۲۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۵
پستانکی برای اسیر

«عراقی اسیر شده فکر کرد می‌خواهیم او را بکشیم، به خاطر همین زد زیر گریه؛ ژولیده هم پستانکش را از جیبش درآورد و در دهان اسیر گذاشت...» و این بخشی از خاطرات جبهه است که خودی‌ها و اسرا را به خنده واداشته است.

به گزارش ایمنا، مسعود کوله‌بار یکی از رزمندگان عملیات والفجر4 بوده که خاطرات گوناگونی از دوران جنگ تحمیلی به یاد دارد؛ اکنون از زبان او یکی از خاطرات طنز را مرور می‌کنیم:

«عملیات والفجر چهار، در گردان میثم، تک تیرانداز بودم. برادر ژولیده که فکر کنم شهید شد، مسئول دسته بود و برای این که بچه‌ها در شرایط سخت روحیه خود را حفظ کنند به شوخی پستانکی را به گردنش انداخته بود. همین طور که به سوی منطقه پیش می‌رفتیم، گاهی با صدایی شبیه به بچه شیرخواره‌ها گریه می‌کرد که در آن هنگام یکی دیگر از بچه‌ها پستانک را در دهانش می‌گذاشت و او ساکت می‌شد.

پس از عملیات در قله کله قندی و کانی مانگا چند نفر از برادران مجروح شدند. زخمی‌ها را روی برانکارد گذاشتیم و دادیم دست اسرایی که در اختیار داشتیم تا آن‌ها را پایین بیاورند؛ یکی از اسرا حاضر به کمک نبود؛ دوستی داشتیم که او را با اسلحه تهدید می‌کرد؛ عراقی اسیر شده فکر کرد می‌خواهیم او را بکشیم، به خاطر همین زد زیر گریه؛ ژولیده هم پستانکش را از جیبش درآورد و در دهان اسیر گذاشت. با دیدن این صحنه همه خندیدند، حتی خود اسیر؛ پس از این ماجرا خود اسیر آمد و زیر برانکارد را گرفت و کمک کرد».

کد خبر 350840

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.