به گزارش خبرنگار ایمنا، ضیائی صبح امروز _چهارشنبه نهم اسفندماه_ در سومین نشست علمی مقام ادبی اصفهان گفت: بیشتر مردم فکر میکنند ادبیات یعنی شعر و هر کس ادبیات میخواند شاعر است؛ اما اینگونه نیست و حق ادبیات آنگونه که باید ادا نشده است.
این استاد ادبیات افزود: در شهری همچون اصفهان که سابقه ای ۹۰۰ ساله در عرصه ادبیات دارد، چگونه میتوان تنها در چند ساعت حق مطلب را برای جایگاه ادبیات ادا کرد؟ با این حال در اصفهان، پیش از محمد جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی دیوان شعری نداریم که این مسئلهای طبیعی است؛ چراکه اصفهان همانند چهار راهی برای محل وقوع حوادث ناگوار همچون جنگ و کتابخانه سوزی بوده است.
ضیائی بیان کرد: جمال الدین محمد عبدالرزاق شاعر اصفهانی که در نیمه دوم قرن ششم زندگی میکرد، شعرهایی با سبک خراسانی دارد و به این معنا نیست که دیوان و شعری پیش از او نداشته باشیم، بلکه قصیده ای همچون قصیده ای که برای خاقانی میسراید و در آن از عبارت «هنوز گویندگانی هستند...» استفاده میکند که ثابت میکند شعر فارسی از جمالالدین شروع نمیشود، همانگونه که در رابطه با رودکی نیز این مطلب گفته شده و نمیتوان او را آغاز شعر فارسی دانست.
وی اظهار کرد: برای نشان دادن مقام ادبی اصفهان باید به حافظ و مقام ادبی او اشاره کرد؛ او در کنار سعدی یکی از قلههای رفیع غزل فارسی محسوب میشود؛ در همین راستا باید گفت حافظ در مواضع گوناگون از جمالالدین تأثیر گرفته است.شعرها و ابیات بسیاری است که نشان میدهد حافظ از شعرایی همچون جمال الدین اثر گرفته است.
ضیائی با بیان اینکه تأثیر شعرا از یکدیگر جنبههای گوناگونی همچون کلمات، محتوا و... دارد، گفت: پس از جمالالدین به فرزند او کمالالدین میرسیم که از بزرگترین شعرای فارسی است و حق او آنچان که باید ادا نشده است؛ این شعرا همانند خورشیدی هستند که با طلوع خود، شعر فارسی را پرفروغ کرده و چراغ دیگر شعرای معروف را خاموش کردند، به این معنا که کمال الدین، حافظ و... با ظهور خود مجالی به دیگر شعرا برای پرفروغ شدن ندادند.
وی ادامه داد: اما کمال اسماعیل هم بر حافظ اثر گذاشته است، به همین خاطر ابیاتی را از او بیان میکنیم تا وامداری حافظ به دیگر شعرا نمایان شود؛ البته شاید در ابتدا تصور شود که ابیات از حافظ است چراکه در دیوان او نیز آمده است؛ اما رباعی «امشب ز غمت میان خون خواهم خفت، وز بستر عافیت برون خواهم خفت...» و این ابیات از لطیفترین ابیات فارسی است که پیش از حافظ سروده شده است و حافظ برخی ابیات را از شعر دیگر شعرا همچون کمال اسماعیل تضمین کرده است.
این استاد ادبیات با اشاره به این که بهتر است هنگامی که از شعرا سخن به میان میآید از کمال الدین و جمال الدین هم یاد کرد گفت: اثرپذیری حافظ از کمال اسماعیل و دیگر شعرا به این موارد محدود نمیشود، بهتر است به کتاب حافظنامه استاد بهاءالدین خرمشاهی مراجعه شود تا با دیدن بسامد و تکرار نام کمال اسماعیل در آن به وامداری حافظ به دیگر شعرا پی برد.
ضیائی با بیان اینکه حافظ در ادبیات فارسی مقام ویژه دارد و دیگر شعرا به گردن او حق دارند، افزود: شاعر بزرگ دیگر که در اوایل قرن هفتم زندگی میکرده و شاید ناشناخته تر از دیگر شعرا بوده و کمتر کسی دیوان او را دیده باشد، رفیع الدین لنبانی، شاعر بزرگی بوده که برای نشان دادن وامداری حافظ به او لازم است به ابیاتی از حافظ اشاره کنیم «خمی که ابروی شوخ تو در کما انداخت...»، همچنین رفیع لنبانی ابیاتی شامل «به سنبلی عزارت بر ارغوان افکند، هزار شور در این...» سروده است که نشان میدهد بی تردید حافظ از رفیع لنبانی اقتباس کرده است.
نظر شما