بررسی شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی

تنها ۲۰ سال داشت که فعالیت سیاسی خود را در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا آغاز کرد، اما سال ۱۳۵۶ یعنی در سن ۲۳ سالگی راهی ایران شد، تا او نیز در مبارزه انقلابی مردم اصفهان علیه رژیم پهلوی مشارکت داشته باشد و به سهم خود به پیروزی آن کمک کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، از دوستانش شنیده بود که قرار است آیت الله طاهری را از تبعید آزاد کنند، بنابراین از آمریکا راهی زادگاهش اصفهان شد تا در نخستین جلسه سخنرانی وی بعد از آزادی حضور داشته باشد. همانگونه که انتظارش را داشت، سخنرانی آیت الله طاهری طوفانی، کوبنده و ضد رژیم بود و به دستگیری مجددش در شامگاه همان روز آزادی منجر شد؛ دستگیری که تحصن مردم اصفهان در منزل آیت الله خادمی را به دنبال داشت و شروعی برای گسترش فعالیتهای سید مصطفی ترک زهرانی در ایران و اصفهان بود.

این دیپلمات با سابقه ایرانی که در سال های بعد از انقلاب پست های مهمی همچون نماینده مطالعاتی وزارت خارجه و دستیار نماینده دائم ایران در سازمان ملل(۱۳۷۹-۱۳۸۳)، ریاست دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه(۱۳۸۳-۱۳۸۵) و بنیان گذاری موسسه صلح و امنیت بشری (۱۳۸۵)را بر عهده داشته، در حال حاضر به تدریس در دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه مشغول است.

سابقه فعالیتهای انقلابی و آکادمیک زهرانی در ایران و نیز خارج از کشور سبب شد تا خبرنگار ایمنا در نخستین روزهای سفر وی به اصفهان فرصت را برای گفت‌وگو غنیمت بشمارد و در کنار خاطرات و تجربیاتش از انقلاب، نظر او را در مورد دستاوردها و چالشهای پیش روی انقلاب نیز جویا شود.

زهرانی که اکنون به دلیل وضعیت کاری و شغلی خود پایتخت نشین است، یک خانه تاریخی را در یکی از بافت های قدیمی اصفهان با هدف حفظ بنا و جذب گردشگران بین المللی مرمت کرده است؛ این گفت‌و گو که بیان خاطرات و نکات جذاب و شنیده نشده ای از روزهای انقلاب است به در خواست زهرانی در این خانه تاریخی که در و دیوارها و نقش و نگارهایش چشم هر میهمانی را  خیره می کند، انجام شده است.

- آقای دکتر لطفا کمی از چگونگی آغاز فعالیتهای انقلابی خود در ایران برای ما بگویید.

من در سالهای قبل از انقلاب برای تحصیل به آمریکا رفته بودم و از سال ۱۳۵۳ فعالیتهای سیاسی خود را قالب انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا آغاز کردم و یک سال پیش از انقلاب به ایران برگشتم. در ایران با شهید علی اکبر اژه ای در ارتباط بودم و اعلامیه هایی را که در آمریکا آماده کرده بودیم، از طریق ایشان در ایران توریع می کردیم. در آن زمان خط انقلاب در اصفهان مشخص بود و آیت الله طاهری رهبری آن را بر عهده داشتند. زمانی که مردم اصفهان در اعتراض به دستگیری آیت الله طاهری توسط ساواک، در خانه آیت الله خادمی تحصن کردند، من هم به جمع آنها پیوستم و این تحصن آغاز حکومت نظامی در اصفهان و آغاز انقلاب در این شهر بود. بعد از شرکت در چنین مراسمی بود که ساواک قصد دستگیری من را داشت، اما من که از طریق پیام های برخی دوستان از قضیه مطلع شده بودم به آمریکا برگشتم.

- فعالیت های انقلابی شما در آمریکا چگونه آغاز شد و چه زمانی به پایان رسید؟

فعالیتهای من در این کشور به دوران دانشجویی و عضویتم در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا، باز می گردد. در آن زمان ما دو نکته بسیار مهم داشتیم؛ یکی رهبری امام بود که از همان سال ۱۳۵۳ از ایشان تبعیت می کردیم و دیگری همراهی برخی جریانات انقلابی مثل سازمان مجاهدین خلق آن زمان بود. البته این همکاری تا قبل از این بود که در این سازمان کودتا شود و «شریف واقفی» و «صمدیه لباف» را به شهادت برسانند و به اصطلاح خود اعلام کنند که به تکامل ایدئولوژیک رسیده اند و دیگر به اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلابی باور ندارند.

در زمان انقلاب، فاکتور اقتصادی اصلا مایه نگرانی مردم نبود که بخواهند به خاطر آن شاه را سرنگون کنند.تغییر رویکرد مجاهدین خلق، از نظر  روحی شکست سختی برای دانشجویان مسلمان خارج از کشور بود و تأثیر بسیار بدی بر روحیه ما داشت؛ زیرا این شک و شبهه را ایجاد کرد که آیا اسلام می تواند به طراحی نظام سیاسی و قانون اساسی بپردازد یا خیر؟ در آن زمان مرحوم ابراهیم یزدی که در تگزاس با ما بودند نقش بسیار مهمی در روحیه بخشی به ما داشت. او با امام در ارتباط بود و از نظر روحی- روانی قوت قلبی برای ما محسوب می شد. مرحوم یزدی فردی با سابقه بود و مسئولیت مهمی در انجمن اسلامی دانشجویان بر عهده داشت. او هر چند عضو نهضت آزادی بود، اما کاملا به نقش سیاسی اسلام باور و اعتقاد داشت. البته بعدها زمانی که کارتر بحث حقوق بشرش را مطرح کرد، نهضت آزادی به سمت آن حرکت کرد، اما ما همچنان سعی کردیم فعالیت سیاسیمان در تبعیت از امام(ره) باشد. در نهایت بعد از اینکه در سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا در ایران اشغال شد، ما هم از آمریکا اخراج شدیم.

- به عنوان یک دیپلمات با سابقه و متخصص مسائل سیاسی، دلیل اصلی شکل گیری انقلاب  اسلامی در ایران را در چه می دانید؟

نکته بسیار مهم و اساسی این است که انقلاب یک امر بسیار غیر قابل پیش بینی برای همه بود. ما در قالب انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا به طور جدی بر علیه رژیم پهلوی فعالیت می کردیم، اما در داخل تا سال ۱۳۵۶ هیچ کس نمی توانست بگوید چه خبر است. مردم زندگی خود را می کردند و وضعیت اقتصادی کشور هم بسیار خوب بود. در آن زمان بعد از جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی، قیمت نفت بالا رفت و پول آن وارد اقتصاد کشور شد. بنابراین در آن زمان فاکتور اقتصادی اصلا مایه نگرانی مردم نبود که بخواهند به خاطر آن شاه را سرنگون کنند.

حتی آمریکائیها هم ایران را جزیره ثبات می دانستند و اسنادی که از لانه جاسوسی به دست آمده نشان می دهد که در آن زمان آنها معتقد بودند ایران تا ۱۰-۲۰ سال دیگر هم در شرایط انقلابی قرار نخواهد گرفت. در نتیجه کسی واقعا نمی دانست که انقلاب می شود و آمادگی کافی هم برای آن وجود نداشت.

به نظر من حرکت صدام برای اخراج امام(ره) از عراق، عدم پذیرش ایشان از سوی کویت و در نهایت تصمیم امام(ره) برای سفر به پاریس، زمینه ساز اصلی انقلاب ایران بود؛ چرا که امام در عراق نمی توانست به تبلیغ بپردازد، اما در پاریس زمینه مطرح شدن انقلاب فراهم شد. بنابراین شاید بتوان گفت مهمترین دلایل انقلاب ایران مسائل سیاسی و ایدئولوژیک بود. بر این اساس بسیاری از نظریه پردازان بعد از انقلاب ایران این تز را مطرح کردند که تنها ساختارهای اقتصادی و اجتماعی باعث انقلاب نمی شود و کیس ایران نشان داد که ایدئولوژی و رهبری مرجع تقلید دینی نیز بسیار مهم است.

در زمینه آزادی، همچنان با وضع مطلوب فاصله زیادی داریم، اما به طور نسبی، وضعیت از قبل انقلاب بهتر شده است.با گذشت ۴۰ سال از انقلاب، انتظارت شما از انقلاب تا چه اندازه برآورده شده است؟

در واقع شعار اصلی ما در انقلاب، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. بخش اول شعار یعنی استقلال که در طول صد سال گذشته، خواسته اصلی مردم ایران بوده، صددرصد تأمین شده است؛ البته این به آن معنا نیست که هر کار می کنیم درست است، اما به این معناست که هر کاری که می کنیم، خودمان می کنیم و این اولین چیزی بود که مردم ایران در سالهای پیش از انقلاب همواره آن را طلب می کردند.

دومین رکن بحث آزادی بود که البته می تواند در معانی متفاوتی همچون آزادی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... تعبیر شود. در این زمینه نمی توانم بگویم آنچه را که می خواستیم به طور مطلق به دست آوردیم، اما بسیار جلو آمده ایم. در واقع در زمینه آزادی، همچنان با وضع مطلوب فاصله زیادی داریم، اما به طور نسبی، وضعیت از قبل انقلاب بهتر شده است. با این حال، جامعه و مردم ما حقشان بسیار بیشتر از چیزی است که الان دارند. کشور ما باید جزو پیشروترین کشورهای جهان باشد چون خدا همه استعدادهای بالقوه را به این کشور داده است.

جهان در مرحله پس از جهانی شدن است، این در حالی است که بسیاری از مدیران ایرانی حتی فهم درستی از جهانی شدن هم ندارند چه برسد به پس از جهانی شدن!در رابطه با بخش سوم مطالبه مردم، یعنی نظام سیاسی جمهوری اسلامی باید بگویم نظریه سیاسی- دینی ولایت فقیه بزرگترین دستاورد انقلاب بود. تا قبل از انقلاب کسی فکر نمی کرد اسلام بتواند نظریه سیاسی داشته باشد، تا اینکه نظریه ولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) مطرح شد. البته نظریه حکومت اسلامی قبلا هم در زمان مشروطه توسط افرادی همچون نایینی و شیخ فضل الله مطرح شده بود، اما اصول و مبانی روشنی نداشت. وجه تمایز نظریه امام که البته بعدها توسط کسانی همچون آیت الله منتظری توسعه پیدا کرد، این بود که امام(ره) خود نظریه اش را عملی کرد. فقهای شیعه تا قبل از انقلاب از نظریه افلاطون تبعیت می کردند که هم و غمش مقابله با انقلاب بود و ایجاد یک نظام سیاسی از طریق انقلاب را نمی پذیرفت. به همین دلیل علمای شیعه به نوعی اهل حکومت به حساب می آمدند و مبارزات سیاسی خود را در قالب حکومت و دربار پیش می بردند.

نکته مهم دیگر در رابطه با نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب این است که این نوع از نظام اختصاص به ایران دارد و با توجه به شرایط و ویژگی های کشورمان طراحی شده است. هیچ نظریه ای عام و جهان شمول نیست به این معنا که در همه جا و همه زمانها صادق باشد. بنابراین نظریه ولایت فقیه هم قبایی بود که برای ایران دوخته شده بود که ۹۹ درصد جمعیتش مسلمان و ۹۰ درصد آنها شیعه هستند و ممکن است در کشورهای دیگر که چنین ویژگی هایی ندارند، قابلیت اجرایی شدن نداشته باشد.

مهمترین چالش سیاسی پیش روی انقلاب را چه می دانید؟

در عصر حاضر دنیا در حال ورود به مرحله«پس از جهانی شدن»است و در چنین زمانه ای، بسیاری از فاکتورهای سیاسی – اجتماعی باید مورد بازبینی و اصلاح قرار بگیرد. این در حالی است که بسیاری از مدیران کشور حتی فهم درستی از جهانی شدن هم ندارند چه برسد به پس از جهانی شدن! در این بستر سیاست، اقتصاد، قدرت، تعاملات سیاسی، تحرکات و بسیج سیاسی، خواسته های مردم، خواسته های نسل جدید و راههای رسیدن به تمام این خواسته ها باید به شکل دیگری دیده شود، اما متأسفانه برخی مسولان در برخورد با نسل جوان هنوز همان افکار ۴۰ سال پیش و اوایل انقلاب را دارند، ما از نسل جدید عقب افتاده ایم و این چالش اساسی پیش روی انقلاب ماست. 

کد خبر 336199

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • م IR ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۲
    0 0
    بسیار جالب بود