به گزارش خبرنگار ایمنا، صد سال تنهایی، دومین رمان گابریل گارسیا مارکز است. به گفته مارکز، ایده اولیه نوشتن این کتاب زمانی به ذهن او رسید که در حال رانندگی به سمت آکاپولکو در مکزیک بود؛ او در همان لحظه، به خانه برگشت و به مدت ۱۸ ماه خود را برای نوشتن این کتاب در اتاق حبس کرد. تاکنون بیش از ۳۰ میلیون نسخه از صد سال تنهایی (منهای نسخههای قاچاق) به بیش از ۳۰ زبان، در سراسر دنیا به فروش رسیده است.
گابیتو، جادوگر حقیقت
گابریل گارسیا مارکز یا "عمو گابو" نویسنده و روزنامه نگاری که پس از مرگ، توسط رئیس جمهور وقت کلمبیا "بزرگترین کلمبیایی که تاکنون زیسته" لقب گرفت، با وجود نوشتن روایتهای واقعی و داستانهای کوتاه، عمده شهرت خود را به پاس رمانهای مهمی چون صد سال تنهایی، عشق سالهای وبا و پاییز پدرسالار به دست آورده است.
صد سال تنهایی، احتمالا مهمترین رمان نویسنده مشهور کلمبیایی است. مارکز با نوشتن این رمان، جایزه نوبل ادبی را در سال ۱۹۸۲ "به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهی که در آنها، جهان فراواقعی و رئالیستی، در دنیایی غنی از تصویرهای خیالی به هم میآمیزند و بازتاب زندگی و درگیریهای یک قاره هستند" دریافت کرد.
دنیای نوشتههای مارکز، تحت تاثیر زندگی در آمریکای جنوبی، رنگارنگ و جذاب، به لطف داشتن پدربزرگی آزادی خواه، حاوی مفاهیم سیاسی قدرتمند و احتمالا به یمن داستانهایی که مادربزرگش در کودکی برای او میگفته و البته به سبب داشتن ذهنی فعال و خلاق، آمیخته با افسانه است.
رخدادهای خیالی در دنیای واقعی
صد سال تنهایی، مارکز را مبدع سبک «رئالیسم جادویی» ساخت؛ شیوهای از داستان نویسی که قصه در آن در فضایی واقعی یا حتی از آن هم فراتر، حقیقی، جریان دارد اما کیفیت رخدادها و وقایع داستان، اگرچه بر اساس روند داستان قابل قبول است، اما با منطق دنیای شناخته شده ما فاصله دارد.
اگر بتوان به قدر کافی در داستانی که عمو گابو روایت میکند غرق شد، تولد پسری با دم خوک، شیوع بیماری بیخوابی، نگاه خیره روح بزرگ خاندان تکیه زده بر درخت و نشستن کولی دورهگرد بر پنجره اتاقی که قبلا بارها در آن مرده، کاملا منطقی و واقعی به نظر میرسد؛ گویا خواننده در دام نویسنده میافتد و هر آنچه را که میگوید با تمام وجود میپذیرد.
اگرچه شاید غرق شدن در داستانی که درجه دشواری نسبتا بالایی دریافت میکند و بسیاری از شخصیتها، نامهای مشابه دارند، در ابتدا کمی سخت به نظر برسد، اما با وجود درخت خانواده، معرفی کامل شخصیتها و اسامی مستعار برای بسیاری از آنها، مارکز خوانندگان صد سال تنهایی را در دنیایی پیچیده و مبهم رها نمیکند.
صد سال تنهایی، صد سال تکرار
"سالها سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در مقابل جوخه اعدام ایستاده بود، بعد از ظهر دوردستی را به یاد آورد که..." داستان اینگونه میخکوب کننده آغاز میشود و با نثری گیرا و ادبیاتی دلچسب، سرگذشت خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا ایگواران را به همراه شش نسل دیگر از فرزندان و نوادگانشان، روایت میکند.
صد سال تنهایی، روایتی از تنهایی صد ساله هفت نسل از خانواده بوئندیا در دهکدهای خیالی به نام ماکوندو است. ماکوندو، روستایی در ابتدا کوچک با فضایی عجیب و غریب، سرشار از عشقهای سوزان، نفرتهای وحشیانه و روابط پیچیده است. هر آنچه در ماکوندو میگذرد، جادویی و سحرآمیز است اما جادوییتر از آن، ارائه باورکردنی و دلپذیر آن توسط مارکز است.
داستان از دل خانهای در ماکوندو سر بر میآورد، خانهای که تا آخرین جمله، داستان با آن درگیر است و زمانی در ماکوندو به دست خوزه آرکادیو بوئندیا بنا نهاده شد که جهان چنان تازه بود که بسیاری از اشیا هنوز اسمی نداشتند و برای نام بردن آنها باید از انگشت اشاره کمک میگرفتند.
در طول روایت صد ساله از ماکوندوی منزوی و دور افتاده، مرگها و تولدها، آمدنها و رفتنها، جنگها و صلحها، عشقها و نفرتها و تکرارها و تکرارها، نه تنها میتوان فرهنگ آمریکای جنوبی را از دید عمو گابو به تماشا نشست، بلکه میتوان غرق در داستان، با شخصیتهای آن چنان همذات پنداری کرد که در عین غربت، آنها را آشنا پنداشت.
زمانی که نهایتا شور از دهکده رخت بر میبندد، مارکز خانهای را که خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا با عشق بنا نهاده بودند، اینگونه بر سر آنها آوار میکند: "با آن طوفان نوح، از روی زمین و خاطره بشر محو خواهد شد و آنچه در مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرار ناپذیر خواهد بود، زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نخواهند داشت."
چگونه صد سال تنهایی را بخوانیم؟
اگر تازه کتاب خواندن را آغاز کرده و یا کتابهای زیادی نخواندهاید، احتمالا بهتر باشد فعلا به سراغ صد سال تنهایی نروید؛ اما اگر توانایی خود را در خوانش رمان پیش از این آزمودهاید، با اطمینان میتوان گفت که صد سال تنهایی نهتنها برای شما پیچیده نخواهد بود، بلکه خواندن آن میتواند تجربه بسیار جذاب و لذتبخشی باشد.
البته پیشنهاد میشود که در حین مطالعه و با رسیدن به نامهای جدید، نگاهی به شجرهنامه مندرج در ابتدای کتاب ترجمه شده بیندازید تا شخصیتها و نسبتهای آنان ملکه ذهن شود.
صد سال تنهایی توسط افراد زیادی در ایران ترجمه شده که اکثر آنها برگردان نسخه انگلیسی بوده است؛ در این میان کاوه میرعباسی این کتاب را از زبان اصلی یعنی اسپانیایی ترجمه و انتشارات کتابسرای نیک آن را منتشر کرده است. اما احتمالا روانترین و بهترین نسخه فارسی این کتاب، ترجمه بهمن فرزانه بوده که توسط انتشارات امیرکبیر راهی کتابفروشیها شده است.
نظر شما