۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۳
نبض زربافت‌های سپاهان...

چهارراه تختی را به سمت کوچه شیخ‌الاسلام طی می‌کنیم، اندکی بعد به خانه شیخ الاسلام می‌رسیم که به عنوان موزه تخصصی نساجی سنتی میزبان شکوه بافته‌های نساجی نصف جهان است و در این بین کارگاه زری بافی مهدی شمسعلی نامی آشنا است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، به گواه تاریخ، قدمت زری بافی را پیش از ساسانیان می‌دانند اما ایران در دوره ساسانی از جمله صادرکنندگان ابریشم به دیگر نقاط جهان بشمار می رفت و از این رو به بافت پارچه‌های ابریشمی مشهور شد و این شکوه و تجلی به دنبال آمدن حکومت‌ها از پی یکدیگر همچنان ادامه یافت. حالا سالها است که استاد مهدی شمسعلی در تداوم این شکوه در موزه تخصصی نساجی سنتی بر دار زری، پارچه های زربافتی را می بافد که تلألو زرینشان تا ورای مرزها رفته است و از هنری با قدمتی دیرین حکایت دارند.

مهدی شمسعلی سال ۱۳۲۹ در شهر اصفهان و محله امامزاده شهشهان در خیابان ابن سینا متولد شد و در دامان پدر و مادری زیست یافت که هر دو در زری بافی شُهره بودند. وی می گوید: «پدرم حسن شمسعلی و مادرم بتول اوقاتیان هر دو در کار زری بافی بودند و من پای دستگاه زری بافی بزرگ شدم، در واقع پای دستگاه زری بافی به دنیا آمدم. پدرم سال ۸۸ فوت کردند و مادرم هم یک سال و نیم است که فوت کرده اند و هر دو در قطعه نهم باغ رضوان هستند؛ آقاجونم "مرشد رضا" هم زری باف بودند که در کنار تکیه همدانیان مدفون شده اند.»

استاد شمسعلی ادامه می دهد: «من دو خواهر و پنج برادر دارم که هیچ‌ یک در کار زری بافی نیستند و در کار مسجدسازی و محراب و سردر کار می کنند، از میان ما خواهرها و برادرها فقط من زری باف هستم چون فرزند اول خانواده بودم و از بچگی هم پای دستگاه زری بافی در کنار پدر و مادرم فعالیت داشتم. من هم چهار فرزند دارم که یکی از آنها یعنی "محمدرضا شمسعلی" در همین کارگاه کنار خودم کار می کند و زری بافی را ادامه داد، اما سایر فرزندانم زری باف نیستند، یکی شان مینیاتور کار می کند، یکی دیگرشان معرق چوب و دیگری هم در کار معرق کاشی است.»

این هنرمند پیشکسوت زری بافی با اشاره به قدمت پارچه های زری می گوید: «پارچه زری یک پارچه قدیمی است که قدمت آن به دوره ساسانیان می رسد. زری بافی از سه هزار سال پیش در کشورمان وجود داشت درحالی که جای دیگری از دنیا هنر پارچه بافی نبود. پارچه زری از ابریشم طبیعی بافته می شود و علاوه برآن نخی دارد که شامل طلا و نقره و ابریشم است که به آن نخ گلابتون می گویند و به همین خاطر است که به این پارچه، زری می گویند. پارچه زری نقش‌دار است و هر نقشی می تواند داشته باشد. بافتن پارچه های زری دستگاه می خواهد، اما زمان های قدیمی ما یک مقدار از دیوارهای خانه ها استفاده می کردیم و دو نفر وردست کنار هر دستگاه داشتیم.»

وی می افزاید: «همه کار زری بافی با دست انجام می شود و هیچ یک از قسمت های آن با ماشین انجام نمی شود. مراحل کار زری بافی هم به این ترتیب است که اول طراحی نقش‌بندی یعنی تصویری که می خواهیم داخلش ببافیم را انجام می دهیم، البته دو طراحی داریم یک طراحی نقشه و یکی هم طراحی چله است. وقتی نقشه بسته شده و طراحی هم انجام شد مرحله بافت می رسد که در مرحله بافت دو نفر کار می کنند یعنی یک نفر بالا نقشه را می کشد و یک نفر پایین می بافد.»

استاد شمسعلی که گواهینامه درجه یک هنری را نیز دریافت کرده است، می گوید: «من اصلا دنبال این مدرک هم نبودم تا اینکه مسئولان امر خودشان اول سال ۹۷ این مدرک را به من دادند. سپس تصریح می کند: «من ۳۰ سال در کارگاه زری بافی در هنرستان هنرهای زیبا کار کردم و مسئول کارگاه زری بافی این هنرستان بودم، آن زمان این هنرستان زیرمجموعه اداره فرهنگ و هنر بود که بعد هم اداره فرهنگ و هنر به اداره ارشاد تبدیل شد، من سال ۷۹ بازنشسته شدم و بلافاصله بعد از بازنشستگی، آقای ادیب زمانی که معاون صنایع دستی استان اصفهان بود من را به خانه شیخ الاسلام آورد و تا الان هم در این مکان در کار زری بافی فعال هستم و یکی از شاگردان من در هنرستان هنرهای زیبا دستگاه زری بافی زده و کار می کند. من در کارگاه سعادت آباد، خانه جواهری و بعد از هنرستان تا الان هم در خانه شیخ الاسلام  کار کرده ام یعنی از صبح ساعت هفت تا هشت شب کار می کردم. یادم هست وقتی آقای ادیب دانشجو بود با خانمش به هنرستان و نزد من آمد چون یک ترم درباره زری بافی درس می خواند ، به او گفتم آقای ادیب اگر دستت به جایی رسید مواظب هنر باش. او بعد به میراث آمد و معاون صنایع دستی شد و هوای زری بافی را داشت، اصلا هوای صنایع دستی را داشت. آقای ادیب گفت بیا اینجا را موزه نساجی کنیم، چون قبلا در اینجا انواع و اقسام هنرها وجود داشت اما با هم همخوان نبودند ولی الان اینجا کاملا موزه نساجی شده است.»

هنرمند زری باف خانه نساجی اصفهان در دانشگاه تدریس نداشته است اما در طول ۶۰ سال فعالیت خود در هنر زری بافی هنرمندان بسیاری این هنر را از وی آموخته اند. وی می گوید: «از جمله شاگردانم که زری بافی را به خوبی آموخته اند می توانم از پسرم محمدرضا شمسعلی، خانم عباسپور و فریبا داوری اشاره کنم. البته دیگر جوانان علاقه ای به آموختن صنایع دستی و ازجمله زری بافی ندارند و گاهی خانم ها برای یاد گرفتن زری بافی می آیند ولی نیمه کاره رها می کنند و می روند.»

این هنرمند زری باف ادامه می دهد: «یک‌ زمانی هنرمند به صنایع دستی وارد می‌شد و درآمدی داشت و یک زندگی را اداره می کردیم، اما الان پسرها می گویند چرا باید کاری مثل زری بافی را با سختی انجام بدهند، به همین دلیل می آیند شغلی را انتخاب می کنند که سختیش کم و در آن پول باشد. درحال حاضر اگر یک مبتدی بیاید و زری بافی را یاد بگیرد بعد باید خیلی هزینه کند تا یک دستگاه زری بافی ردیف کند، ضمن اینکه مکانی با ارتفاع بیش از سه متر نیاز دارد و به همین دلیل فکر می کند و می بیند برایش صرف نمی کند؛ اما ان‌شاالله پسرم محمدرضا جایگزین من می شود و زری بافی را ادامه می دهد. اگر خدا بخواهد این رشته می مانَد همانطور که تا حالا مانده و اگر هم نخواهد نمی ماند.»

وی ضمن ابراز رضایت از اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان می گوید: «مسولان هزینه کرده اند، نیرو گذاشته اند و این خانه را به موزه نساجی تبدیل کرده اند که مردم می آیند و می بینند و شاید فردی هم از بین بازدیدکننده ها بتواند کاری کند بنابراین مسئولان کار خود را کرده اند و حالا این جامعه است که باید این کار را رواج بدهد و خریدار و مشوق باشند. ببینید الان یک نفر که برای بافتن یک قطعه زری هزینه می کند باید لااقل کسی پیدا شود که کارش را از او بخرد و درصدی نفع ببرد، الان ابریشم کیلو یک و ۲۰۰ هزار تومان است و تا رنگ شود و به اینجا بیاید دو میلیون تومان می شود، الان یک گرم گلابتون ۱۸۰ هزارتومان است و یک قطعه زری۴۵۰ گرم تا نیم کیلو ابریشم و مثلا ۱۰۰ گرم گلابتون دارد و همه اینها هزینه می خواهد پس باید خریدار هم باشد.»

وی تصریح می کند: «کارهای زیادی از من خریداری شده و الان در موزه های مختلف است گردشگران زیادی هم به این مکان یعنی خانه نساجی می آیند اما خریداری نمی کنند و خیلی کم پیش می آید در اینجا سفارش می دهند تا من برایشان ببافم. من قبلا از اینجا بیرون کار می کردم و مشتری خاص خودش را داشت و می خرید و هر دو طرف استفاده می بردیم. یادم می آید سال ۱۳۴۰ در کارگاهی که کار می کردم روزی ۱۰ تومان مزد می گرفتم یعنی ماهانه ۳۰۰ تومان می‌شد که حقوق خیلی خوبی بود. آن زمان با دنیای خارج ارتباط بود و همه نفع می بردند و چرخه ای می چرخید، اما به مرور زمان این چرخه محو شد. از طرفی هم طلا و نقره گران شده و ما هم باید کارمان را گران کنیم.»

هنرمند زری بافی خانه نساجی درخصوص ابریشم و گلابتون موجود در پارچه زری می گوید: «در زری بافی هم ابریشم ایرانی و هم ابریشم چینی بکار برده می شود و البته کیفیت ابریشم ایران خیلی بهتر و ظریف تر است. گلابتون را هم خودم در همین‌جا می سازم که روند ساختن آن سه ماه طول می کشد. برای ساختن گلابتون ابتدا ۴۰۰ مثقال نقره را آب می کنم بعد آن را گِرد می کنم، بعد طلا را ورق کاغذ می کنم و روی آن می چسبانم و بعد حدیده کشی و سپس آن را نورد می کنم تا به دو صدم میلی متر می رسد، بعد تا هشت صدم حدیده کشی می کنم و شش صدمش را نورد می کنم تا به دو صدم می رسد یعنی ضخامت نقده دو صدم است که آن را روی ابریشم می تابانم و درنتیجه نخ گلابتون تولید می شود.»

استاد شمسعلی دقت در بافتن پارچۀ زری را مهم می‌داند و می افزاید: «بافت زری خیلی سختی دارد و هر سری تار این دستگاه از ۳۲۰۰ تا ۴۸۰۰ نخ تار است و اگر اشتباهی ایجاد شود و بخواهیم آن را بشکافیم به دلیل اینکه فلز داخل ابریشم می رود وقتی شکافته شود صد تا ابریشم بیرون می رود؛ ضمن اینکه زمان نقش‌بندی هم باید دقت کرد.»

وی می افزاید: «امضای من شمسعلی است که آن را مثل نقش کار پایین اثرهایم می بافم البته گاهی اسمم را هم همراه فامیل می بافم.» سپس ادامه می دهد: «کیفیت پارچه زری از روی مواد آن، نقشه و بافتش مشخص می شود. اگر یک گوشه از ابریشم طبیعی را آتش بزنیم بوی گوشت سوخته می دهد و طلا و نقره هم از پلاستیک قابل تشخیص است چون اخیرا پلاستیک به بازار آمده که شبیه گلابتون است و الان در یزد با آن ترمه می بافند و همین ترمه های معمولی که در بازار می آمد طلا و نقره نیست بلکه پلاستیک است.»

وی با اشاره به اینکه به جز اصفهان فقط در کاشان زری بافی انجام می شود، می گوید: «وقتی من کاری را اجرا می کنم، نقشه اش را می بندم و روی دستگاه می آیم و تا نگاهش نکنم و ببینم آنی که می خواستم شده یا نشده راضی نمی شوم و وقتی همانی که می‌خواستم شده باشد برای من خاطره است و وقتی نشده باشد خیلی تلخ است که مثلا من اینهمه زحمت کشیدم نقشه اش را بستم چرا حالا باید اینطور شود. آن موقع است که من کم می آورم ولی اگر کارم زیبا شده باشد خوشحال هستم.»

استاد شمسعلی با اشاره به خاطره ای از استاد ابوعطا که در هنرستان هنرهای زیبا با وی همکاری داشتند، می گوید: «من روزهای آخر حضور استاد عیسی بهادری در هنرستان هنرهای زیبا مشغول به کار شدم اما پدرم در زمان ایشان در هنرستان بود. من به خصوص در زمان آقای ابوعطا در آن هنرستان کار می کردم، خدا رحمتش کند آقای ابوعطا را یادم است در هنرستان هنرهای زیبا کاری بافتم که شامل سردر بازار قیصریه اصفهان و سردر مسجد امام بود که به صورت ادغام شده درهم کوسن قوس قزح بود و خیلی کار سنگینی هم بود. من این را می بافتم و زیر کار می نشستم و سیگار می کشیدم. رییسم یعنی آقای ابوعطا یک روز من را صدا زد و گفت کبریت در جیبت است، گفتم بله، گفت یکی را روشن کن، وقتی روشنک کردم پنج تا اسکناس یک تومانی نو از جیبش درآورد که روی آتش بگیرد که بلافاصله من کبریت را خاموش کردم و گفتم چرا اینکار را می کنی و آدم عاقل پول را آتش نمی زند. بعد او به من گفت تو عقل داری که پول ها را آتش می زنی و زیر دستگاه می نشینی؟ یعنی به من می‌گفت سیگار کشیدنت از بی عقلیت است و به جای اینکه پول بدهی سیگار بکشی پسته و گز بخر نه اینکه سیگار بکش.»

وی که قریب به ۶۰ سال است در هنر زری بافی فعالیت دارد، تصریح می کند: «در مدت اینهمه سال کار، بزرگ ترین تجربه یا درسی که از زندگی یاد گرفتم این است که اول باید به خدا توکل داشته باشیم، دوم به خدا توکل داشته باشیم و سوم هم به خدا توکل داشته باشیم و بس. اگر توکلت به خدا باشد موفق می شویم و اگر نبود موفق نمی شویم. من وقتی با اِذن خدا بافتن را شروع می کنم خدا خودش مشتری را می رساند و پایه و اساسش را درست می کند، اما اگر به خودت متکی بودی لنگ می مانی. باید به خدا توکل کرد تا موفق شد؛ اگر به خدا توکل کردی به مو می رسد اما پاره نمی شود، درست در جایی که لنگ هستی و تصورش را نمی کنی خدا یک مَلِک می فرستد و مشتری می آید و کارت را می خرد و این موضوع برای من ده ها بار پیش آمده است.»

پیشکسوت زری بافی اصفهان می گوید: «قلب هنرمندان نازک و ظریف است و خیلی زود می شکند و وقتی شکست کارش هم می شکند چون دیگر آن ذوقی که داشته را از بین می بَرَد، اما وقتی تقویت شود کار خودش را می کند. از سویی دیگر به هر چیزی اثر هنری نمی گویند، گاهی یک هنرمند چندین سال کار می کند ولی یک کارش ارزش واقعیش را پیدا می کند چون تمام وجودش در آن کار بوده و تمام خلاقیتش را در آن کار برده است و آن اثرش را دست هر کسی نمی دهد. کم کم هنرمند به مرحله ای می رسد که هر کاری انجام می دهد تک و اثر هنری است و امضایش در آن است.»

استاد شمسعلی می گوید: «هنر و هنرمند آدم عاشق می خواهد یعنی در مادیات نباشد و باید با هنرش بازی کند، عشق کند، خلاقیت داشته باشد و یک چیزی را خلق کند که ارزش داشته باشد و این برمی گردد به عاشق بودن و عاشق شدن. دو نفر که یکدگیر را دوست داشته باشند و عاشق باشند همه چیزشان را فدای هم می کنند، یک هنرمند هم باید وجودش را فدای کارش کند تا کارش کاری با ارزش دربیاید و این افراد کم هستند. امروز آدم عاشق کم پیدا می شود و چرایش را نمی دانم اما می دانم چیزهای جدید و مدرن که در بازار می آید و آدم راحت آن را خریداری می کند و می رود باعث می شود که آدم دیگر دنبال پارچه زری نباشد که هم مثلا برای تهیه این پارچه چند ماه در نوبت باشد و هم هزینه زیادی برای آن صرف کند»

به گزارش ایمنا، گشتی می زنیم در کارگاه زری بافی استاد مهدی شمسعلی که به واقع موزه ای زنده است؛ در بخشی از کارگاه تصویری از استاد حسن شمسعلی نیز جلوه نمایی می کند، پدر و فرزندی که سال‌ها در هنر زری بافی حق استادی بر گردن دارند. ساخته و پرداخته اند تا هنر نصف جهان بر بلندای تاریخ بایستد و به واقع اصفهان با داشتن مفاخرش بر قلۀ شهر جهانی صنایع دستی خودنمایی می کند...

گزارش از: شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 359903

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.