خبرگزاری ایمنا- گروه سیاسی - محدثه احمدی: همواره یکی از مواردی که به دولت نهم، دهم و یازدهم انتقادات بسیاری را وارد کرد حرکت در زمینه سیاست خارجی بوده است؛ از تعویض وزیر امور خارجه در میانه سفر دیپلماتیک تا افزایش تحریم ها به دلیل پیشرفت های هسته ای در دولت سابق؛ اما از سوی دیگر این دولت که با شعار حل پرونده هسته ای بر سر کار آمد نیز مورد انتقادات بسیار قرار گرفت؛ تا جایی که به منتقدان برچسب های افراطی، تازه به دوران رسیده، متحجر، کاسب تحریم، کم سواد زده شده و به جهنم حواله شدند.
در این میان نکته جالب توجه این است که رهبر معظم انقلاب در حالی مجوز برای مذاکره بر سر پرونده هسته ای ایران را به دولت دادند که از ابتدا معتقد بودند «به مذاکره با آمریکا خوشبین» نیستند اما به دلیل «افزایش ظرفیت فکری و تجربی ملت ایران» با این مسئله مخالفتی نیز نکردند.
امروز با گذشت حدود چهار سال از توافق اولیه (توافق ژنو) و با گذشت از حدود دو سال از توافق نهایی (برجام) ایران به همه تعهدات خود عمل کرده اما به گفته کارشناسان از اجرای وعده های طرف مقابل خبری نیست.
«تقریبا هیچ»، «پایبند نبودن به روح و متن برجام» و عبارات دیگری از این دست عباراتی بوده که از سوی مسئولان اقتصادی و دیپلماسی دولت یازدهم به کار رفته و به تأکید رهبر معظم انقلاب با تمدید تحریم های 10 ساله ایسا نیز خود نقض دیگری از سوی برجام بود.
همچنین از سوی دیگر این را هم نباید فراموش کرد امروز که برجام عملیاتی شده است قیمت خودرو، دلار و موارد دیگر نسبت به پیش از برجام تغییری نکرده و اغلب مردم تأثیر برجام را در زندگی خود احساس نمی کنند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه تا چند روز دیگر انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار می شود لازم است تا بررسی شود که دولت دوازدهم در قبال سیاست های خارجه فعلی چگونه باید رفتار کرده تا به نفع مردم باشد؛ بر همین اساس به سراغ مهدی مطهرنیا آینده پژوه و کارشناس سیاست خارجی رفته و در این زمینه با او به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: با توجه به نقاط ضعف و قوت سیاست خارجه دولت یازدهم به نظر شما ایران چگونه باید سیاست خارجه خود را در دولت دوازدهم پیگیری کند؟
مطهرنیا: سیاست خارجی پلی است که جامعه ملی را به نظام بین الملل متصل میکند. این موضوع همه جا میتواند بر آن تأثیر بگذارد و هم از آن تاثیر بپذیرد. سیاستی که فعالانه باشد هم باید تأثیرات مثبت بیرون را برخود قبول کند و هم از ورود تأثیرات منفی ممکن جلوگیری کند و برعکس بتواند تأثیرات مثبت بر بیرون به جای گذاشته و از ورود تأثیرات منفی احتمالی بر جامعه بین المللی جلوگیری کند.
اینجاست که رعایت خرد ورزی سیاسی مبتنی بر تعامل سازنده مؤثر باید در میان باشد. دولت یازدهم بر اساس نگاه به چشم انداز توسعه ایران، به تعامل سازنده توجه داشت و توانست بر اساس همین تعامل سازنده، نگاه منفی به ایران را دروازه بانی و تبدیل به یک نگاه مثبت نسبت به گذشته کند. و از طرف دیگر تلاش خود را بر این داشته است تا از ورود مسائل و مشکلات، به سیاست خارجی ما جلوگیری کند. اما این نکته باید در نظر گرفته شود که تعامل سازنده موجود باید از سرعت و شتاب بیشتری برخوردار باشد. تا تأثیرگذاری مثبت و مؤثر خود را بر نظام بین الملل، ارتقاء بخشد. بر اساس این اصل، ایران باید در دولت دوازدهم مسائل دیگر خود را با بازیگران اصلی و بازیگران مدنی جامعهی بین الملل در ابعاد منطقهای و فرا منطقهای را در دستور کار قرار دهد و به حل آن ها اقدام کند و در پرتو حل چالش ها و تأثیر آنها به مسائل تعریف شده در حوزه سیاست خارجی برآید و از تأثیر آن در بحران جلوگیری کند. در فاز بین الملل، منطقهی اصطکاک بین ایران و ایالت متحدهی آمریکا باید به حداقل برسد و این حداقل باید به گونهای صورت گیرد که در ضمن حفظ اصول و ارزشهای انقلاب، بتواند آوردههای بیشتری را در جهت برون رفت ایران از بحران های چند لایهای سطوح گوناگون، به ارمغان آورد. براین اساس، حفظ اصول و ارزشهای انقلاب، در یک سیاست خارجی شجاعانه امکان پذیر است. سیاست خارجی ایران در عین حال که نباید زبون باشد و خود را منفعل نشان دهد، باید فعالانه وارد عمل شده و در این حوزه، زمینه های تحول را ایجاد کند. از طرف دیگر تحول میتواند سیاست خارجی ایران را به سیاست شجاعانه تبدیل کند. و در راستای این سیاست شجاعانه، تعامل سازنده را به تعامل سازنده مؤثر تبدیل کند.
ایمنا: به نظر شما ضعف سیاست خارجی ایران در دولت یازدهم را چه چیز میدانید؟ آیا ضعفی وجود داشته است؟
مطهرنیا: هیچ چیز را نمیتوانیم به طور مطلق ضعیف یا قوی بدانیم. این منطقی نیست که سیاست خارجی دولت فعلی یا هر دولت دیگری را به طور مطلق ضعیف یا قوی بدانیم. سیاست خارجی دولت روحانی بسیار مقتدرانه و در عین حال عالمانه پیش رفت. این نقطه قوت سیاست خارجی دولت روحانی بود. اما اینکه بگوییم سیاست خارجی دکتر روحانی با وجود اقتدار و عالمانه بودن توانست تأثیر به سزایی را در همه سطوح و لایههای هدف گذاری سیاست خارجی برجای گذارد این حرف نیز علمی نخواهد بود. اما باید این نکته را اذعان بداریم که سیاست خارجی مقتدرانه و عالمانه در حدی که دولت، قدرت حرکت در عرصه سیاست خارجی را داشت مؤثر بود. دولت در ارتباط با سیاست خارجی به حل و فصل پرونده هستهای وعده داده بود. این مسأله به طور کامل حل شد و همین دولت بر اساس گزارههای آمرانه هستهای سیاست خارجی، که فراتر از دولت دیده میشود امکان تحرک دیپلماتیک را در پروندههای دیگر را نداشت و در همین پرونده محدود شده بود. و بر این اساس دستگاه سیاست خارجی، در دوران آقای روحانی، در جایی که به او اجازهی حرکت داده شده بود، در بخش دیپلماتیک، به طور کامل وارد عمل شد و به خوبی کار را پیش برد و در جاهایی نتوانسته بود مجوز تحرک بیشتر را در حوزه کلان سیاست خارجی به دست آورد، به همین ترتیب دچار روزمرهگیهای خاص خود شد.
در بخش دوم است که باید دستگاه سیاست خارجی تلاش خود را به خرج دهد که با یک دیپلماسی درون ملی مجوز حرکت برای حل و فصل مسائل دیگر را نیز در دوره دیگر به دست آورد. چه در این دولت باشد و چه در دولت های دیگر که میخواهند بر اساس رأی مردم روی کار بیایند، بدون حل و فصل مسائل مربوط به سیاست خارجی چندان موفقیتی را در حوزه سیاست داخلی بدست نخواهند آورد.
ایمنا: اینگونه که متوجه شدم سیاست خارجی دولت یازدهم ضعفی ندارد
مطهرنیا: من نگفتم ضعفی ندارد بلکه گفتم این که دولت نمیتواند به پروندههای دیگر بپردازد یک ضعف است.
ایمنا: علت این مسئله چیست؟
مطهرنیا: دولت در ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان قوه مجریه شناخته می شود. آنچه که سیاست خارجی و اصلیترین گزارههای سیاسی را در ایران تعیین می کند، مجموعه پیچیده از نهادهای قدرت اند که فراتر از دولت هستند و دولت جزئی از آنها محسوب می شود. در سیاست گذاری، دولت به عنوان بخشی از بدنه حکومت عمل میکند و در نتیجه سیاست خارجی بخشی از بدنه قدرت در حد معین و تعریف شده می تواند زمینههای حرکت را داشته باشد. دولت در این زمینه تا حدود زیادی خوب عمل کرد. باید میزان تأثیرگذاری دولت به عنوان نماینده مستقیم ملت در حوزه حاکمیت را افزایش دهد.
ایمنا: آیا به نظر شما در سیاست خارجی دولت یازدهم ضعفی وجود دارد یا خیر؟ اگر ضعف هست این ضعف چیست و دولت دوازدهم چگونه باید این ضعف را برطرف کند؟
مطهرنیا: دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم در حوزه مأموریت اصلی خود در بیرون از مرزهای ملی با دیپلماسی برون ملی قدرت خود را به خوبی نشان داد. اما باید در درون مرزهای ملی یا محیط درون ملی حرکت سیاست خارجی ما، دولت باید از همین قدرت دیپلماسی بهره ببرد و ظرفیتها، توانایی و تأثیرگذاری دستگاه سیاست خارجی برای تعقیب گزارههای حاکم برسیاست خارجی را افزایش دهد. دولت یازدهم در بخش اول موفق بود ولی در بخش دوم نقدهایی بر آن بود. ولی این موضوع تنها مختص دولت یازدهم نبود. تمام دولتهای بعد از انقلاب به خاطر وجود ساختار قدرت پیچیده امکان این را نداشته اند که در حوزه سیاست خارجی به درستی وارد عمل شوند.
ایمنا: اگر می شود این بخش را تشریح کنید
مهطرنیا: دولت روحانی میتوانند برای حل مسائل میان ایران و آمریکا وارد مذاکرهی مستقیم با آمریکا شود؟
ایمنا: ما که نمی توانیم در این زمینه دخالت کنیم
نه نمیتواند. چون مقام معظم رهبری دستور ندادند. سیاست خارجی در دست دولت نیست. مجلس این مجوز را نمیدهد. شورای امنیت این مجوز را نمیدهد. دولت یک مجری سیاست خارجی بیشتر نیست. تصمیم گیرنده در باب سیاست خارجی دولت است.
ایمنا: پس با این حساب دولت دوازدهم چه عملی باید انجام دهد تا ...
مطهرنیا: من عرض کردم دولت باید دیپلماسی درون ملی را فعال کند. یعنی آقای رئیس جمهور بعدی باید نزد مقام معظم رهبری برود، به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته، به مجلس و شورای امنیت رفته و فریاد بزند تا مسائل سیاست خارجی حل نشود وضعیت همین است و باید اجازه داده شود تا دولت کار خود را انجام دهد و همچنین قدرت بیشتری در اختیار دولت قرار دهیم.
ایمنا: یعنی به نظر شما برای اینکه دولت کار خود را انجام دهد باید مجزای از نظام عمل کند؟
مطهرنیا: من کی گفتم که مجزای از نظام عمل کند؟ شما گفتید از کجا تماس میگیرید؟ از ایمنا وابسته شهرداری اصفهان تماس میگیرم. ادبیات شما ادبیات جناح راست است. من با ادبیاتی که شما به کار میبرید آشنا هستم. من خودم در این جناح 30 سال زحمت کشیدم.
دولت چه آقای احمدی نژاد باشد، چه آقای خاتمی، آقای هاشمی، آقای روحانی، آقای رجایی، آقای بنی صدر و یا هرکس دیگری از جمله آقای رئیسی و یا آقای قالیباف باشد، چه اندازه قدرت دارند؟ [قدرت] ندارند. وقتی در حوزه سیاست خارجی قدرت ندارند، ما بگوییم قدرت دارند؟ آقای احمدی نژاد گفت که ما میخواهیم با آمریکا مذاکره کنیم ولی به ایشان مجوز مذاکره ندادند و در نهایت آقای ولایتی مذاکره کردند. درست است یا نه؟ شما ماست سفید را سیاه و سیاه را سفید میدانید. اگر آقای رئیسی هم رئیس جمهور شد باز هم همین را میگویید؟ فردا باید جلوی خدا رفت. آدم را در مرده شورخانه میشورند بعد در سنگ لحد میگذارند. آن موقع باید جواب خدا را داد. گور پدر راست و چپ هر دو صلوات. من یک معلم دانشگاهم. یک علم دانشگاه چه میگوید؟ یک معلم دانشگاه میگوید یا باید در اندازهای که قدرت به دولت دادهایم از او انتظار داشته باشیم یا اصلا انتظاری از دولت نداشته باشیم. باید اجازه دهیم مؤثرتر عمل کند. حال هر کسی رئیس دولت میخواهد باشد. آن کس که واقعا در دستگاه سیاست خارجی تصمیم گیرنده است، مقام معظم رهبری است. بر اساس اصل 110 قانون اساسی ما متشرعیم و معتقد به مقام رهبری هستیم و باید از ایشان پیروی کنیم.
نظر شما