۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۹
بسی رنج بردم در این سال سی...

شاهنامه یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبیات کهن پارسی است که در همه جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبان‌های زندۀ جهان بازگردانده شده و بدون شک بر نام فردوسی به عنوان احیاگر زبان پارسی تاکید می کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حکیم ابولقاسم فردوسی مردی از دیار توس و روستای پاژ، درست در ۱۵ کیلومتری مشهد است، درختان انگورش شهره‌اند و داشتن خیابانی اصلی به نام فردوسی و خیابان‌های فرعی دیگری که همه به نام فردوسی ۱، ۲، ۳ و ... نامگذاری و شماره شده‌اند بر این طبل می‌کوبد که پاژ زادگاه این حکیم فرهیختۀ تاریخ ایران است. اگرچه وضعیت کنونی این روستا شایستۀ زادگاه حافظ زبان فارسی نیست، اما قدم به قدم، نام و یاد فردوسی است که در پاژ و توس و مشهد و بلکه ایران تا آن سوی این سرزمین آریایی تکرار می‌شود. اگرچه درخصوص زادروز فردوسی دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد ازجمله اینکه برخی زادروز او را سوم دی ماه می‌دانند و برخی دیگر از یکم بهمن به عنوان زادروز حکیم توس یاد می‌کنند اما خدمت بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی محدود به زمان و مکان نیست و تاریخ مصرف ندارد، بر این اساس در این گزارش و با توجه به این که یکم بهمن ماه به عنوان یکی از روزهای منتسب به زادروز فردوسی شناخته شده به جایگاه مهم حکیم توس و شاهکار وی یعنی شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران اشاره می‌شود و دیدگاه «میرجلال الدین کزازی» شاهنامه پژوه و «سیداصغر محمودبادی» عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ارائه خواهد شد.

نامۀ فرهنگ و هنر و منش ایرانی

میرجلال الدین کزازی شاهنامه پژوه و پژوهشگرِ برجسته ایرانی در زبان و ادب فارسی به خبرنگار ایمنا می گوید: «از نگاهی بسیار فراخ، روزگار ما روزگار فردوسی و شاهنامه است، پیداست که در پی این سخن به ناچار این پرسش در یاد برانگیخته می‌شود که «چرا؟» کوتاه‌ترین پاسخ به این پرسش این است که در این روزگار در ایران به ویژه نزد جوانان ایرانی گونه‌ای رستاخیز فرهنگی پدید آمده یا گرمِ پدیدآمدن است.»

وی ادامه می‌دهد: «بنیاد و خاستگاه این رستاخیز فرهنگی پاسخی است که ایرانیان برای این دو پرسشِ ناگزیر بنیادین می‌توانند؛ نخست: ایران چیست؟ دوم: ایرانی کیست؟ برترین، گرانسنگ ترین و روشن‌ترین پاسخ به این پرسش‌ها را ما تنها در شاهنامه می‌توانیم یافت کنیم، زیرا شاهنامه تنها شاهکاری است ادبی در زبان پارسی که می‌توانیم آن را به استواری، بی هیچ درنگ و دودلی، نامۀ فرهنگ و هنر و منش ایرانی بدانیم.»

کزازی می‌گوید: «آنچه شاهنامه را تا بدین اندازه بلند و ارجمند و بی مانند فرا می‌برد این است که ایران در همگیِ آن در این نامۀ نامیِ گرامی به باز تافته است. دیگر شاهکارهای بزرگ ادب ایران که در جهان بی همتایند تنها سویی، رویی و نمودی نشانی از ایران را اشکار می‌دارند و فرا پیش می‌نهند.»

چهرۀ ماندگار فرهنگ و ادب ایران می‌افزاید: «بر پایۀ آنچه کوتاه گفته آمد ایران در این روزگار که روزگار گسستگی و بیگانگی با خویشتن است بیش از هر زمان دیگر به شاهنامه که خویشتن شناسی ایرانی در گرو آن است، نیاز دارد.»

او خداوند بود، ما بنده

سیداصغر محمودآبادی عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه تاریخ دانشگاه اصفهان با بیان اینکه فردوسی در ابعاد مختلفی از تاریخ و فرهنگ ایران جایگاه معتبری دارد، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: «مهم‌ترین جایگاه فردوسی در تاریخ و فرهنگ ایران این است که او زبان فارسی را از چنگال حکومت‌های تُرک نجات داد، در واقع زبان فارسی که در قرن چهارم هجری قمری درحال از بین رفتن بود به همت فردوسی بزرگ و ادیب و فرهیخته نجات پیدا کرد و ادامه و تکامل یافت و تا امروز ما به زبان فارسی صحبت می‌کنیم.»

وی با تصریح اینکه دومین جایگاه مهم فردوسی به لحاظ تقسیم بندی تاریخ بوده است و فردوسی نزدیک به ۶۰ هزار بیت سرودۀ خود در شاهنامه را به سه بخش تقسیم کرده که شامل اسطوره، حماسه و بخش تاریخ است، می‌افزاید: «بخش اسطوره به دلیل این که زمان و تاریخ ندارد برای ما ایرانی‌ها خیلی مطلوب نیست، اما تا آنجا که فردوسی به آن علاقه نشان داده اسطوره وجود داشته و مردم زمان فرودسی نیز به اسطوره علاقه داشته‌اند. فردوسی در بخش دوم شاهنامه یعنی بخش حماسی، دورۀ ناشناختۀ اشکانیان را نشان می‌دهد و با تعصب می‌گوید که "از ایشان به جز نام نشنیده‌ام، نه در نامۀ خسروان دیده‌ام، چو کوتاه شد شاخ و هم بیخشان، نگوید جهاندار تاریخشان" بنابراین فردوسی سعی کرده که دوره پانصد ساله حکومت اشکانی که در تاریخ ایران گم شده را با شعر حماسی خودش مجدداً بازیابی کند.»

برگزیدۀ جایزه کتاب سال ایران در سال۹۳ با تاکید بر اینکه تاریخ نگاری ساسانیان نیز متکی به فردوسی است، اظهار می‌کند: «فردوسی در بخش سوم شعر خود که بخش تاریخی است بزرگ‌ترین خدمت را به تاریخ ایران کرده است، این بخش ترجمۀ خداینامه است که در زمان ساسانیان توسط فرزانگان و دانشمدان و دهقانان دوره ساسانی نوشته شده است و در واقع بخش تاریخی شاهنامه تاریخ ۴۳۰ سالۀ ساسانی را به ما نشان می‌دهد و این تاریخ در شعر فردوسی به زیباترین شکل و دقیق‌ترین منطق تاریخی آمده است به طوری که ما می‌توانیم بخش ساسانیان در شعر فردوسی را به عنوان یک منبع تاریخی استفاده کنیم؛ بنابراین فردوسی در خصوص تاریخ نگاری ساسانی نیز اقدام بزرگی کرده است به طوری که بعدها مبنای تاریخ نگاری اسلامی از جمله تاریخ نگاری طبری و تاریخ نگاری یعقوبی و حتی تاریخ مسعودی قرار گرفت و مسلمانان از این تاریخ نگاری بسیار بهره بردند و من به جرأت می گویم که تاریخ نگاری اسلامی از تاریخ نگاری ساسانیان تقلید کرده و تاریخ نگاری ساسانیان نیز متکی به فردوسی است.»

شعر فردوسی ما را به هویت و فرهنگ ایران متصل می‌کند

محمودآبادی ادامه می‌دهد: «مورد دیگری که جایگاه ویژه فردوسی در تاریخ و فرهنگی ایران را نشان می‌دهد شعر حماسی است و برای اولین بار توسط فردوسی است که ادبیات حماسی در تاریخ و ادبیات ما بکار رفته و این ادبیات حماسی ضرب‌آهنگ ریتمیکِ تاریخ و هویت ایرانیان را دربر دارد به طوری که شعر حماسی فردوسی با یک آهنگ نوشته شده، یک ریتم دارد و آن ریتم از درون هویت تاریخ ایران بیرون می‌آید و درست مثل این است که سربازان تاریخ ایران در میدان تاریخ ایران رژه می‌روند. البته مولوی نیز شعر آهنگین دارد ولی شعر فردوسی به گونه است که هیجان تاریخی در ما زنده شده و حس عجیبی ایران دوستی در میان ایرانیان ایجاد می‌شود.»

وی  تاکید می‌کند: «هیچ شاعر دیگری نتوانسته شعر حماسی فردوسی را تکرار و مجدداً بازیابی کند؛ هرچند که مولوی سبک دارد، حافظ و دیگران هم سبک دارند اما آن سبکی که ما را با هویت و تاریخ و فرهنگ ایران و با گذشتۀ تاریخ ایران مانند یک کانال متصل می‌کند قطعاً شعر فردوسی است و هیچ کدام از شاعران ما تا آن زمان که فردوسی شاهنامه را سرود در مورد تاریخ ایران شعری نسروده بودند و امروز ما بر این این احساس هم مباهات می‌کنیم و هم به فردوسی آفرین می گوییم و به قول اَنوری که صد سال بعد از فردوسی سرود: "آفرین بر روان فردوسی، آن همایون نژاد فرخنده، او نه استاد بود و ما شاگرد، او خداوند بود و ما بنده. " این شعر انوری درباره فردوسی به این گفتۀ مولای متقیان که فرموده‌اند "هرکس که به من کلمه‌ای یاد داد من را بندۀ خویش کرد" نیز اشاره دارد.»

به گزارش ایمنا، اکنون آرامگاه فردوسی در مشهد مدت‌هاست که میعادگاه دوستدران زبان پارسی است و اگرچه ابتدا فردوسی به دلیل وجود مخالفان در باغ شخصی خود بخاک سپرده شد و حتی آرامگاه وی نیز در طول تاریخ از گزند در امان نماند و تغییرات متعددی در آن ایجاد شد اما جایگاه کنونی آن در مشهد با طراحی کریم طاهرزاده بهزاد و با بهره گیری از سبک معماری ستون‌های هخامشی و سقفی پلکانی و با حکاکی سروده‌هایی از شاهنامه بر آن انجام شد و در سال ۱۳۱۳ با نظارت حسین لرزاده به پایان رسید، ضمن اینکه سال ۱۳۴۷ نیز توسط هوشنگ سیحون بازسازی شد و سال‌های دراز است که دوستداران حکیم ابوالقاسم فردوسی با حضور در آرامگاه وی نامی را یاد می‌کنند که به ایران عشق می‌ورزید و ۳۰ سال از بهترین سال‌های عمر خود را وقف سرودن شاهنامه‌ای کرد که به یقین موجب زنده نگاه داشتن زبان پارسی شد...

بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی/پی افکندم از نظم کاخی بلند، که از باد و باران نیابد گزند

گزارش از: شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 364921

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دوستدار فرهنگی پارسی IR ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۱
    2 1
    خوشحالیم که یاد فردوسی را زنده نگاه میدارید