فریدن در محاصره گسست های عمیق سیاسی

فریدن - با وجود تاکید فراوان به حفظ وحدت در تمام عرصه ها، باز شاهد آن هستیم که گسست ها و شکاف های عمیقی در بین افراد جامعه، گروه ها و احزاب مختلف وجود دارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان فریدن، حفظ وحدت، از پرشمارترین  توصیه هایی است که از گذشته های دور تا به امروز از زبان بسیاری از مسئولان از ائمه جمعه و جماعات گرفته تا فرمانداران و مدیران اجرایی نقل شده است.

وحدت؛ این شالوده حیات اجتماعی به حقیقت منشاء آثار و برکات بی نظیری برای جامعه است. وحدت به معنای رنگ باختن رنگ ها و سلیقه های جناحی و شخصی و یکی شدن برای اهداف والاتر است.هم نوایی، همدلی و همیاری از اثرات سازنده وحدت است که موجب پدیدار شدن اراده های پولادین برای کنار زدن موانع پیشرفت است.

آنچه روشن است آن که با وجود تاکید فراوان به حفظ وحدت در تمام عرصه ها، مجموعه ها و مقاطع حساس تاریخی؛ باز شاهد آن هستیم که گسست ها و شکاف های عمیقی در بین افراد جامعه، گروه ها و احزاب مختلف وجود دارد که عامل اصلی تفرقه و ایجاد فضای دو قطبی در آن است.

گر چه تنوع افکار و سلیقه ها امری بدیهی است و گاهی از خصوصیات جامعه پویا و تاثیرگذار به شمار می رود؛ اما در اغلب موارد، پرداختن به این سلیقه ها و پایبندی متعصبانه به برخی موارد از جمله سیاست مانع تحقق وحدت به معنای حقیقی آن می شود.

سیاست در فریدن؛ کفه سنگین ترازو

با این مقدمه به سراغ حقیقتی تلخ می رویم و آن این که "سیاست" مهم ترین مسئله ای است که به اذعان مردم و بسیاری از مسئولان در شهرستان فریدن نمود بیشتری دارد و حتی بر سایر حوزه ها نیز سایه افکنده است.

موضوعی که به جرات می توان گفت در طی سالیان متمادی دلیل بسیاری از عقب ماندگی ها و به سامان نرسیدن ها بوده است. هر چند  مشارکت در امور سیاسی از جمله انتخابات یکی از فاکتورهای مهم مردمسالاری و دلیلی آشکار بر آزادی افکار و سلیقه هاست؛ اما آنچه حائز اهمیت است این که تبعات  تقابل جناح های سیاسی  و استمرار آن قطعا آسیب زا  خواهد بود.

فریدن؛ که همواره از نزاع های سیاسی بی امان در رنج بوده و هست ، در برخی مقاطع حساس مانند انتخابات، تغییر مدیران اجرایی، پدیدار شدن حقایق خبری و بازتاب رویدادهای ملی و جهانی سیاسی به سان جرقه ای می ماند که در انبار باروت افتاده باشد.

گرچه با نگاهی خوش بینانه می توان حرکت،جنبش و حساسیت مردم منطقه در برخی دوران خاص را مثبت ارزیابی کرد؛ اما با نگاهی عمیق تر، حقایقی تلخ آشکار می شود که از گذشته های دور تا کنون عامل انزوای این سرزمین بوده است.

اثرات این جناح بازی های سیاسی  تا حدی است که بسیاری از مسائل مهم منطقه مورد غفلت واقع می شود و یا در حاشیه قرار می گیرد.

فریدن مجازی؛ آتش زیر خاکستر!

با رشد شبکه های اجتماعی و گرایش خیل عظیم مردم به این شبکه ها؛ سیاسی بازی در فریدن مجازی هم سهم بالایی به خود اختصاص داده است.مسئله ای که  هر روز بر  شدت آن افزوده می شود.

تقابل شدید اعضای گروه ها، انتشار انبوه پیام ها، پست ها، تصاویر و فیلم های جناحی همراه با اصطکاک شدید اخلاقی و تنش اعضای برخی گروه های مجازی از جمله اتفاقاتی است که در این منطقه در حال وقوع است. واکنش پذیری سیاسی بسیاری از افراد فرهیخته و نخبه نیز به طور شفاف مشهود است که گاهی منجر به تقابل مردم عادی نیز می شود.

در این میان، درگیر شدن بسیاری از مدیران و مسئولان به سیاست و غفلت از سایر زمینه ها  به چشم می آید. این غفلت منجر به توقف و عقب ماندگی  برنامه ها  طرح ها و یا حتی گاهی به طور شگفت انگیزی موجب تسریع در حل برخی موانع نیز می شود.

موضوع مهم دیگر؛ اقبال عده بسیاری از مردم و هواخواهان چهره های سیاسی برای پرداختن به سیاست است.در حالی که مردم از مشکلات  و خلاء های مهم تری همچون معیشت و کمبود امکانات رنج می برند، وقت بسیاری صرف پرداختن به سیاست و تحلیل ها و تنش های سیاسی می گردد.

تند روی های اخلاقی، توهین ها، تخریب ها و تقابل شدید احزاب و گروه ها هم در فضای مجازی و هم در واقعیت یکی دیگر از مشکلات این حوزه است.این پدیده در فضای مجازی و به خصوص توسط افرادی که هویت روشنی ندارند به وضوح قابل رویت است.

علاقه عجیب فریدنی ها به سیاست

واقعیت تلخ دیگر که شاید بتوان آن را  به "درد بی درمان" توصیف کرد، علاقه شدید مردم و واکنش پذیری فوق العاده زیاد آنان در برابر مسائل سیاسی است.

این مسئله وقتی تلخ تر می شود که بدانیم مردم فریدن هرگز به اندازه ای که به سیاست حساس بوده اند نسبت به مسائل مهم و حیاتی دیگر واکنش نشان نداده اند.مردمی که خود به عدم مطالبه گری شان اذعان دارند؛ در زمان سیاست هر یک به تحلیل گرانی ماهر می مانند که ریز و درشت این ورطه را بیرون می کشند.

مردمی که در سایر زمینه ها آن طور که باید اطلاعات کافی ندارند و یا به قدری بی توجه هستند که در بسیاری از موارد از حقوق پایمال شده خود بی خبر می مانند؛ اما به طور حیرت آوری همچون سربازان تازه نفس در خط مقدم سیاست حضور داشته و دارند.

هر چند سیاست، آگاه بودن به مسائل روز جامعه و کسب بینش سیاسی از الزامات مهم جامعه شهروندی است؛ اما به نظر می رسد بروز انحرافاتی در این مسیر، تنها رکود و خستگی را برای مردم این منطقه به ارمغان آورده است و نه شور و شعور سازنده را؛ چرا که با یک نگاه می توان به اثرات شوم این انحرافات در منطقه پی برد.

تبعات تلخ سیاسی بازی در منطقه

رشد حلزونی منطقه، عدم تغییر شرایط، ضعف فرهنگ یکرنگی و مساوات، فقدان نشاط و پویایی در اکثر زمینه ها، کمبود شدید امکانات، مهاجرت های بی رویه، به تاراج رفتن سرمایه ها و مزیت های ارزشمند منطقه، بیکاری بالای 25 درصد، اوضاع نامناسب معیشتی، رکود در صنعت و کشاورزی، اعمال تبعیض و بی عدالتی از سوی مدیران کشوری و استانی، استمرار مشکلات و موانع اقتصادی، چینش های سلیقه ای مدیران و مسئولان و غیره از نتایج این سیاسی بازی است.

در مقایسه ای کوتاه؛ و با مرور شرایط فعلی سایر شهرستان های همجوار، می توان گفت چنین شرایطی برای منطقه ای که سابقه 70 ساله در ساز و کار اداری دارد؛ تاسف بار و ناباورانه است.

در حالی که پیشرفت و حرکت را به وضوح می توان در سایر شهرستان های استان و به خصوص شهرستان های همجوار با این منطقه دید، فریدن همچنان در رنج است و هنوز خسته و رنجور؛  بار تمام نداشتن ها را نجیبانه یاشاید مغرضانه یا داوطلبانه به دوش می کشد!

نفوذ سیاسی بازی در مناسبات اجتماعی مردم

موضوع دیگر؛ نگاه سیاسی و تبعیض آمیز مدیران کلان و خرد به منطقه فریدن است که مشکل را دوچندان کرده و راه گریز را بر مردم بسته است.

انتخاب ها و چینش های سیاسی از پایین ترین تا بالاترین سطح در تمام بخش ها حتی زندگی های خصوصی و مناسبات اجتماعی مردم، دسته بندی ها و تعصبات قومی و سیاسی، آشنابازی ها، هواداری ها و جانب داری های بی اساس سیاسی، طرد کردن های سیاسی و مواردی از این دست نیز از حاشیه های سیاست در فریدن است که شایسته سالاری را نیز زیر سوال برده است.

نکته دیگر آن که شاید "حضور گسترده مردم"  این منطقه از پیرترین و کم سواد ترین تا جوان ترین و درس خوانده ترین  تنها وجه مثبت سیاست در این منطقه بوده و هست.حضوری که در تمام دوران ها می توان به آن بالید و نسبت به آن امیدوار بود.

"سیاست گری" و "سیاست بازی" در کلام رهبری

مقام معظم رهبری که بارها سیاست و سیاست زدگی را به خوبی توصیف نموده اند در این باره  می فرمایند: "ما دو کار سیاسی داریم: سیاست‌زدگی و سیاست‌بازی؛ این یک‌جور کار است. این را من به هیچ وجه تأیید نمی‌کنم؛ یکی هم سیاست‌گری است؛ یعنی حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسی پیدا کردن"

روشن است قدرت تحلیل سیاسی با سیاست زدگی متفاوت است و آنچه مد نظر رهبری هم هست این است که افراد قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند؛ هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به‌ آسانی در ذهن خود راه ندهند یا رد نکنند.

اما این توقع رهبر معظم انقلاب با بررسی دقیق، زوایایی دارد که همه باید به آن با دقت بنگرند و توجه داشته باشند که باید تفکیکی میان دو مفهوم "سیاست‌گری" و "سیاست‌بازی" انجام داد. آن‌چه که باید به دنبال آن بود سیاست‌گری است و نه سیاست‌بازی.

سیاست تبدیل شدن به بلندگوی احزاب نیست

یک کارشناس علوم اجتماعی هم در این رابطه می گوید: معنای صحیح سیاسی بودن همان «قدرت تحلیل سیاسی داشتن» است، نه تبدیل شدن به بلندگویی برای احزاب و گروه‌های مختلف و نه سیاست زده شده، چرا که این "عدم استقلال" دور شدن از هدف اصلی "سیاسی شدن " است.

وی می افزاید: بر همین اساس باید سیاسی بود و البته سیاسی بودن یعنی حساسیت در برابر مسائل سیاسی داخلی و بین المللی؛ بدین معنا که افراد تنها نباید در محور مسائل فردی و شخصی خود متمرکز باشد و از رویدادهای جامعه و جهان خود غافل گردند و نسبت به آن بی تفاوت باشند بلکه باید با اصول و مبانی منطقی ومعقول به تحلیل حوادث و رویدادهای جهانی و داخلی بپردازد و در این مورد تکلیف و جهت خود را روشن سازد.

این کارشناس ادامه می دهد: موضوع دیگر، پرهیز حداکثری از تأثیر پذیری مطلق نسبت‌ به ایدئولوژی های حزبی و تأمل آزاداندیشانه بر مواضع و افکار اندیشمندان انقلاب اسلامی است که فراتر از جریان‌های سیاسی روز و فارغ از وابستگی‌های حزبی، به تبیین اندیشه‌های امام و رهبری و اصول انقلاب می‌پردازند.

فرو ریختن اعتماد اجتماعی با سیاست زدگی

یک جامعه شناس سیاسی هم با بیان این که عرصه سیاسی راهی برای دستیابی به قدرت است، اظهار کرد: هر دوره انتخاباتی که برگزار می شود، در دل خود انتقال قدرت را به همراه دارد و رسیدن به قدرت، یک کار جمعی و گروهی است و همیشه این مسائل و موارد را داشته است اما توقع این است؛ جامعه‌ای که مبتنی بر اخلاقیات و دین است در آن اخلاقیات بیشتر رعایت شود و مسائل سیاسی خود را به یک ناهنجاری غیر قابل کنترل در نیاورد.

وی اذعان می کند: این مسائلی است که متاسفانه در جامعه ما وجود دارد و بخشی از آن به دلیل بداخلاقی‌های سیاسی و عدم رعایت جایگاه و حقوق یکدیگر است و یک بخشی از آن به ایمان‌های سست برخی سیاسیون بر می‌گردد که همه چیز را در قدرت می بینند.

این جامعه شناس  دور شدن مردم از صحنه اجتماع و انزوای افراد از جامعه، دل زدگی مردم از فضای سیاست و حاکمیت و کاهش اعتماد به حاکمیت را بخشی از آثار و عواقب سیاست زدگی بر می شمرد

وی تاکید می کند: بزرگنمایی موضوعاتی که دغدغه جامعه و عموم مردم نیست از سوی سیاست زدگان انجام می گیرد در حالی که  نیاز فعلی جامعه ما پرهیز از فضای سیاست زده است، دوری از نگاه باندی و جناحی است و گره نزدن اقتصاد و سیاست خارجی به سیاسی کاری و ماجراجویی است که نتیجه همه این اقدامات چیزی نیست جز دودی که با فروریختن اعتماد اجتماعی به چشم مردم می‌رود و همین است که سیاست زدگی لزوماً آشنایی با سیاست یا داشتن علاقه و دغدغه سیاسی نیست.

غفلت از قدرت مدنی؛ عامل ایجاد سیاست زدگی

یک پژوهشگر مسائل اجتماعی هم در این باره می گوید: این سیاست‌زدگی بیش از آن که در عرصه‌ عمومی ریشه داشته باشد، در عرصه رسمی و رابطه‌ قدرت – ثروت از یک سو و رابطه‌ قدرت – ثروت به علاوه‌ قدرت – منزلت در سال‌های اخیر، از سوی دیگر ریشه دارد و فقدان نقد و بی‌توجهی به قدرت نقد در عرصه‌ مدنی نیز موجب تشدید سیاست‌زدگی شده است و این، هم به نوع نگاهی که به انقلاب و جمهوری اسلامی شده و هم به سابقه ساختاری ایران برمی‌گردد؛ چنان‌که این دو عامل دست به دست هم داده‌اند و سیاست‌زدگی را پر رنگ‌ کرده‌اند.

وی درباره دلایل و عوامل رشد سیاست‌زدگی در جامعه، اظهار کرد: دلیل رشد سیاست‌زدگی در کشور به این مسئله برمی‌گردد که ما بیش از اندازه به قدرت سیاسی اهمیت می‌دهیم و از قدرت غیرسیاسی و قدرت غیر رسمی غفلت می‌کنیم؛ یعنی اگر سعی می‌کردیم قدرت مدنی را پر رنگ‌تر کنیم و قدرت فرهنگی را به عنوان قدرت اصلی این انقلاب به خوبی درک و تحلیل و هم‌چنین جایگاه ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی را آن‌چنان که هست،‌ عرضه می‌کردیم،‌ شاید اسیر سیاست‌زدگی نمی‌شدیم.

مشکلات؛ حل نشده باقی می مانند

این پژوهشگر مسائل اجتماعی به برخی راه‌ حل‌های برون‌رفت نیز اشاره می کند و می گوید:  راه چاره این است که هم به قدرت مدنی توجه و عنایت بیشتری کنیم و هم از رابطه قدرتثروت به لحاظ ساختاری فاصله بگیریم و کشور را به سمت یک آمایش سرزمینی و مدیریت غیر متمرکز پیش ببریم، هم‌چنین تفسیر صحیح‌تری از انقلاب به دست بدهیم؛ تفسیری که ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی، ارزش‌های واقعی ما باشند و تقدم ارزشی خود را به دست بیاورند؛ به طوری که سیاست یک تقدم رتبی پیدا کند و نقش ابزاری‌اش را از دست ندهد.

 وی با بیان این‌که شاید یکی از عوامل سیاست‌زدگی به این مسئله برگردد که نوعی مغالطه و خلط هدف و وسیله صورت گرفته است،‌ خاطرنشان می کند: وقتی سیاست و حکومت بیش از حد پررنگ و فی‌نفسه به یک هدف تبدیل شود، همه چیز رنگ و بوی سیاسی می‌گیرد؛ به این معنا که همه چیز سیاسی یا به معنایی، ابزاری می‌شود به ویژه فرهنگ که عرصه شهود آزاد و ساحت قید و بندهای اختیاری و نه اجباری، شکلی و دستورالعملی از بالا است دستخوش این نگاه ابزاری قرار می‌گیرد.

وی ادامه می دهد:  بدین ترتیب ما از ریشه‌ داخلی بسیاری از مسائل، یعنی هم ریشه‌های فرهنگی و اقتصادی آنها غافل می‌شویم و هم بعضا فرافکنانه به مشکلات خود می‌نگریم که این امر موجب می‌شود نتوانیم مشکلات خود را حل کنیم چرا که ما همواره شاهد این مسئله بوده‌ایم که یا برای حفظ نظام خودمان از رسالت‌های بیرونی آن غافل شده‌ایم یا صرفا به ابعاد بیرونی آن توجه کرده‌ایم و از ابعاد داخلی آن غافل شده‌ایم.

نقش مهم مردم و فرهنگ عامه در نفی سیاست زدگی

این پژوهشگر با تاکید بر نقش مردم و فرهنگ عامه در زایش یا تشدید سیاست‌زدگی می گوید: من معتقد نیستم معضلاتی که با آن‌ها روبرو هستیم به مردم برمی‌گردد؛ البته اگر مردم از آگاهی لازم برخوردار می‌بودند، جلو این معضلات را می‌گرفتند؛  چرا که این‌ها با نیازهای شهروندی آن‌ها تنافی دارد و به نوعی مانع تحقق حقوق شهروندی‌شان می‌شود.

وی تصریح می کند: قرائت‌های پوپولیستی و توده‌وار می‌تواند هم سیاست‌زدگی را تقویت کند و هم مانعی برای نظارت مردم بر سیاست‌ها شود و ریشه‌ این مسئله را باید به نوعی پوپولیسم همراه با عوام‌فریبی نسبت داد؛ یعنی عوام‌فریبی و سیاست‌های پوپولیستی می‌توانند موید سیاست‌زدگی جامعه‌ ما باشند.

مردم؛ اثرگذارترین گزینه

با این تفاسیر غفلت مردم فریدن از عواقب سیاسی بازی کاملا مشهود است و در این بین بی توجهی چهره های شاخص، متولیان مذهبی و فرهنگی، مدیران اجرایی و مقامات منطقه ای هم بر این فاجعه دامن می زند.

این در حالی است که می شود با یک حرکت جهادی و فراگیر این حساست و اقبال عمومی را به سایر حوزه ها هم سیطره داد تا شاهد پیشرفت و توسعه یا حداقل حساسیت و توجه  در بخش های مهم تر هم باشیم.

 ناکارآمدی در پاسداشت ظرفیت های غنی فرهنگی، گردشگری، تاریخی، جغرافیایی، علمی و هنری این منطقه هم ناشی از این مسئله است؛ غده ای بدخیم که سال هاست در تن رنجور فریدن ریشه دوانده و در حال مکیدن گنج های پنهان این دیار است.

به نظر می رسد در وهله اول؛ مردم خود باید به خودشان کمک کنند تا از این اقبال عمومی به نفع خود بهره ببرند و نه این که تنها بازیچه اهداف سیاسی شوند.

آگاهی مردم نسبت به این مسئله می تواند در کنار غیرت و وفاداری آنان، سکوی پرش بلندی باشد به سوی دستاوردهای قابل لمس؛ به شرط آن که بتوانند غنائم خوب را از میدان سیاست به دست آورند و نخاله های مسموم این ورطه را به دور بریزند تا با اشاعه فرهنگ دوستی و وحدت راستین، گسست های خبیثانه سیاسی رنگ ببازد و پیوند ها عمیق تر و عمیق تر شود.

گزارش از: فاطمه زمانی

کد خبر 309474

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.