به گزارش خبرنگار ایمنا، در چند دهه اخیر در راستای توسعه اقتصادی و رفع معضل فقر و بیکاری به صنایع دستی توجه ویژهای شده است، اما هنوز در بسیاری از کشورها آن طور که باید به این صنعت کهن پرداخته نشده و هرروز شاهد منسوخ شدن بسیاری از صنایع دستی و از بین رفتن جوامع صنعتگر هستیم.
ایرج سلطانی، کارشناس و فعال حوزه تحقیقاتی صنایع دستی در گفتگو با خبرنگار ایمنا در این خصوص اظهار کرد: برای اقتصاد جوامع درحال توسعهای مانند ایران مهمترین چالش ایجاد فرصتهای شغلی برای جمعیت جوان است که ایران با تنگنای سرمایه گذاریهای کلان و بحران بیکاری مواجه است، توسعه صنایع دستی با سرمایه گذاری اندک، راهگشایی برای ایجاد فرصتهای شغلی مناسب و در آمد زاست.
سلطانی افزود: قابلیت استقرار صنایع دستی در شهر و روستا و در محیطهای کوچک خانگی نه تنها میتواند آن را به عنوان شغلی مستقل و منبع در آمدی برای نیروی کار درآورد، بلکه در روستاها به عنوان شغلی جانبی در فاصله زمانی میان کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی، در آمد مکملی را برای روستاییان تأمین میکند. در میان تعداد زیاد رشتههای صنایع دستی کمتر صنعتی را میتوان یافت که امکان ایجاد و رشد و توسعه آن در ایران نباشد.
وی گفت: امروزه برخی از کشورها نظیر چین، هند از تولید و فروش خارجی صنایع دستی خود به درآمد ارزی قابل توجهی دست مییابند. نمونه بارز آن در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، فروشگاههای بسیاری به فروش آنها اختصاص یافته است و اگر این روند همین گونه ادامه یابد، بزودی شاهد از میان رفتن بیش از پیش صنایع دستی ایرانی در بازارهای خارجی و داخلی خواهیم بود و این به معنی افزایش روند بیکاری است و سدی بزرگ را در راه توسعه اقتصادی ایجاد خواهد کرد.
سلطانی با بیان اینکه یکی از مهمترین دستاوردهایی که صنایع دستی میتواند برای کشورهای در حال توسعه به ارمغان آورد، رشد و توسعه اقتصادی است، اظهار کرد: توسعه اقتصاد گام نخست برای دست یابی به سایر ابعاد توسعه نظیر توسعه اجتماعی و فرهنگی است. رشد اقتصادی به عنوان نخستین هدف کشورهای در حال توسعه که دارای صنایع دستی نیز هستند مورد توجه قراردارد.
این کارشناس صنایع دستی ادامه داد: رویکرد فرهنگی جامعه به عادتها و آداب جدید منجر به نگاهی تزیینی به هنرهای سنتی و صنایع دستی شده است در صورتی که تمامی این هنرها به نوعی دارای ویژگیهای کاربردی مخصوص به خود بوده و اصولاً نیاز بشری در کنار حس زیبایی شناسی باعث خلق این آثار شده است. در حالی که بسیاری از صنایع دستی هنوز جنبه کاربردی خود را حفظ کردهاند اما عادات جدید مصرف، میزان خرید صنایع دستی را کاهش داده است. در این زمینه میتوان به واردات بی رویه محصولات غیربومی اشاره کرد که خود در تغییر نگرش مردم وچرخش آنها به سمت مصرف کالاهای غیر بومی و ماشینی تأثیری فراوان داشته است.
سلطانی نبود نظارت در فروش آثار صنایع دستی و بالا بودن قیمتها را به نوبه خود باعث به وجود آمدن نابسامانی در حوزه فروش صنایع دستی دانست و گفت: در بازار صنایع دستی بهانه این است که محصول، تنها از طریق کنار هم گذاشتن مواد اولیه خلق نمیشود و باید حتماً عمل خلاقانه هنرمند بر روی آن صورت گیرد. بنابراین قیمت گذاری نیز نمیتواند متأثر از یک الگوی خاص و قابل کنترل باشد. به همین دلیل فروشندگان گاه از عدم نظارت سوء استفاده میکنند و اصولاً قیمت گذاری در این صنف روشن و شفاف نیست. عدم دسترسی آسان تولیدکنندگان به مشتریان و نیاز به واسطه گران در اغلب موارد باعث بالا رفتن قیمتها میشود، زیرا این واسطه معمولاً صنایع دستی را از هنرمندان به بهای اندک خریداری میکنند و با قیمتی بسیار بالاتر از ارزش واقعی آثار به مشتریان عرضه میکنند.
نقشینههای تکراری و یا بی هویت رغبت خریداران را کم میکند
در ادامه وحید منصوری، کارشناس ارشد رشته صنایع دستی وهنرمند میناکار در گفت و گو با خبرنگار ایمنا گفت: عدم رغبت جوانان در پی نگاه رفاه بینانه نسل جوان اتفاق افتاده است، جوانانی که به دنبال کار اندک و درآمد بسیار هستند و برای خود زحمت ظریف کاری و ریز بینی یک هنرمند را آسان نمییابند.
منصوری روند سخت آموزشی را یکی دیگر از مشکلات موجود در حوزه صنایع دستی دانست و گفت: با ورود نظامهای نوین آموزشی غربی به سبک و سیاق مدارس، مراکز آموزش عالی، فنی و حرفهای و...تنها تکنیک کار به هنرآموزان انتقال مییابد. افراد آموزش دیده در اینگونه آموزشگاهها با فرض کسب مدارج عالی تنها میتوانند تکنسینهای بسیار خوبی باشند، در صورتی که در نظام آموزش استاد شاگردی علاوه بر فنون و تکنیکها، حکمتها، آداب معرفتی و زیبایی شناسی سنتی نیز انتقال مییافت.
وی با بیان اینکه نبود جایگاه مناسب برای کارگاههای هنرهای سنتی و صنایع دستی در بافتهای جدید شهری و شهر نشینی یکی دیگر از مشکلات است، افزود: در بافت قدیمی شهرها، کارگاههای هنرهای سنتی دارای جایگاه ویژه بوده و اغلب هر صنف در یک بخش خاص از بافت شهر حضور و تمرکز داشته است. اما امروزه با تغییر الگوی ساختمان سازی در شهرها، اغلب منازل مسکونی کنار این کارگاهها نوسازی شده و نسبت به چهره قدیمی، نمایی نو یافته است و کارگاههای آنان مورد عنایت شهروندان و اقبال ارگانهای شهری و شهرداری قرار نگرفته است و به آنها به چشم صنایع مزاحم نگاه میشود. از دست رفتن جایگاه والای کارگاههای هنرهای سنتی موجب رویگردانی نسل جوان از صحنه هنر و فرهنگ این مرز و بوم شده است.
این کارشناس تصریح کرد: به علت پراکندگی کارگاههای باقی مانده در محدوده وسیعی از بافت قدیمی شهر، تقریباً بازدید گردشگران از آنها، غیر ممکن میشود و اگر گردشگری خود خواهان بازدید مستقیم از تمامی صنوف مختلف صنایع دستی و هنرهای سنتی محلی باشد هیچ مرجع اطلاعاتی برای راهنمایی او وجود ندارد. گردشگران مجبورند صنایع دستی را از فروشگاه ها تهیه کنند. دربسیاری موارد آنها اطلاعات دقیقی در مورد آنچه میخواهند خریداری کنند ندارند و نداشتن اطلاعات کامل و عدم شناخت و اطمینان از اصالت صنایع دستی عاملی مؤثر در سرباز زدن مشتریان از خرید است.
منصوری ادامه داد: نگاهی به گذشته انواع صنایع دستی در طی قرنها نشان میدهد که در هر دوره این آثار از نقش مایههایی جدید اما مناسب با فرهنگ و هویت بومی خویش بهره برده و در هر دوره توانستهاند خریداران را به خود جلب نمایند، اما در سالهای اخیر یکی از مشکلات بسیاری از هنرمندان تولیدکننده این آثار، تکرار نقوش قدیمی و گاه حتی استفاده از طرحهای نا متناسب با هویت فرهنگیشان است. نقشینههای تکراری و یا بی هویت از عوامل مهمی است که میزان رغبت خریداران به خرید را کاهش میدهد و در چرخه تولید وقفه ایجاد میکند.
وی اضافه کرد: تولیدات انبوه و مصنوعی ماشینی جنبه هنری و خلاق گونه صنایع دستی را تضعیف کرده و آن را متناسب با نیازهای زندگی مدرن متحول ساخته است.
نظر شما