۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۰
زنان بدون مردان

سومین فیلم کوتاه از "سه‌گانه دلدادگی" ایمان بهروزی، فیلمساز مستقلِ سینمای مستند آماده نمایش شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نمی‌دانم از کجا شروع کنم ولی آغاز کردن با یک سؤال شاید راه حل خوبی باشد: "اگر ما یکدیگر را دوست داریم، پس چرا این دوست داشتن را ابراز نمی‌کنیم؟ "این سؤال بهروزی پس از بازگشت از آلمان است، سوالی که به ساخت مستند دومش "عشق واقعی" منجر شد.

ایمان بهروزی متولد ۱۳۶۳، شیراز و فارغ التحصیل کارگردانی سینما از دانشگاه هنر و کارشناس ارشد سینما از دانشگاه تهران است. او هم اکنون دانشجوی دکترای رشته "فرهنگ رسانه دانشگاه کلن آلمان است. مستند پیشین او "فیلمی برای تو" در جشنواره‌های ویزیون دوریل و زوریخ سوییس به نمایش درآمد.

او پیش از این سه گانه، هنوز معلوم نیست... (۱۳۸۲)، ریش تراش (۱۳۸۳)، پشت این پنجره‌ها (۱۳۸۴)، کنار این راه‌ها (۱۳۸۴)، پنجره‌ای به تهران (۱۳۹۱) را کارگردانی کرده بود.

از "فیلمی برای تو" بود که بهروزی در میان اهالی فیلم کوتاه و مستند شناخته شد. او همیشه خودش هم در فیلم‌هایش بازی می‌کند، نقش آفرینی‌ای بی پرده، جسور و به غایت دوست داشتنی. در فیلم دومش "عشق واقعی" یا همان "amour du reel"  که همنام با یک جشنواره مستند خارجی است، داستان جالبی اتفاق می افتد، این مستندساز و دانشجوی سینما، پس از پایان تعطیلات به کشور آلمان برگشته بود تا درسش را ادامه دهد و در همین ایام بود که داستانی عاشقانه برایش اتفاق می افتد و او را به فکر وامی دارد. پس از بازگشت مجدد به وطن، بهروزی پیگیر همین دغدغه‌اش می‌شود و سوالی را در مستندش مطرح می‌کند" ما اگر همدیگر را دوست داریم، پس چرا به هم نمی‌گوییم و چرا راست و پوست کنده ابرازش نمی‌کنیم؟"

و اما سومین و آخرین فیلم بهروزی، کارگردان این بار سه بازیگر را جلوی دوربینش آورده است و برخلاف فیلم‌های گذشته خودش در فیلم حضوری ندارد و فقط صدایش را با ته لهجه زیبای شیرازی می‌شنویم.

بهروزی از بازیگرانش خواسته است که بازی نکنند و زندگی کنند و درباره‌ی زندگی شخصی خودشان صحبت کنند که همین مورد زیباترین وجهه‌ی هنری فیلم است.

"عشق در نمای نزدیک"، علاوه بر خودِ بهروزی، سه کاراکتر محوری و اصلی دارد، حلیمه، مژگان و نسترن. "حلیمه" از صحبت درباره‌ی عشق طفره می‌رود اما بهروزی "ول کن قضیه نیست". حلیمه را وارد فضای مورد نظر خودش می‌کند و حلیمه بالاخره می‌گوید که عشقی قدیمی داشته و هنوز هم دوستش دارد.

گارگردان در پارت اول فیلم، جوهره وجودی عاشقانه‌ی کاراکتری که در برابرش حضور دارد را بیرون کشید و مانند روان درمانگر حلیمه را وادار می‌کند تا پرده‌ها را کنار بزند و از عشقی سخن به میان آورد که هنوز هم گریبانگیر اوست.

در پارت دوم، "مژگان" که اصلاً و اصالتاً اصفهانی هم هست حضور دارد. بانوان اصفهانی به عاشق شدن‌های افراطی شهره‌اند و مژگان به جایی رسیده که دوست دارد به عشقش که با سختی به او رسیده خدمت کند و حتی خودش را کمتر از او می‌داند و اعتراف می‌کند که لیاقت معشوقش کسی بیشتر از اوست و ممکن است روزی از شدت عشق به تنگ آمده و مرتکب خودکشی شود!

پارت سوم و نهایی به "نسترن" اختصاص دارد. نسترن بیشتر به قول خودش "عاشقی کرده تا این که زندگی کند" ولی زندگی خرج و مخارج دارد و نمی‌شود فقط عاشق بود و زندگی عاشقانه داشت! نسترن سنین پرالتهاب نوجوانی و اوایل جوانی را پشت سر گذاشته و مشاهده کرده که دیگر عشق در زندگیش کافی نیست.

بهروزی مستند به مستند و فیلم به فیلم پخته‌تر می‌شود! بعد از اولین باری که "عشق در نمای نزدیک" را دیدم، گریه کردم. نوشتن در خصوص مستند بهروزی دشوار است اما این مستند حرف زیادی برای گفتن دارد...

کد خبر 356590

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.