به گزارش خبرنگار ایمنا، اصلیترین نقطه ضعف نمایش "دمی در بازار هیزمفروشان"، نمایشنامه آن است. در پرده اول، روایت خلقت آدم و حوا و قتل هابیل به وسیله قابیل روایت میشود و در پرده دوم و سوم، وفات محمد رسولالله(ص)، ضربت حضرت علی (ع) و واقعه کربلا به نمایش درمیآید که تنها نقطه اتصال بین صحنههای مذکور، قتل هابیل توسط قابیل و به طور خلاصه، خون، خونریزی و کشتار است که در آخر پرده اول، به وسیله نریشن به گوش مخاطبان میرسد هر چند که نقطه اتصال چندان محکمی به شمار نمیرود و چندپارگی نمایشنامه، ملموس است.
نکته دیگر به حضور زمان در روایت مربوط میشود که وجودش حاکی از تناقضهای بسیار و غیرمنطقی است زیرا وقایع در بستر زمان به وسیله انسانها و با تصمیم انسانها به وقوع میپیوندند و زمان به عنوان یک دانای کل، فقط نظارهگر است بدون اینکه حتی قصدی برای دخالت در روند وقایع داشته باشد. در پرده سوم وقتی اسماء از زمان میپرسد چرا همچون هنگامی که آتش نمرود را برای حضرت ابراهیم(ع) گلستان کردی، برای جلوگیری از وقوع واقعه کربلا نمیکوشی؟ در کمال تعجب، زمان سکوت میکند و جوابی نمیدهد در صورتی که نویسنده میتوانست با پاسخگویی قانعکننده از زبان زمان به اسما، دلیل اصلی انتخاب شخصیت زمان به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی "دمی در بازار هیزمفروشان" و تلاش برای تغییر روند وقایع در طول نمایشنامه را برای مخاطبان روشن سازد که متأسفانه، چنین اتفاقی نمیافتد و "زمان" به پاشنه آشیل "دمی در بازار هیزمفروشان" تبدیل میشود. البته باید ذکر کنم که زمان، آتش نمرود را برای حضرت ابراهیم(ع) گلستان نکرد و باید جواب اصلی را در امر الهی جست. همچنین، اینطور به نظر میرسد که روایت آدم و حوا و شیطان در متون نمایشی با محوریت حرکات فیزیکال در شرف سقوط در ورطه تکرار است. در نهایت، نمایشنامه "دمی در بازار هیزمفروشان" بر مبنای کلیشههای بارها تعریف شده به نگارش درآمده است و حرف تازهای برای مخاطبان ندارد.
طراحی فرم و حرکت شیلا نوروزی از نقاط قوت اثر است و تصویرسازی و داستانگویی خوبی دارد هر چند که ناهماهنگی بین گروه فرم و حرکت به چشم میخورد. حسام حیدری در مقام طراح گریم بهخوبی حق مطلب را راجع به شخصیتها بهویژه شخصیت چاه آبارعلی ادا میکند و باید به وی دستمریزاد گفت. طراحی صحنه هاله قاضی مقتضیات نمایشنامه را بهدرستی به نمایش میگذارد. طراحی نور محمدشایان طهماسبپور را میتوان از دیگر نقاط قوت "دمی در بازار هیزمفروشان" برشمرد. همچنین، نباید به سادگی از کنار طراحی لباس باران سیبی گذشت که به رود فرات بهخوبی عینیت میبخشد.
همانند گروه فرم و حرکت، ناهماهنگی در بین بازیگران قابل مشاهده است و علی عبادت طلب و بازیگر نقش شیطان، بازیهای بهتری را از خودشان به نمایش میگذارند.
افت و خیز ریتمی در طول نمایش بهوفور به وقوع میپیوندد و تماشاگران پیش از پایان پرده اول، به ساعتها پناه میبرند تا از زمان باقی مانده تا پایان نمایش اطلاع یابند از اینرو، "دمی در بازار هیزمفروشان" نمیتواند آنچنان که باید و شاید مخاطبان را با خودش همراه سازد. در میانپرده بین پرده اول و دوم، تماشاگران به تماشای یک کلیپ تصویری مینشینند که به زمان حال مربوط میشود و از جنگ جهانی دوم تا جنایتهای داعش را در بر میگیرد از اینرو، خود به خود برای مخاطبان اینگونه توقع پدید میآید که در پرده دوم، شاهد نمایشی مربوط به عصر حاضر خواهند بود ولی با اتمام کلیپ تصویری، تماشاگران به زمان وفات پیامبر (ص) پرتاب میشوند. از آنجایی که محدودیت سنی برای تماشای "دمی در بازار هیزمفروشان" در نظر گرفته نشده است و برخی تماشاگران، فرزندانشان را برای مشاهده اثر همراهشان آوردهاند، تصاویر دلخراش جنایتهای داعش و کودکان زخمی فلسطینی میتواند تأثیر بد روی ذهن کودکان بگذارد.
آخرین نکته راجع به کلیپ تصویری اینکه مخاطبان با مشاهده گریم علی عبادتطلب در نقش شمر که به داعشیها شباهت دارد، تشابه بین خوارج زمان حضرت علی(ع)، سپاه یزیدیان و داعشیها را درمییابند و لزومی به مشاهده چند پلان از جنایتهای داعشیها در قالب کلیپ تصویری به هیچ وجه احساس نمیشود تا تأکید مؤکد صورت گیرد.
محمدشایان طهماسبپور در مقام کارگردان در هدایت عوامل فنی تا حد امکان به درستی عمل میکند و در زمینه هدایت بازیگران و گروه فرم و حرکت، برخی کاستیها وجود دارد. تجربه در گذر زمان به وجود میآید و میتوان مشتاقانه چشمانتظار تجربههای آینده محمدشایان طهماسبپور در مقام کارگردان نشست.
نظر شما