به گزارش خبرنگار ایمنا، زیبایی شهر اصفهان "بهار" را ترغیب میکند تا شعری در وصف آن بسراید؛ در همین زمان علی اکبر شهنازی به این شهر سفر میکند و تصنیف خود را در اختیار او میگذارد و "به اصفهان رو" متولد میشود تا شهری که محل تبعیدگاه بهار است بهشت ثانی او تبدیل شود.
دهه سی تاج اصفهانی قدم بزرگی برداشت و این تصنیف را همراه با استاد حسن کسایی و جلیل شهناز خواند و میراث بزرگی برای اصفهان به یادگار گذاشت، تصنیفی که حتی اگر حالا هم از کنار رودخانه عبور کنید و آن را بشنوید صدای آب را حس خواهید کرد هر چند زاینده رود خشک باشد.
آرام آرام خواجو را رد میکنیم و از چشم آنان که سرودند، خواندند و نواختند به بستر خشک زاینده رود سلامی میکنیم و به پل چویی میرسیم؛ به پاتوق فرهنگ که نزدیک میشویم، هنوز هم شنیدن صدای آواز استاد تاج اصفهانی دلمان را گرم میکند.
به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی/به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی
"به اصفهان رو" داستان جالبی دارد از همان ابتدا که متولد میشود تا سال ۱۳۹۱ که آهنگی بر اساس مضمون آن توسط مرتضی شفیعی و سالار عقیلی با همین نام در وصف اصفهان تکرار میشود؛ به اصفهان رو شهری را روایت میکند که زندگی در آن جریان دارد، تصنیفی که امروز نماد شنیداری اصفهان به شمار میآید.
"به اصفهان رو یک شاهکار موسیقی است" این نخستین جملهای که مرتضی شفیعی، در وصف این تصنیف میگوید. رهبر ارکستر اصفهان به همراه حسن منصوری، استاد آواز در پاییزی که برای اصفهان خاطره نکوداشتش جاودانه شد، پشت میز کافه فرهنگ در کنار زاینده رود خاموش میهمان خبرگزاری ایمنا شدند تا مروری کنند بر سروده مالک الشعرای بهار، آواز تاج اصفهانی، تصنیف علی اکبر شهنازی، آهنگسازی عبدالحسین برازنده و نوازندگی مردانی چون جلیل شهناز، حسن کسائی، جهانبخش پازوکی و جهانگیر بهشتی...
شفیعی معتقد است "تصنیف در ساخت عالی و بی نظیر است، در آن شعر و موسیقی به خوبی تلفیق شده و بسیار زیبا و عاشقانه این شهر را توصیف میکند و در آثار دیگری که در وصف اصفهان خوانده شده، این قدرت توصیف وجود ندارد."
ببر از وفا کنار جلفا/ به گل چهرگان سلام ما را
او این تصنیف را یک موسیقی باشکوه از اصفهان میداند نه توصیفی عاشقانه از این شهر و ادامه میدهد " به اصفهان رو در زمان تولید یک اثر پیشرو بوده، چرا که خوانندههای آن زمان تصنیف نمیخواندند و خواندن تصنیف و آهنگی که ریتم داشته باشد کار سادهای نبوده است."
شفیعی میگوید: "این شعر روایت اصفهان قدیم است که چندان به اصفهان امروز شباهت ندارد و اصفهان کمتر ماشینی را توصیف میکند، زمانی که رودخانه جریان و شهر صفایی داشته است؛ این روایت حس خوبی به شنونده میدهد، جالب است که ملک الشعرای بهار در زمان سرودن این شعر به اصفهان تبعید شده بود و چه تبعید گاهی بهتر از اصفهان؛ این شهر همیشه پتانسیل جذاب بودن را داشته است اما اینکه خودمان چگونه با آن رفتار میکنیم حرف دیگری است."
سبک آواز اصفهان یا بیات اصفهان یکی از آوازهای پنجگانهٔ موسیقی سنتی ایرانی است و تاج اصفهانی تصنیف به اصفهان رو را در همین سبک خواند، حسن منصوری استاد آواز این تصنیف را یکی از زیباترین و پرصلابتترین تصنیفها در میان تصنیفهایی که برای شهرها خوانده شده میداند و برای معرفی سبک آواز اصفهان ما را به دل تاریخ این شهر میبرد "اینکه بخواهیم درباره موسیقی اصفهان صحبت کنیم باید به پیشینه تاریخی آن بازگردیم و از سه هزار سال گذشته سلسلههای قدرتمند به دلیل هوای خوش و دور بودن از مرز، از این شهر به عنوان مکزی برای تربیت شاهزادهها استفاده میکردند و به همین واسطه موسیقی در اصفهان سابقه طولانی دارد."
شهر پر شکوه قصر چلستون کن گذر به چارباغش/گر شد از کفت یار بی وفا کن کنار پل سراغش
همان طور که تاج برایمان میخواند منصوری یادی از دوران صفویه و شاه عباس میکند "شاه عباس به موسیقی علاقهمند بود و آن را گسترش داد و اصفهان در زمان صفویه باز هم مرکز فرهنگ و هنر شد، بعد از دولت صفوی دولت قدرتمندی نداشتیم که بتواند مرکزی فرهنگی- سیاسی به وجود بیاورد. پس از هخامنشیان و ساسانیان صفویه قدرتمندترین دولت ایران بود، به همین دلیل اصفهان مرکز تجمع هنرمندان و به ویژه هنرمندان موسیقی شد و امروز میبینیم که صدای موسیقی هنوز در کوی برزم اصفهان میپیچد."
منصوری مکتب آوازی اصفهان را یکی از مکاتب شاخص اصفهان میداند و میگوید "در رابطه با مکاتب موسیقی در ایران اختلاف نظر بسیار است اما هیچ وقت درباره وجود نداشتن مکتب اصفهان اختلافی وجود نداشته است، تاج پیرو همین مکتب و میتوان گفت یکی از شاخصترینها بوده؛ چرا که قبل از او تنها چند صفحه کوتاه چند ثانیهای از مرحوم سیدرحیم اصفهانی که استاد تاج بوده وجود دارد. از تاج آوازهای بسیار خوبی باقی مانده و میتوانیم او را به عنوان یکی از خوانندههای مطرح مکتب اصفهان معرفی کنیم و به همین دلیل صدای او ماندگار شده است؛ این مکتب ردیف خاص خود را دارد و بر پایههای استواری بنا شده است."
بنشین در کریاس یاد شاه عباس بستان از دلبر می/بستان پی در پی می از دست وی تا کی تا بتوانی
"یکی از بزرگان مکتب اصفهان استاد تاج است و آوازی که میخواند در سبک و مکتب آواز اصفهان بود" شفیعی درباره سبک آواز اصفهان میگوید " از ویژگیهای سبک آواز اصفهان یکی رساندن مفهوم شعر به صورت واضح برای شنونده است، چرا که موسیقی ما یک موسیقی با کلام است و شاخص موسیقی اصفهان رساندن شعر و با احساس بودن است و به قدری که به احساس ارج میدهند به تکنیک اهمیت داده نمیشود."
شفیعی ادامه میدهد "شاخصترین خوانندههای تاریخ موسیقی کسانی هستند که در مکتب اصفهان آواز خواندند اما پس از آن آثار دیگری در این مکتب کار نشد و جالب است که مردم این مکتب را بیشتر دوست دارند و این موضوع را میتوان از محبوبیت خوانندهها متوجه شد."
ساعتی در جهان خرم بودن/بی غم بودن بی غم بودن
همچنان صدای تاج فضا را پر کرده است شفیعی از علاقه خود به این تصنیف میگوید از گردشهای ملودی که در این آهنگ وجود دارد شعر وزین آن "اینکه این شعر در مدح اصفهان سروده شده است حس نوستالژیک خاصی به آدم میدهد."
شفیعی در سال ۹۱ تصنیفی مشابه با همین نام را با صدای سالار عقیلی اجرا کرد، او در باره سختیهایی که برای بازخوانی این تصنیف داشته میگوید "به دلیل اینکه در زمان ضبط این اثر خواننده و نوازندگان با هم اثر را ضبط میکردند ایراداتی پیش میآمد و برای ما نُت کردن تنظیم این اثر بسیار سخت بود، سالار عقیلی دو ساعت به صدای استاد گوش داد تا بتواند شبیه به او بخواند چرا که این تصنیف یک سند است و اگر کسی یک نت را بالاتر یا پایینتر بخواند می گویند اشتباه خواند؛ این تصنیف در خاطره اصفهانیها مانده است و خوشحالیم که توانستیم به بهترین نحو آن را اجرا کنیم و هنوز هم مردم برای شنیدن این آهنگ استقبال نشان میدهند."
با بتی دلستان همدم بودن/محرم بودن با هم بودن
منصوری معتقد است که اگر به نوازندهها و خوانندهها انگیزه داده شود باز هم میتوان شاهد این دست تصنیفهای ماندگار بود. او میگوید "اگر زمینه پرداختن به اصالتها فراهم شود آثاری از این دست بیشتر اجرا میشود، اما نسبت به موسیقی بی مهری میشود. موسیقیهای اصیل تاریخ مصرف ندارد شما جوانانی را میبینید که تاج و کسایی را نمیشناسند اما با آهنگ ارتباط برقرار میکند این به خاطر ریشههایی است که در اصالتها وجود دارد و تصنیفهای قدیمی هنوز هم زمزمه میشوند."
زمزمه آوازی که تاج برایمان به یادگار گذاشته هنوز هم به گوش و منصوری از عشقی که این استاد برای خواندن این اثر داشته است سخن به میان میآورد "هر کاری که پشتوانه عشق داشته باشد جاودان میماند، کسی به تاج زور نگفته تا تصنیفی را بخواند، آنها یک گروه بودند که با عشق کنار هم نشستند و اثری ماندگار را خلق کردند."
لیوانهای کمر باریک از چای خالی شدهاند، رو به پنجره که بایستیم از بستر خشک رودخانه، پل خواجو چشم نوازی میکند و تاج هنوز میخواند.
ای بت اصفهان، زان شراب جلفا ساغری در ده ما را
ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را...
گزارش از: رؤیا سادات مویدی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما