگ پایین شهری است نه محله خاک سفید؛ از سوی دیگر این مکان به شخصیت تبدیل نشده و موقعیت ها بر اساس نوستالژی های همراه با بهروز وثوقی و کفش پاشنه تخم مرغی پی گرفته شده است.  

این نویسنده با تاکید بر اینکه مکان باید با سوژه در ارتباط باشد، گفت: سراسر خاک سفید بهانه ای برای دورهمی آدم ها شده است و از قصه های عاشقانه فراتر نمی رود و به همین دلیل خاک سفید به موقعیتِ مورد نظر نویسنده تبدیل نشده است.  

گلشیری ادامه داد: روایت اپیزودیک از جمله دستاوردهای مدرنیستی در ادبیات و سینما است و مبتنی بر عدم انسجام و قطعیت است؛ در هر اپیزود، قرار نیست با تکرار اطلاعاتی محدود روبه رو باشیم. هر اپیزود، اپیزود دیگر را به چالش می کشد، اما با اپیزودهای خاک سفید نه تنها به جلو نمی رویم، بلکه در نقطه صفر روایت هم می مانیم و متوجه می شویم که داستان بیش از هر چیز بر خرده پیرنگ های زایل سوار شده است و نه تنها ما را به عمق نمی برد، بلکه تنها خاطره تعریف می کند.

نویسنده جوان باید ریسک‌پذیر باشد

سپس حمید بابایی نویسنده رمان خاک‌سفید، درخصوص هدف نگارش این کتاب و دغدغه‌اش گفت: نقد می‌تواند تاثیر بسزایی در تقویت نوشتار داشته باشد. من نه با نقد بیگانه‌ هستم و نه هیچ‌گاه موضعی در مقابل نقد گرفته‌ام. به نظر من نویسنده باید نقدها را بشنود و با جبهه‌گیری نویسنده در مقابل منتقدان مخالفم. سیاوش گلشیری تنها یک دوست نیست، بلکه برادر من است و همواره از او آموخته‌ام. درباره رمان خاک‌سفید تنها چیزی که موردنظر داشتم، خوش‌خوان بودن آن است. رمان قبلی من با نام "پیاده" دارای ریتمی کند و خوانشی کند بود که درباره این مسئله انتقادات زیادی به من شد. مکان در رمان پیاده به‌قدری دقیق ساخته شده که اگر کتاب را در دست بگیرید و به پادگان آموزشی شهید هاشمی‌نژاد بروید، کتاب برای شما، مانند نقشه است.

وی ادامه داد: بعد از یک مدت، به فکر طبع‌آزمایی فرو رفتم و قصد بر نوشتن کتابی با خوش‌خوانی هرچه تمام‌تر کردم. از نگاه من، نویسنده جوان باید ریسک‌پذیر باشد و مانند یک قمار، اقدام به نوشتن کند. چندین سال پیش، تعدادی داستان کوتاه با محوریت خاک سفید داشتم که به پیشنهاد دوستانم، آن را به رمان تبدیل کردم.

بابایی تصریح کرد: همه کتاب‌های من، دارای طرح‌ است. بنده به نوشتن غریزی اعتقادی ندارم و برای هر کتاب، طرح مفصلی می‌نویسم. در نگارش رمان خاک‌سفید، هرجا ضعفی است، بر من وارد است و تنها کاری که می‌توانم انجام بدهم، این است که از این بابت عذرخواهی کنم.

وی افزود: درباره اینکه مکان خاک‌سفید را به‌طور کامل نساختم، باید بگویم تعمد شخصی موجب این‌کار شد. در رمان قبلی، جزئیات مکان را نوشته‌ام، این یعنی توان به تصویرکشیدن مکان را دارم، اما خاک‌سفید، بهانه‌ای شد تا بگویم: "خشونت شهری صرفا در مناطق خاصی اتفاق نمی‌افتد."

وی درباره ادبیات معاصر گفت: ادبیات ما خیلی بی‌رحم شده‌است و اجازه ریسک به نویسنده‌های جوان، نمی‌دهد. از نظر من، هر داستانی خواننده خودش را دارد. صادقانه بگویم که در مقابل نقدهای شما، هیچ پاسخی ندارم.

در پایان این نشست قسمتی از رمان خاک‌سفید توسط نویسنده خوانده شد:

" مرگ بدترین و شاید بهترین چیز دنیا باشد. از وقتی صدقه‌سر عمه، نه، صدقه‌سر پدر، از شهرک غرب آمدم خاک سفید، شرقی‌ترین نقطه تهران، تازه گوشی آمد دستم که اینجا خبری از گفتن و خندیدن نیست. به‌قول بچه‌ها، اینجا باید حواست باشد که ثمره یک عمرت به باد نرود. یا به قول اکبر بی عفت نشوی. حواست باید باشد جایی پاره نشود که نتوانی بعدا بچسبانی‌اش. همه اینها را که جمع کنی تازه میشود یک روز خوب در خاک سفید. پری پایین منتظر است. اید زود وسایل را جمع کنم و بروم. دیگر اینجا چیزی نیست که نگهم دارد ..."

کد خبر 348127

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.