چون سر و کار تو با کودک فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد

"حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو" هیچ کس نیست که با شنیدن این شعر لبخند بر روی لب‌هایش ننشیند شعری که در اوج ریتم و آهنگ داستانی آموزنده را روایت می‌کرد، شعری که به آن شعر کودک می‌گویند و در یاد و خاطره کودکان دیروز و امروز مانده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حوزه شعر کودک در اوج زیبایی نیاز دارد که شاعران زبان کودکان را بشناسند و با آن زبان شیرین شعرهایی را بسرایند که سال‌ها در ذهن بماند؛ شعرهایی که علاوه بر ریتم و زیبایی بیانگر نکات آموزشی باشد. شاید زمان تغییر کرده باشد اما دنیای کودکان همان قدر صاف است که با "دویدم و دویدم"  و به لالایی های کودکانه ختم می‌شد.

بنفشه رسولیان بروجنی معتقد است شعر گویی در حوزه کودک «سهل ممتنع» است و افرادی که به‌تازگی پا در این عرصه گذاشته‌اند فکر می‌کنند شعر کودک فقط دارای ریتم است و بسیار ساده می‌توان نوشت اما در حقیقت نقطه مقابل آن است. بروجنی شاعر حوزه کودک است که فعالیت تخصصی خود را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۷۵ با انتشار اولین اثر با نام "ماه و من" آغاز کرد و تا کنون با تألیف ۲۴۰ عنوان در این حوزه اعم از داستان و شعر  فعالیت می‌کند. خبرنگار ایمنا با این شاعر  در خصوص دشواری‌های سرودن شعر برای کودکان گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

شعر گفتن را از چه زمانی شروع کردید؟

از کلاس سوم ابتدایی با کانون پرورشی فکری آشنا شدم و هم‌زمان با اساتید ادبیات کودک ارتباط برقرار کردم و به مرکز بررسی آثار نامه می‌نوشتم و اساتیدی مثل آقای جعفر ابراهیمی و بابک میرطلب به نامه‌های من پاسخ می‌دادند و آثارم را بررسی می‌کردند و همین موضوع سبب شد که به ادبیات و شعر کودک علاقه‌مند شوم.

در چه قالب‌هایی شعر می‌سرایید؟

بیشتر شعرهای من اشعار خردسال است و اکثر کارهای که از من چاپ‌شده برای بچه‌های زیر دبستان در قالب چارپاره بوده است.

ازنظر شما شعر گفتن یک قابلیت ذاتی است یا می‌توان این مهارت را کسب کرد؟

به نظر من هردو تأثیرگذار است. اول باید آن طبع یا ذات و خمیرمایه‌ی شعر گفتن را در درونتان داشته باشید و بعد باید روش‌های آن را یاد بگیرید؛ یعنی اگر کسی بخش اول را نداشته باشد، در بخش دوم هرچقدر هم تلاش کند نمی‌تواند موفق شود. ذاتاً باید شاعر باشید، نوع نگاهتان، نوع فکرتان نسبت به محیط اطرافتان، دیدتان به مسائل پیرامون. تمام این‌ها باید ذاتی باشد که من فکر می‌کنم تا یک حدی ذاتی است و بخش دیگر آن آموزش است.

چرا در جامعه ما کودکان بیشتر از نوجوانان با شعر ارتباط برقرار می‌کنند؟

برای اینکه ما شعر خوب برای نوجوانانمان نداریم. اگر مقاطع سنی را در نظر بگیرید؛ ما برای گروه سنی «الف» شعر خردسال خوب فراوان داریم. در حوزه شعر کودک که در گروه سنی «ب و ج» می‌باشد، باز هم می‌توان گفت شاعران خوبی داریم اما متأسفانه در گروه سنی نوجوان ما شاعر قوی و دست‌اول نداریم و شعر خوب نمی‌بینند و کتاب‌های درسی‌شان را هم که ورق می‌زنیم بیشتر از متون و اشعار قدیمی برایشان استفاده‌شده و متأسفانه شاعری که به‌طور اختصاصی برای نوجوان کار کند و در این حوزه موفق هم باشد نداریم که من فکر می‌کنم دلیل عدم گرایش و ارتباط نوجوانان با شعر همین باشد.

چطور می‌توان نوجوانان را به سمت کتاب‌ها جذب کرد؟

در حال حاضر در بازار پر است از رمان‌های ترجمه‌شده برای نوجوانان که آن‌ها به علت نبود ماده اولیه آن‌ها را سوق داده به سمت چنین کتاب‌هایی؛ و ما به این فکر نمی‌کنیم که برای گروه سنی نوجوان هم به شعر خوب نیاز داریم هم رمان با محتوای خوب. به‌ قول‌ معروف غذای خانگی لازم داریم. احتیاج داریم که نویسندگان و شاعران کودک و نوجوانمان کار ملی تولید کنند. من برای چاپ چهار عنوان جلد رمان برای بچه‌های گروه سنی نوجوان با یکی از انتشارات اصفهان همکاری دارم که موضوع این کتاب‌ها موضوعات واقعی ایرانی است تا نوجوانان کمتر به سمت رمان‌های ترجمه‌شده گرایش پیدا کنند.

ما رمان‌نویس قوی خیلی داریم اما تلاشی برای نوشتن رمان خوب برای مخاطب نوجوان به‌صورت مطلوب انجام‌نشده؛ و این‌جور کتاب‌ها باید از نظر محتوایی و همین‌طور تصویرگری آن‌قدر جذاب باشند که نوجوان برای مطالعه به سمتش گرایش پیدا کند. خود کتاب باید مخاطب را به سمت خودش جذب کند و از حالت کتاب صرف بودن خارج شود.

مهم‌ترین اصل در شعر کودک چیست؟

یک اصلاحی هست که در ادبیات ما می‌گوییم «سهل ممتنع» که افرادی که به‌تازگی پا در این عرصه گذاشته‌اند فکر می‌کنند شعر کودک فقط دارای ریتم است و بسیار ساده می‌توان نوشت اما در حقیقت نقطه مقابل این است. شعر کودک یک کار ممتنعی است. شما برای گروه سنی‌ای شعر میگویید که دایره واژگان محدودی دارند، هنوز به تفکر انتزاعی نرسیده‌اند و تفکرشان کاملاً عینی است و شاعر باید مفاهیم را با زبانی بیان کند که خردسالان متوجه شوند. برای همین است که شاعر می‌گوید: «چون سروکار تو با کودک فتاد پس زبان کودکی باید گشاد». زبان کودکی این نیست که من شاعر فقط اشعار ساده بگویم زبان کودکی یعنی بیان ویژگی‌های دنیای کودکی که این کار هرکسی نیست.

اولین ویژگی که کار کودک باید داشته باشد شادی و نشاط و بعد ایجاد انگیزه برای یادگرفتن حس نوع‌دوستی، همدلی همراه با شادی، تفریح و نشاط و نهایتاً آموزشی که ما می‌خواهیم در شعر خردسال داشته باشیم باید کاملاً غیرمستقیم بیان شود که باعث دل‌زدگی بچه‌ها نشود. نویسندگان و شاعران کودک باید در ابتدا موضوع شادی و نشاط در آثارشان را در نظر بگیرند و به نظر من این مهم‌ترین اصل است.

در بعضی از کتاب‌های شعر می‌بینیم که اشعار فقط دارای ریتم هستند و هیچ محتوا و مفهومی ندارند، نظر شما در اینباره چیست؟

 به چنین کتاب‌هایی، رنگین‌کمانی میگویم چراکه حالتشان درست شبیه به رنگین‌کمان است. آن‌قدر رنگ و لعاب و ریتم و آهنگ دارند ولی سریع این ریتم و رنگ از ذهن می‌پرد. کودکان خیلی مشتاق ریتم، وزن، موسیقی و آهنگ در شعر هستند اما این ریتم، وزن و آهنگ باید یک‌چیزی به بچه بدهد که در ذهنشان باقی بماند. خیلی از ماها بعضی از شعرها و داستان‌هایی را که در دوران کودکی شنیدیم در ذهنمان مانده و بسیاری را فراموش کرده‌ایم. آن‌هایی‌شان که ماندگار شده دنبال کننده هدفی بودند که هنوز ما آن‌ها را با خاطر می‌آوریم.

 متأسفانه در حوزه کتاب کودک معضلی که با آن مواجه هستیم این است که بعضی‌ها بدون داشتن مطالعه درزمینهٔ روانشناسی و ادبیات کودک می‌خواهند کتاب کودکان بنویسند و با پرداخت هزینه‌ای می‌توانند به‌راحتی از اداره ارشاد اسلامی مجوز نشر بگیرند، تصویرگر داشته باشند، ناشر پیدا کنند و کتابشان را به چاپ برسانند و بررسی محتوایی دقیقی انجام نمی‌شود و این‌گونه کتاب‌ها به‌راحتی مجوز می‌گیرند، چاپ می‌شوند و وارد بازار می‌شوند؛ و این مسئله باعث شده که کارهای مفید و قوی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خیلی کم باشد.

آیا در گذر زمان ذائقه‌های شعری کودکان نسبت به کودکان نسل‌های قبل تغییر می‌کند؟

اشعار و کتاب‌های آقای منوچهر احترامی مثل کتاب‌های حسنی و یا دزده و مرغ فلفلی به دلیل اینکه دارای آهنگ و قصه هستند، هم کودکان ۳۰ سال پیش به آن علاقه‌مند بودند و هم کودکان امروز از آن استقبال می‌کنند. چون یک ریتم خاصی را دنبال می‌کند در عین‌ حالی که یک قصه‌ای هم دارد که کودک آن را دوست دارد آن را دنبال کند و کسی هم که امروز بتواند چنین قصه‌هایی تولید کند بسیار ستودنی است ولی موضوعی که مطرح است سرعت پیشرفت دنیای امروز است و ما باید به بچههایمان به جای آموزش داستان‌ها و اشعاری که صرفاً ریتم و آهنگ دارند، اشعاری برایشان استفاده کنیم که آن‌ها را برای زندگی در این جامعه آماده کند. برای رویارویی با موقعیت‌هایی که برایشان در این جامعه به وجود می‌آید آماده شوند و باید بچه‌ها را برای زندگی در این محیط و شرایط کنونی آماده کنیم. تذکر دادن به بچه‌ها برای مراقبت از خود با توجه باوجود آزار و اذیت‌هایی که آن‌ها را تهدید می‌کند. همه این‌ها در کنار شادی و نشاط است و موافق این موضوع که به‌صورت صرف به آهنگ و شادی و نشاط بپردازیم نیستم زیرا کودکانمان به آموزش هم نیاز دارند.

وضعیت شعر کودک در اصفهان چگونه است؟

من به‌طور تخصصی نزدیک به ۲۷ سال است که در این حوزه کار می‌کنم، آموزگار دوره ابتدایی هستم و از دوره ابتدایی تا مقطع دانشگاه تدریس می‌کنم و گلایه‌ای دارم مبنی بر اینکه متأسفانه ما در اصفهان به آن پتانسیل‌هایی که داریم اهمیت نمی‌دهیم. ما انجمن شعر کودک در اصفهان نداریم و بارها درخواست دادم که جلسات و انجمن‌هایی تشکیل شود. در اصفهان شاعر و نویسنده کودک و نوجوان کم نیستند ولی تا به‌ حال کسی اقدام به اختصاص مکانی برای گرد هم آمدن و آشنا شدن آن‌ها باهم و نقد آثار یکدیگر نکرده. چرا باید از شاعران غیربومی درخواست شود برای اصفهان شعر بگوید درصورتی‌که اصفهان شاعران بومی باقابلیت‌های خوب دارد اما به دلایلی که ذکر کردم مهجور و ناشناس هستند؟ و خوب است که نیروها و پتانسیل‌های استانمان را بشناسیم و از آن‌ها استفاده کنیم. برای مثال اگر قرار باشد که در مورد زاینده‌رود داستان یا شعری برای مخاطب کودک ارائه شود، این کار آیا از من که ساکن این شهر هستم و خشکی زاینده‌رود را هرروز با چشم می‌بینم و مسائل و مشکلات آن گریبان گیرم هست بهتر برمی‌آید یا شاعری که به‌طور مثال در یک شهری در شمال شرق ایران ساکن است؟ این درد را کدام شاعر بهتر درک می‌کند و می‌تواند بیان کند؟ همان‌طور که من در اصفهان مثلاً نمی‌توانم در مورد فلان معضل در نیشابور بنویسم، آن شاعر نیشابوری هم خشکی زاینده‌رود را به‌اندازه من نمی‌تواند درک کند.

گفت و گو از: سمانه ابوشهاب- خبرنگار فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 356760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.