رودخانه و قصه مثل نان شب است برای اصفهان

شبِ جمالزاده خبرهای خوبی برای اصفهان آورد، خواسته‌های حقیقی شهر را در قلم‌ها و نای پرانتقاد نویسندگان کوتاه‌نویس اصفهانی جاری کرد تا گام اول را شایسته‌تر از آنچه باید، بردارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، خرد و کلان داستان نویسی اصفهان به بهانه پدر داستان نویسی کوتاه ایران در تالار هنر جمع شده بودند تا اختتامیه نخستین جایزه ادبی جمالزاده را به نظاره بنشینند.

اگرچه همه چیز بر نام بلند جمالزاده‌ ادبیات فارسی تکیه زده بود اما در این مراسم از دیگر بزرگان داستان نویسی اصفهان نیز هر چند در حد بردن نامشان تجلیل شد.

خبر خوب این که از نخستین جایزه ادبی جمالزاده استقبال آنقدر شگفت انگیز بوده که حتی مورد توجه نویسندگان خارج ایران نیز قرار گرفته بود؛ این خبر را رضا روحانی، دبیر این جایزه ادبی داد و گفت" از میان هزار و ۵۴۷ اثر که به دبیرخانه ارسال شده در سه بخش داستان کوتاه آزاد، داستان کوتاه اصفهان و زندگی‌نگاره‌های اصفهان ارسال شده بود، در اختتامیه و در هر بخش سه برگزیده معرفی خواهند شد."

موسیقی روی صحنه نواخته می‌شد، برشی از داستان هر یک از برگزیدگان خوانده می‌شد تا ذهن آن‌هایی که نشسته بودند که داستان بشنوند با قلم این فرزندان جمالزاده، از کوچه پس کوچه‌های قدیم اصفهان تا کافه‌های جلفا در رفت و آمد باشد و پس از آن نام‌های زیر به عنوان صاحبان آثار برگزیده برای تقدیر فراخوانده می‌شدند:
در بخش داستان اصفهان، مریم منوچهری، هما جاسمی و نسیبه فضل‌اللهی به ترتیب رتبه اول تا سوم را کسب کردند؛ مکرمه شوشتری، محسن رهنما و محمدرضا عبداللهی نفرات اول تا سوم بخش زندگی‌نگاره‌ها شدند و جوایز اول تا سوم بخش آزاد نیز به ترتیب به ناهید عصمتی، مجتبی شول افشارزاده و زهرا نی‌چین رسید.

خبرهای خوب شب جمالزاده به این اختتامیه ختم نشد و در این مراسم شهردار اصفهان از نصب تابلویی در شهر با نام جمالزاده گفت " دیشب از شهردار منطقه پنج خواستم تا قبل از برگزاری اختتامیه جایزه ادبی جمالزاده، تابلویی با نام او در خیابانی از شهر نصب شود تا از امروز دیگر مردم اسم جمالزاده را در خیابان نیز ببینند و بپرسند "جمالزاده کیست؟" هر چند او پیش از این آشنای خواص بود."
قدرت‌الله نوروزی بهترین راه برای رساندن اصفهان به یک اسطوره شهر را برگزاری رویدادهایی مانند همین جایزه ادبی نامید "همه شهرها می‌کوشند که واجد شهرهای فرهنگی باشند و شاخصه‌های مهم چنین شهری درخشیدن هنر و زندگی راحت و گفت‌وگوی آزادانه هنرمند در آن است و اگر چنین شود شاهد خلاقیت فرهنگی در تمام ابعاد در شهر خواهیم بود."

از تمام این حواشی قالب بر متن که بگذریم، چند کلامی از خودِ محمدعلی جمالزاده گفتن و شنیدن خالی از لطف نیست؛ این وظیفه را حسن میرعابدینی، منتقد و پژوهشگر ادبی برعهده دارد "خیلی درباره جمالزاده حرف زده شده اما کم از او خوانده‌اند؛ منتقدان او حتی تمام آثارش را ورق نزده‌اند. او نویسنده نوگرایی است که در آستانه تحول جامعه ایرانی ضرورت تغییر را حس کرده و با تلفیق داستان گویی شفاهی و شرقی با تکنیک ادبیات غربی، پایه گذار سبک نوینی در ادبیات ایرانی شد."

او از آن‌هایی که بانیان این جایزه ادبی هستند می‌خواهد که مرکب محو بر آن کشیده نشود و همچنان ادامه پیدا کند "از شورای سیاستگذاری تقاضا می‌کنم در دوره‌های بعدی بررسی و نقد ادبی را نیز در این جایزه قرار دهند تا به نقد و بررسی آثار نه تنها جمالزاده بلکه تمام بزرگان داستان‌نویسی اصفهان پرداخته شود."

آقای منتقد روح داستان‌های جمالزاده را همچنان زنده می‌داند "در یکی بود یکی نبود سرگذشت جامعه‌ای روایت می‌شود که مدت‌ها در رکود و سکوت بوده و اکنون به‌واسطه مشروطه به حرکت درآمده و نابسامانی‌هایش نمایان شده است؛ جمالزاده از این طریق ما را بهتر به خود می‌شناساند؛ انگار بسیاری از آدم‌هایی که در اطراف خود می‌بینیم  از دلِ داستان‌های جمالزاده بیرون آمده‌اند."

میرعابدینی آثار جمالزاده را به‌مانند آثار نویسندگان کلاسیک می‌داند که مخاطبش به دفعات کتاب را خوانده و هربار حرف تازه‌ای متناسب با دید خود پیدا می‌کند " به نویسندگان جوان توصیه می‌کنم آثار جمالزاده را خوانده و از اینکه نوگراها به آن‌ها بگویند امل هستید نترسند؛ شناخت عجیب جمالزاده از تیپ‌های مختلف جامعه می‌تواند دوای درد داستان‌های امروز باشد که از لحاظ شناخت خوب جامعه عاجز هستند. فایده دیگری که خواندن آثار او دارد، بهره از واژگان وسیعی است که در داستان‌هایش به کار می‌برد او احاطه بی نظیری بر زبان داشته و زبان مانند رودی پرخروش در آثارش حضور دارد.

اما دو قاب خاطره‌انگیز دیگر نیز در این مراسم به ثبت رسید؛ یکی بیانیه هیئت داوران بود که در آن نوشته شده بود "شهرهایی هستند که باید برای آنان داستان‌نگاره نوشت تا هویت و روح پیدا کنند اما نوشتن از اصفهان، تلاش برای کشف روح و جستجوی حیاتی است که قرن‌ها است در ذرات این شهر جریان دارد؛ چه ما از آن بنویسیم چه ننویسیم. به نظر می‌رسد اصفهان روایتی است که همیشه منتظر نوشته شدن بوده، چه ما برایش جشنواره بگذاریم چه نگذاریم؛ از آثار بخش اصهان هم همین پیدا بود، حرف‌ها، قصه‌ها و روایت‌ها انگار پدید نیامده بودند، آنجا بودند حاضر و رسیده برای چیده شدن و نویسندگان فقط دست دراز کرده بودند تا برای متن‌هایی که در درونشان جاری بود راه باز کنند 


اینکه معلوم است هر سال باید قصه و زندگی‌نگاره درخشان آفریده شود تا کار هیئت داوران را سخت کند طوری که با هزاران بالا و پایین باز سخت باشد که از میان این آثار یکی را اول و یکی را دوم برگزینند.
داوری این جشنواره به یاد ما انداخت که این شهر هم به رود، هم به قصه نیازمند است و این دوتا برای اصفهان مثل نان شب هستند"
قاب دیگر نیز نه همچون زاینده‌رود که دائمی بودن را فراموش کرده بلکه مربوط می‌شد به رونمایی از پوستر سال دوم جایزه ادبی جمالزاده که از این همه پیش دستی شورای سیاستگذاری برای طراحی‌اش مشخص بود که اندیشه دائمی شدن دارد.

چشم انتظار دومین سالانه ادبی جمالزاده می‌مانیم، شاید زاینده‌رود آب پشت سر این مهمان خوب شهر بریزد تا فاصله رفتن و آمدنش طولانی نشود.

کد خبر 368089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.