خاطرات، خونِ رگ‌های شهر

هر انسانی از زمانی که متولد می‌شود، رویدادهایی را تجربه کرده و می‌کند که منجر به شکل‌گیری خاطرات خوب و بد در حافظه‌اش می‌شوند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که خاطرات، رویدادمحور بوده و به تجارب ما وابسته هستند. خاطره از طریق روایت‌های شفاهی یا کتاب‌ها و متون تاریخی، بین نسل‌ها انتقال می‌یابند.

به گزارش ایمنا، اما یادآوری آن‌ها به محرک‌هایی نیاز دارد و مستلزم مکان و اشیایی است، یعنی باید شخص در موقعیت مکانی رویداد قرار گیرد و یا اشیایی وجود داشته باشند تا با رخداد گذشته پیوند خورده و موجب تداعی واقعه برای فرد گردند 

در تفکر مدرن، ارتباط با گذشتۀ زیست‌شده قطع می‌شود و تنها آینده مورد توجه قرار می‌گیرد. این در حالی است که خاطرات ماهیتی دارند که زمان حال را به‌عنوان نقطۀ اتصال گذشته و آینده مطرح می‌کنند. آن‌ها سبب غنی شدن حال می‌شوند و با آوردن گذشته به حال، فرهنگ و هویت را برای آینده نگهداری می‌کنند. چنان‌که «والتر بنیامین» اعتقاد دارد که: «خاطره ابزار تفحص گذشته نیست، بلکه صحنه‌ایست برای به حال آمدن گذشته ...». در جهان مدرن امروز با شتاب گرفتن زندگی، شکل‌گیری خاطرات نیز با روندی سریع‌تری رخ می‌دهد ولی در این شرایط صحبت درباره کیفیت خاطرات مناسب و زیبا در مقابل خاطرات کابوس‌مانند قطعی نیست. بحث مهم در رابطه با مفهوم خاطره، اهمیت وجودش در شهرها و تأثیر آن بر مکان‌های شهری خواهد بود. هر خاطره، خود یک روایت است و از آنجا که ماهیت اجتماعی دارد، فضاهای شهری بهترین ظرف برای بروز این روایت‌های اجتماعی خواهند بود.

زمانی که نام «میدان نقش‌جهان» آورده شود، احتمالا هر یک از ما حضور اخیر خود با جمعی از دوستان یا خانواده در این میدان را به یاد می‌آوریم، یا بازی دوران کودکی خود در این محیط، در حقیقت پررنگ‌ترین و شورانگیزترین حضور خود در میدان تداعی می‌شود و آنجا به‌عنوان مکانی دلپذیر و به‌یاد ماندنی به یاد می‌آید که منتج از تجربۀ ما است. بنابراین خاطرات شهری می‌توانند حس‌تعلق و دلبستگی به مکان را به شدت تحت تأثیر خود قرار دهند. از دیگر مزیت‌های آن‌ها حس هویت و ریشه‌دار بودنی است که مکان‌های خاطره‌انگیز به شخص القا می‌کنند. رویدادها و فعالیت‌های مشارکتی و جمعی شکل‌دهنده به خاطرات عنصر ماندگاری و پایداری فضاهای شهری در گذر زمان می‌گردند، چراکه در ذهن خانه دارند و بازیابی خواهند شد. هم‌چنین با در نظر گرفتن این موضوع که خاطرات با گذر زمان به تصویرذهنی ساکنان از فضا تبدیل می‌شوند، پایۀ قضاوت‌ها و احساسات ما نسبت به محیط خواهند بود و می‌توان براساس آن‌ها رفتارها را در فضاهای شهری پیش‌بینی کرد.

اما شهرها بر خاطرات چه تأثیری می‌توانند داشته باشند؟ ظرفِ خاطره، حافظه انسان است. نمود کالبدی این حافظه، شهر و فضاهای آن هستند که رویدادهای(جشن‌ها، مراسم‌های مذهبی و...) مختلف را در دامن خود جای می‌دهند. جزء به جزء شهر از بناها و ساختمان‌ها، مبلمان شهری، تابلوها و اعلانات گرفته تا سنگفرش‌ها، نقاشی‌های دیواری، نماها و حتی صداها و بوهای غالب در یک محیط، همگی عوامل موثر در تداعی خاطرات هستند. اگر این بستر اجتماعی وجود نداشته باشد، محرکی برای بالاآمدن و ظهور حس خاطره‌انگیزی وجود ندارد، اما این به معنای تنزل شهرها به موزه‌هایی برای تداعی‌گری گذشته نخواهد بود، بلکه شهرها محمل‌هایی مملو از معنا بوده که خاطرات را در لایه‌های عمیق خود، پنهان نموده و در زمان و مکان مشخص و متناسب با انسان‌ها و گروه‌های معین، آن‌ها را بروز خواهند داد. خاطرات در مکان‌ها رسوخ کرده‌اند و غیرقابل انکار و حذف از شهرها هستند، کسی را نمی‌توان یافت که بدون خاطره زندگی کند و از آنجا که خاطرات، مکان‌محور هستند، بنابراین حضورشان در بستر شهر بدیهی و در عین حال الزامی است.

در این میان شهر اصفهان به‌واسطۀ تاریخ غنی خود خاطرات زیبای زیادی را در خود جای داده است و امروز برای ما «شهری خاطره‌انگیز» است. از خیابان چهارباغ، میدان نقش‌جهان، میدان عتیق و پل‌های شگفت‌آورش گرفته تا میدان جلفا، خیابان سنگتراشها و کوچه به کوچۀ شهر دارای ریشه‌هایی قوی هستند و با هر بار حضور در این فضاها می‌توان خاطرات گذشته را به حال آورده و مرور کرد. این موضوع از عوامل دل‌انگیزی و سرزندگی شهر اصفهان است. آخرین‌باری را که بر روی سی و سه پل ایستاده بودید را به یاد آورید، حاصل این تجربه بازتولید خاطرات گذشته و تاریخچۀ غنی پل است. آخرین حضور خود در خیابان چهارباغ احتمالا با گذراندن زمانی در میانه خیابان در کنار مبلمان مدور و چراغ‌های بلند آن بوده است که خود نمادی از اصفهان صفوی و عنصری از عناصر هویت‌بخش شهر است. این خاطرات ریشه دوانده در فضاهای شهر اصفهان هستند که هر لحظه حضور در این مکان‌ها را برای ما لذت‌بخش می‌کنند.

هرچه شهرها وقوع رویدادهای جمعی و حضور مشارکتی در فعالیت‌ها و مراسم‌ها را تسهیل نمایند، خاطرات بیشتری رقم می‌خورند و تصویرذهنی مناسب‌تری حاصل می‌شود. همان‌طور که «یان‌گل» می‌گوید «فعالیت ها و حضور شهروندان در فضا، فرایندی خود تقویت شونده است»، پس با طراحی مناسب و تلاش در جهت بالا بردن کیفیت فضاها، روز به روز غنی‌تر می‌شوند و افراد با حضورشان در مکان‌ها، یکدیگر را به مشارکت فعال در وقایع تشویق می‌کنند و موجبات شکل‌گیری خاطره‌ها و تقویت حس تعلق فراهم می‌شود. بدیهی است در جهت‌گیری عکس، با تخریب‌ها و نوسازی‌های نامناسب، ساخت و سازهای نامربوط به زمینه، حذف و جلوگیری از برگزاری جشن‌ها و مراسم‌های مردمی بستر تضعیف شهر را آماده کرده و موجب کاهش حضور اجتماعی مردم و در نتیجه از بین رفتن زندگی همگانی می‌گردیم.

شهرها پتانسیل بالایی در ارتقاء یا کاهش کیفیت زندگی افراد دارند. هرچه شهر برگزاری جشن‌ها و مراسم‌های فرهنگی و گردهمایی‌های اجتماعی را تقویت کند و پاتوق‌هایی(فضاهای باز عمومی) را به این فعالیت‌ها اختصاص دهد، امکان افزایش حضور و تعاملات را فراهم کرده است؛ این موضوع مربوط به بعد اجتماعی موضوع است. از لحاظ بعد کالبدی نیز هرچه شهر و فضاهایش ارتقا یابند، جذابیت بصری تقویت شود و به طور کلی کیفیت محیط بالا رود، کیفیت و مدت حضور و فعالیت‌های مشارکتی و مردمی نیز بیشتر شده و شهر و مکان‌های شهری سرزنده، زیبا و اجتماعپذیر خواهند شد. در این میان با پیوند دو بعد مادی و سمبلیک به مکان‌های خاطره در شهر خواهیم رسید. مکان‌هایی مملو از ارزش‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی...

بنابر آنچه گفته شد، موضوع اساسی این است که، در مواجه با فضاهای شهری تنها با کالبدی بی‌جان روبه‌رو نیستیم، بلکه تاریخچه و خاطرات  شهر در آجر به آجر فضاها حک شده و برای بهبود شرایط، باید در طراحی‌ ها و برنامه‌ریزی ‌ها به این موضوع توجه کنیم و آگاه باشیم که تاریخ و هویت ما خفته در شهر ماست و هر تصمیم می‌تواند موجب تقویت و مانایی یا تضعیف ریشه‌های شهرهایمان شود. مرگ و زندگی شهرها در دستان طراحان و مدیران است.
«خاطرات چون خون در رگ‌های شهر جریان دارند».

کد خبر 348263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.