۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۳
چشم سوم بوف‌کور

"عباس پژمان" مترجم و نویسنده حوزه ادبیات داستانی در "من و بوف‌کور" با نثری ساده و بی‌تکلف به بررسی معروف‌ترین اثر "صادق‌هدایت" می‌پردازد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، "من و بوف‌کور" بررسی نزدیکی است از آنچه بوف کور "صادق هدایت" بر ذهن نویسنده نشانده است. عنوان‌هایی همچون "من و دیگری"، "پروست و من"، من و مولانا"و دیگر واژه‌ها که دیگر تبدیل به اصطلاح شده‌اند، به خوبی حکایت‌گر رابطه، تاثیر یا برداشت‌های نویسنده است از موضوعی که بیان می‌دارد. با این تفاوت که این‌بار در این کتاب به اثر، تشخص و هویتی ویژه بخشیده می‌شود، آن‌گونه که در واقعیت نیز هدایت را با "بوف‌کور" می‌شناسند.

یک‌بار دیگر بخوانید

نویسنده در این کتاب با تحلیی ریزبینانه به "بوف‌کور" نزدیک شده و با دقتی وسواس گونه تمامی اجزاء آن را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است؛ هیچ جزئی از اثر، از زیر نگاه دقیق و پرسشگر او عبور نمی‌کند مگر آنکه پیش‌تر مورد واکاوی عمیق قرار گرفته باشد. همان‌گونه که هدایت خود گفته است بوف‌کور حساب و کتاب دقیق دارد، به‌زعم پژمان هم همه‌ شخصیت‌ها، اشیاء، اشکال، رنگ‌ها، بوها، اعداد، واحدهای پولی و زمانی، تصاویر، خواب‌ها و خیالات، جملاتی که مدام تکرار می‌شوند و... در این اثر، حامل نماد، هدف و منظوری است؛ موضوعی که شاید برای خواننده عادی پس از خوانش‌های مجدد نیز همچنان نامرئی و مبهم باقی بماند.

رمزگشایی چندجانبه

تمام اثر با تشریح "نادیا"ی "آندره برتون" و "ملوزین" از "فرانتس هلنس"، همچنان که به تاثیر این دو در پدیدآمدن "بوف‌کور" می‌پردازد، ما را در درک و رمزگشایی بهتر ذهنیت‌ راوی یاری ‌می‌کند. شباهت زن‌ها در این سه اثر با قالب‌های گوناگون، تکرار "دو مگس‌زنبور طلایی" از "ملوزین" در "بوف‌کور" و شباهت نگارشی این‌دو، روایت شخصیت "ملوزین" که اسطورۀ لیلیث را در ذهن تداعی ‌می‌کند، هم‌چنین ذکر شباهت‌های نزدیک میان نمادهای حاضر در این اثر و فیلم "دانشجوی‌پراگ"، ساختۀ "استلان‌رای" به سال ۱۹۱۳ و بار دیگر در ۱۹۲۶ به کارگردانی "هنریک‌گالین"، بر لطف خوانش هر دو اثر می‌افزاید.

سایه‌ی نگارنده

نویسنده در جایی به ذکر چند اتفاق واقعی زندگی "صادق‌هدایت" می‌پردازد؛ اتفاقاتی که معتقد است در ذهنیت راوی "بوف‌کور" بی‌تاثیر نبوده است. از جمله سرگذشت او و عشق بی‌سرانجامش در فرانسه و "زن‌اثیری"، درست شبیه آن‌چه برای رهبر سوررئالیست‌ها در پدیداری "نادیا" اتفاق می‌افتد، یا سفرش به اصفهان و شکستن شیشه اتوبوس که هدایت خود آن را به شکستن کوزه در "بوف‌کور" ربط می‌دهد؛ اگرچه بیان ‌می‌دارد راویِ"بوف‌کور"، خود او نیست؛ نمی‌توان تاثیر ذهنیت نویسنده را در اثر انکار کرد.

هدایتی صادقانه

"عباس‌پژان" سعی دارد با نگرشی خنثی و عاری از غرض، به بررسی منصفانۀ اثری بپردازد که گاهی کینه‌جویانه مورد غضب قرار می‌گیرد و گاهی اغراق‌گونه ستوده می‌شود. ‌اگرچه نام کتاب ممکن است مارا به این تصور نزدیک کند که با نویسنده‌ای مغروق و مرید مواجهیم اما حداقل واقعیت آن است که نثر منطقی و پردازشگرانه، با پرسش‌های مداوم و روانی مطلوب، که موجد ارتباط با هر مخاطبی است، او را از این تصور مبرا می‌سازد.

«من و بوف کور توسط نشر نگاه و در ۱۴۴ صفحه منتشر شده است.»

کد خبر 345882

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.