به گزارش ایمنا، مسعود آذرنوش الگوی مناسبی برای باستانشناسان نسل جوان کشور بوده و هست و شخصیت علمی نسلهای پیشین و نسل امروز جامعه را بهم پیوند می زند.
او یک شخصیت علمی بینالمللی بود که آرا و اندیشههایش حتی نزد باستانشناسان دیگر کشورها نیز محترم و معتبر بود. وی با حضورش نهتنها به پژوهشکده باستان شناسی جانی دوباره داد، که تحولی بزرگ را در انتشارات باستانشناسی، هدفمند و روشمندسازی کاوش ها و بررسی ها، فعالیت هیئت های مشترک، جوانان گرایی و میدان دادن به جوانان در باستان شناسی کشور، برپایی همایش ها و نمایشگاه های ملی و بین المللی بوجود آورد.
مسعود آذرنوش در میان بزرگان باستان شناسی ایران، واجد ویژگی هایی بود که ایشان را از سایرین متمایز می کرد، این تفاوت در انضباط، برنامهریزی، مدیریت، نگاه علمی- تخصصی، سخنان، تالیفات، دیدگاهها و اقدامات وی به خوبی قابل مشاهده است.
مسعود آذرنوش، باستانشناس، پژوهشگر و استاد برجسته، ۵ فروردین ماه سال ۱۳۲۴ خورشیدی در کرمانشاه متولد شد و ۷ آذر سال ۱۳۸۷ خورشیدی در تهران درگذشت.
حضور او در دهه ۱۳۷۰ در دانشگاه و در دهه ۱۳۸۰ در مدیریت اجرایی باستانشناسی کشور تحولی بزرگ در باستانشناسی ایران بود. به راستی وی باستانشناسی ایران را در علم و عمل احیاء کرد. وی در زمان ریاست خود در پژوهشکده باستانشناسی تغییرات اساسی انجام داد که به پیشرفت و بهبود باستانشناسی ایران انجامید. دوره ریاست وی در پژوهشکده باستانشناسی، دوره طلایی باستانشناسی ایران است. در زمانی که ریاست پژوهشکده باستانشناسی را برعهده داشت برای نخستین بار مقرراتی را در پژوهشکده به اجرا گذاشت که تا پیش از آن بیسابقه بود؛ مهمترین مقررات این بود که تا زمانی که سرپرست هیأتی گزارش کاوش در یک مکان باستانی را به پژوهشکده و سازمان میراث فرهنگی ارایه نمیکرد؛ دیگر مجوز هیچ کاوشی برای وی صادر نمیگردید. این در حالی بود که در گذشته کسانی بودند که شاید حدود ۱۰ فصل بدون دادن گزارش، کاوش میکردند و در نتیجه اطلاعات کاوش که باید همه از آن بهرهمند میشدند، نزد یک نفر بایگانی میشد.
از فعالیت های مهم دیگر آذرنوش این بود که در حد مقدورات و امکانات، کاوشها را مدیریت، سازمان دهی و اولویت بندی میکرد؛ یعنی اگر قرار بود در جایی کاوشی انجام شود؛ ابتدا بررسی میکرد که پرسش علمی و نیاز آن محل چیست و به طور دقیق چه محلی باید کاوش شود و در این راستا تا حد زیادی موفق بود. البته بخش زیادی از کاوشها بهدلیل اینکه در جریان عملیاتهای عمرانی و ساختمانسازی انجام میشدند؛ فوری و نجات بخش بودند. با این حال، او ابتدا نیازهای باستانشناسی را بررسی و سپس مجوز کاوش صادر میکرد. در همین زمان نتیجه کاوشها به شکل سمینارهای باستانشناسی و انتشار گزارشها، اطلاعات و نویافتههای کاوشهای باستانشناختی کاری که تقریبا در ۴۰ سال گذشته فراموش شده بود و در زمان آذرنوش سامان دهی و اجرا شد.
آذرنوش امکان ورود به تشکیلات باستانشناسی را برای نسل جوان باستانشناسان فراهم کرد. البته بسیاری از این جوانان از دانشجویان مستقیم و مقبول وی بودند. ایجاد کتابخانه پژوهشکده باستانشناسی از موارد درخشان دوره ریاست وی است. در زمان مدیریت آذرنوش، در چارچوب همکاریهای بینالمللی، فعالیتهای گسترده باستانشناسان خارجی در ایران بر طبق توافقنامه های مشخص و دقیق و رعایت حقوق ملی؛ از سر گرفته شد که دستاورد این مهم آشنایی باستانشناسان جوان با روشها، تکنیکها، تئوریها و متدهای روز جهان بود.
در این دوره بود که استادانی نامی از دانشگاهها و مؤسسههای بزرگ به ایران آمدند و حتی هزینه هم کردند و در کنار اینان باستانشناسان ایرانی نیز آموختند. حضور دانشگاههای شیکاگو، توکیو، لندن، سیدنی، ورشو، برلین، و استادانی همچون؛ عباس علیزاده، باربارا هلوینگ، دانیل پاتس، راجر ماتیوس، باربارا کایم و نامداران بسیار دیگری در این دوره زرین باستانشناسی روی داد.
حوزه تخصصی آذرنوش دورههای ساسانی و اشکانی بود، به همین دلیل وی یکی از مهمترین ارکان باستانشناسی دوره ساسانی به شمار میآمد؛ بهگونهای که گاهی پژوهشگران منتظر نظر او میماندند. تحلیلهای علمی وی که به دور از تعصب و سطحی نگری بود؛ دانستهها را درباره دو مکان باستانی مهم دگرگون کرد؛ نخست بنای تاریخی کنگاور که به اشتباه معبد آناهیتا نامیده میشد و هنوز نیز متأسفانه نامیده میشود و دیگری یافتههای هگمتانه به ویژه معماری که هخامنشی تاریخ گذاری شده بود و وی اشکانی بودن یافتهها را به اثبات رساند.
مسعود آذرنوش روز پنجشنبه، ۷ آذرماه سال ۱۳۸۷ درگذشت و در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد و حالا خانه اش با کاشی ماندگار آذین شده است.
نظر شما