۶ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵
تلفیق رنگ و نقش در بهشت ابیانه

تا چشم کار می‌کند تلفیق رنگ است و هنر؛ اینجاست که زبان تحسین گشوده و بر ذوق سلیم مردمانی اینچنین هنرمند، آفرین می‌گویی؛ مردمانی که خاک سرخ را سرشته و خشت خشت آن را در دامنه کوه چنان هنرمندانه در کنار هم چیده‌اند که رقص شعله‌های آتش بر دل خاکستر را تداعی می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پیچش باد در درختان بید منظره‌ای شگرف را در پیش چشمانت می‌گسترد که رقص هماهنگ دخترکان سرمست از شادی بهاران را تداعی می‌کند.

جویباری که از بالادست سرازیر شده در لابه لای درختان، همچون خون جاری در رگها به هرسوی می‌رد؛ درختان سربه فلک کشیده بید و جویباران رونده در زیر آن و خنکای نسیم یادآور باغ بهشت که از عرش تا فرش گسترده شده.

اما این سبزیه حریرگون، گوهری شاهوار در دل خود پنهان داشته که از دست هنرمند ارباب فضل آن را پرورده و سیرت زیبای معماران در طول تاریخ پدیدار کرده است.

پنجره پنجره زیبایی و رنگ، گلستانی در برابر دیدگانت می‌نشاند که خاطره فرش هزار نقش کاشان و گلیم هزار رنگ کردستان را زنده می‌کند.

تا چشم کار می‌کند تلفیق رنگ است و هنر؛ اینجاست که زبان تحسین گشوده و بر ذوق سلیم مردمانی اینچنین هنرمند، آفرین می‌گویی. مردمانی که خاک سرخ را سرشته و خشت خشت آن را در دامنه کوه چنان هنرمندانه در کنار هم چیده‌اند که رقص شعله‌های آتش بر دل خاکستر را تداعی می‌کند.

خاک اینجا چون اراده مردمانش پولادین و سخت است، مردمان این دیار از عهد سلاجقه تا صفویه و از آن زمان تا زمامداری دودمان آغا محمدخان قاجار و تا این زمان، هرچه زمان گذشته تواناتر شده‌اند و کارآزموده‌تر؛ خاک زیر پای این مردمان نیز گویی شرمسار از غیرت و همت مردان و زنان دلیرش، سعی بر آن داشته تا با هر طلوع و غروب سپهر، آزموده‌تر گردد به همین دلیل است که هرچه بیشتر باران بر آن بخورد، سخت‌تر می‌شود.

زیبایی خانه‌هایش که بیشتر مکعبی هستند کم بود، که زیبایی پنجره‌های مشبک چوبی و درهای نقش‌دار، شکوه آن را دوچندان کرد. دوست دارم تا ابد در این کوچه پس کوچه‌ها بگردم و سرمست از هوای تازه‌اش همچون سپیدار، دست بر آستان نقاش چیره دست طبیعت برم که اینگونه هنرنمایی می‌کند.

اگر در پاییزان به اینجا سفر کنید و بر فراز یکی از بام‌های خانه‌های این روستا بروید در مقابل منظره‌ای بس شگرف می‌بینید که شاید تاکنون هرگز نمونه آن را ندیده باشید. برگ‌های رنگانگ درختان بر زمین، همچون پیراهن رنگرزان می‌ماند که هرگوشه آن را از سرخ آتشی تا زرد و از سبز تا قهوه‌ای سوخته آذین بسته است.

اما زمستان روستا جلوه‌ای دیگر از تابلوی بزرگ خلقت را پیشکش چشمانتان می‌کند، پشت بام هر خانه که حیاط خانه فرادست است، سفید شده و آمیزش آن با سرخی رنگ دیوارها، بسیار زیباست.

از خانه «غلام نادر شاه» و «نایب حسین کاشانی» که در عهدی دور بنا شده تا آنچه که امروز دستان هنرمند مردمانش ساخته و پرداخته‌اند، تفاوت چشمگیری نکرده است، به همین دلیل وقتی در بهاران و تابستان از دور به روستا بنگرید، منظره‌ای را می‌بینید که چونان نقاشی کودکان است؛ خانه‌هایی با در و پنجره چوبی مشبک که اطراف آن را با گچکاری تزیین کرده‌اند، در بستری از خاک سرخ با انبوهی از درختان بید.

همانطور که در کوچه‌های روستا می‌گردید، ناگاه به بنای «مسجد جامع» می‌رسید که منبر چوبی مشبک آن از سال ۴۶۶ هجری قمری تاکنون پابرجا و میزبان محافل خطابه و وعظ بوده است.

«مسجد حاجتگاه» در این روستا به سال ۹۵۲ هجری.ق ساخته شده است؛ ولی دیرینگی این روستای رؤیایی فراتر از این‌هاست، چنانچه آتشکده «هارپارک» از ازمنه پیش از اسلام در آن باقی مانده و از جاذبه‌های گردشگری آن محسوب می‌شود.

اندکی در آستانه «مسجد پرزله» که ایلخانان آن را به سال ۷۰۱ هجری قمری بنا کردند بنشینید تا زانوان قوتی دیگر یابد؛ «پرزله» بنایی است برجای مانده از عهد ایلخانی که در محله «پُل» قرار دارد. برای ورود به این بنای دوطبقه، باید از قدیمی‌ترین در موجود در ابیانه بگذرید، که بر روی آن تاریخ ۷۰۱ هجری قمری، نقش بسته است.

معماری این مسجد، در اصل تلفیقی از سه دوره معماری ایرانی است که اصل بنا یادمانی از عهد ایلخانی، طبقه فوقانی بنایی از عهد صفوی و ایوانی کوچک از دوران قاجار است.

اما دیدگان از هر منظره این روستا، حظی وافر می‌برد که ذوق شایق را، به امید بهره‌ بیشتر، امیدوار می‌کند؛ از زیباترین جلوه‌های ابیانه، تن پوش مردان و زنان آن است. مردان این منطقه، شلوارهای گشاد و درازی از پارچه سیاه برتن می‌کنند، این شلوار پیش از این از پارچه نخی دوخته می‌شد. امروز این شلوار برای پسران مجرد پنبه دوزی و برای مردان متاهل به صورت راسته دوز، دوخته می‌شود.

زنان این روستا پیراهن‌های بلند و گلدار و بعضی هم چهارقد سفید می‌پوشند. از بارزترین ویژگی‌های لباس ایرانی، ترکیب رنگ‌های شاد همچون سفید، بنفش، قرمز و زرد است، که به خوبی در تن‌پوش بانوان ابیانه‌ دیده می‌شود.

دختران ابیانه، معمولا چند دست لباس سنتی این منطقه را دارند، که در مراسم‌های مختلف بر تن می‌کنند، روسری‌های زنان ابیانه، از پارچه‌ای بسیار لطیف و نرم با گل‌های درشت قرمز تهیه می‌شود است، که ترکیبی از رنگ‌های سبز و زرد را هم در خود دارد.

مگر در همه عمر چندبار چنین فرصتی دست می‌دهد تا چنین بهشتی را از نزدیک ببینید؟ پس دیگر نشستن جایز نیست؛ اندکی پیشتر بروید و مدهوش از این همه رنگ و زیبایی و طرح، ناگاه خود را در برابر زیارتگاهی می‌بینید که بر آستان آن نام‌های «شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی» نقش بسته است.

در حیاط زیاتگاه، پیرمردی نشسته است. جلوتر بروید، اینجا همه میهمان‌نوازند. با گرمی خاصی که تنها در اینجا می‌توانید ببینید شما را می‌پذیرد، همه مطاعش چند قرص نان، ظرفی ماست و سبوی کوچک آبی است که بی‌دریغ، پیشکش می‌کند.

مهر و محبت از گفتارش جاری است، دستانش پینه بسته و ردپای ایام بر چین و چروک‌ صورتش پیداست. نمی‌توانی دستش را رد کنی، پس در حد چند لقمه، همراه خوان نعمتش شو.

پیرمرد می‌گوید که این امامزادگان از اولاد حضرت امام موسی کاظم (ع) هستند و اگر می‌خواهید امامزاده دیگری را ببینید می‌توانید برای زیارت امامزاده «هینزا» اندکی جلوتر برید. پیرمرد اهل همینجاست و هر روز فرصت دارد از دیدن این همه زیبایی لذت ببرد، اما شما را توفیق سفری یک روزه همراه شده تا این همه زیبایی را ببینید، پس برخیزید و از دیگر زیبایی‌های آن لذت ببرید.

مردمان این روستا با دامداری و کشاورزی که بیشتر به روش سنتی اداره می‌شود، امرار معاش می‌کنند پس اگر گاه در عبور از هرکوچه رمه‌ای از گوسفندان و یا چهارپایی را دیدید، تعجب نکنید.

ابیانه را بسیاری می‌شناسند و بسیاری نیز تنها آوزه‌اش را شنیده‌اند، اما پیشنهاد می‌کنیم حتما برای یک بار هم که شده بار سفر ببندید و این روستا را از نزدیک ببینید.

کد خبر 340187

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.