مسئول موزه چیزی درباره لهستانی‌ها نمی‌دانست!

مستند «مادام» اولین فیلم بلند نرگس خرقانی است که در آن به بررسی زندگی و خاطرات "ماریا بایدان" از آخرین بازماندگان لهستانی در ایران می‌پردازد که حدود ۷۵ سال پیش به ایران وارد شدند.

به گزارش ایمنا، نرگس خرقانی، زادۀ اهواز است، در مشهد بزرگ شده و اکنون پایتخت نشین است و علی‌رغم اینکه همه جای ایران را سرای خود می داند اما به اصالت و تعلق خانواده‌اش به مشهد تاکید می کند. وی بعداز به پایان رساندن دوران دبیرستان به رشته حسابداری وارد شد و همزمان با دانشگاه  کلاس های فیلمنامه نویسی را در مجتمع فرهنگی هنری امام رضای مشهد آغاز کرد. حتی به حوزه مطبوعات نیز وارد شد و بعد از آغازی کوتاه با نشریات دانشجویی، از سال ۸۱ در خبرگزاری ایسنای مشهد فعالیت کرد و نخستین نقد فیلمهایش را در روزنامه قدس به چاپ رساندسال ۸۴ در تهران سکنی گزید و به شکلی گسترده تر در مطبوعات فعالیت داشت و از سال ۸۵ در انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما و سپس در انجمن روزنامه نگاران ایران به عضویت درآمد. سال ۸۷ به عنوان سردبیر مجله عمومی "مینو" فعالیت داشت و سال ۹۴ نیز سردبیر فصلنامه هنری جشنواره بود.  اما فعالیت‌های نرگس خرقانی در زمینه فیلمسازی بسیار پُررنگ‌تر است... .

خرقانی قبل از مستند بلند "مادام" با فیلم های کوتاه «فیلمنامه» و «عکس خواهرم» در جشنواره‌های خارجی حضوری موفق داشته است. "مادام" تابستان سال گذشته به بخش مسابقه شانزدهمین دوره جشنواره بین المللی گریتلیکس آمریکا راه یافت. این فیلم مستند در شهرهای مختلفی از جمله تهران، اصفهان و بندر انزلی فیلم برداری شده است.

آنچه می خوانید گفتگوی خبرنگار ایمنا با "نرگس خرقانی" سازنده ی مستند "مادام" است.

از سوابق فیلمسای و نقاشی خود بگویید.

از همان ابتدا که وارد مطبوعات شدم علت گرایشم به مطبوعات سینمایی و نقد نویسی، فیلمسازشدن بود. یعنی رویای اصلی من فیلمسازی بود و آن زمان حس کردم مطبوعات برایم یک راه است.  دوره فیلمنامه نویسی در مشهد و در تهران نیز دوره کارگردانی و تدوین را در انجمن سینمای جوان گذراندم. به عنوان دستیار کارگردان، دستیار صحنه و منشی صحنه، روابط عمومی در چند پروژه کوتاه و بلند فیلم همکاری داشتم تا اینکه سال ۸۸ اولین فیلم کوتاهم را در مقام کارگردان ساختم.

طی این چند سال پنج فیلم کوتاه داستانی و چهار فیلم مستند ساخته ام که همگی کمابیش موفقیت هایی در جشنواره های داخلی و خارجی داشته اند. در کنار آن بسیاری از فیلمنامه ها، داستان ها و طرح هایم در جشنواره های مختلف موفق بوده اند و جوایزی از جشنواره های مختلف کسب کرده ام.

فیلم مادام نخستین فیلم بلند مستند من است که اواخر سال ۹۵ به پایان رسید. در حال حاضر نیز یک مستند نیمه بلند را در مرحله تدوین دارم و هم‌چنین یک مستند بلند هم در مرحله فیلمبرداری است که دومین فیلم بلند من است و باز هم در ارتباط با حضور لهستانی ها در ایران است.

از سال ۹۱ نیز نقاشی را به صورت تفننی شروع کردم اما پس از مدتی برایم جدی تر شد. جدی ترین کارهایم در نقاشی برپایی دو نمایشگاه نقاشی انفرادی در تهران بود. در حال حاضر فرصت بسیار کمی برای نقاشی کردن دارم. هر چند که فرصتی باشد حتما نقاشی را دوباره پی خواهم گرفت.

فیلمی از خسرو سینایی و یک فیلم مستند هم توسط شبکه  Press TV درباره بازماندگان لهستانی ساخته شد. تماشای این فیلم ها بر روند ساخت فیلم "مادام" چه تاثیری گذاشت؟

همیشه گفته ام که فیلم "مرثیه گم شده" خسرو سینایی به عنوان اولین فیلم در خصوص داستان لهستانی ها در ایران منبع بسیار مهمی است. چون هم اولین است و هم اینکه زمانی ساخته شده هنوز بسیاری از لهستانی های حاضر در ایران در قید حیات بودند و این به فیلم خیلی کمک می کرد.

فیلم شبکه پرس TV را هم دیده ام اما به اندازه فیلم مرثیه گمشده برایم راهگشا نبود و خیلی به من کمک نکرد.

لهستانی‌ها از بندر انزلی به ایران وارد شدند، در چه مناطقی از ایران ساکن شدند؟

آن زمان لهستانی ها را به چند دسته تقسیم کردند. اکثرا کودکان و نوجوانانی که پدر و مادرشان همراهشان نبودند یا اینکه یتیم بودند و نیاز داشتند در مدرسه درس بخوانند به اصفهان فرستاده شدند. طبق اسناد باقی مانده و البته گواهی شاهدانی که از آن زمان باقی ماندند، ۲۱ کمپ در اصفهان بود که در هر کمپ تعداد زیادی از بچه های لهستانی ساکن حضور داشتند و درس می خواندند.

بسیاری از زنان و دختران جوان در تهران نیز در کمپی در یوسف آباد ساکن شدند. گروهی از مادرها با فرزندانشان در مشهد ساکن شدند و مردها و پسرها را نیز به اهواز فرستادند تا در آنجا آموزش نظامی ببینند و از آنجا آنها را ابتدا به عراق و سپس سوریه و فلسطین فرستادند تا از راه دریای مدیترانه راهی نبرد با ارتش آلمان نازی شوند.

اخیر شهردار و چند نفر از اعضای شورای شهر اصفهان به کراکوف سفری داشتند. به نظر شما این سفر چه تاثیری بر سرنوشت نهایی قصه مهاجرت و بازماندگان لهستان خواهد گذاشت؟

من هم اخباری درباره خواهرخوانده شدن دو شهر اصفهان و کراکوف شنیده ام که به نظرم اتفاق خوبی است. ابتدا به دلیل تاریخ مشترک میان ایران و لهستان و دلیل دیگر هم شباهت های میان دو شهر اصفهان و کراکوف است. کراکوف هم مانند اصفهان شهری تاریخی و بسیار زیبا است و البته در گذشته نیز مدتی پایتخت لهستان بوده است. حضور نسبتا طولانی تعداد زیادی از کودکان لهستانی در شهر اصفهان نیز مزید بر علت است که می تواند روابط خوبی با یک شهر لهستانی داشته باشد.

توییت سفیر انگلیس حاوی چه مطلبی درباره فیلم مادام بود؟

آقای "نیکلاس هاپتون" سفیر سابق بریتانیا در اولین نمایش فیلم من در ایران در سالن حضور داشت و فیلم را دید. نخستین نمایش فیلم در کاخ ملت از مجموعه کاخ موزه سعدآباد بود. پس از نمایش فیلم، سفیر بریتانیا به من گفت که فیلم را خیلی دوست داشته است. چند روز بعد متوجه شدم که در یک توئیت نوشته است که یک فیلم ایرانی جدید و قوی به اسم مادام درباره پناهندگان لهستانی در ایران دیده است و آن را به دیگران به نوعی توصیه کرده بود. همین بود که من پیام های زیادی از کشورهای مختلف در توئیتر داشتم. بسیاری از آنها نسل دوم و یا سوم لهستانی هایی بودند که زمانی در ایران زندگی کرده اند.

همین موضوع، زمینه آشنایی من را با کسانی فراهم کرد که میل داشتند فیلم من را در دیگر کشورها به نمایش بگذارند. از جمله اینکه من دعوتنامه ای از یک سازمان لهستانی در لندن داشتم که می خواهند در چند نوبت فیلم مادام را در انگلستان نمایش دهند. هم‌چنین یک دعوتنامه از یک کنفرانس بین المللی در ورشو داشتم که آنها نیز می خواهند فیلم من را در یک کنفرانس در اواخر شهریور ماه در این شهر نمایش دهند.

از میراث فرهنگی و سازمان‌های دولتی گله‌مند بودید، به این فکر نکردید که شاید نهادهای دولتی اصفهانی بتوانند به پخش و یا سرمایه‌گذاری فیلمتان کمک بکنند؟

هنوز هم گله‌مند هستم! خوب اگر می توانند کمک کنند، بسم ا ... من کسی را در اصفهان نمی شناسم اگر شما کسی را می شناسید ممنون می شوم کمک کنید!  البته من برنامه اکران این فیلم را در اصفهان را داشتم و در سال گذشته یک سفر به اصفهان داشتم و تصمیم داشتم در قالب یک پروژه به اسم "کافه پلونیا" فیلمم را اکران کنم. مسول پروژه امین فخاری حتی به من قول داده بود که هزینه رفت و برگشت و اقامت خانم ماریا بایدان در اصفهان را پرداخت کند تا همزمان با نمایش فیلم شخصیت اصلی، که فیلم بر اساس زندگی ایشان ساخته شده حضور داشته باشد.  من به تهران که برگشتم با خانم بایدان هماهنگ کردم و ایشان بسیار هیجان زده بود که بعد از سالها دوباره به اصفهان می رود. اما  متاسفانه آقای فخاری پس از مدتی حتی جواب تماس های من را نمی داد!

من درباره ادامه پروژه کافه پلونیا در اصفهان اطلاعی ندارم که اصلا انجام شد یا نه اما برخورد خوبی با من از طرف یک موسسه خصوصی نشد و من جلوی خانم بایدان و خانواده اش دروغ زده شدم! در خصوص میراث فرهنگی در تهران باید بگویم که من پیشنهاد نمایش فیلم در انزلی و اصفهان را به آنها دادم، فکر کنم نامه من را گم کرده اند! چون پس از مدتی آنها هم جواب تماس های من را نمی دادند!  در نتیجه من ترجیح می دهم سراغ کسانی بروم که حداقل احترامم را نگه دارند و پای قول هایی که می دهند بایستند! در این مورد خارجی ها ظاهرا قولشان قول‌تر است!

در حال حاضر هم چون درگیر ساخت دو فیلم جدید هستم و محل سکونتم هم تهران است واقعا پیگیری چنین کاری در شهر دیگر برایم بسیار سخت است. چون من همه کارهای فیلم هایم را خودم انجام می دهم. از مرحله ساخت تا مرحله عرضه و ارتباط گرفتن با جشنواره های مختلف و حتی فروش فیلم، همگی را خودم انجام می دهم. طی این مدت نیز درگیر گرفتن ویزا انگلیس و لهستان هم بوده ام که خودتان می دانید برای ما ایرانی ها چه کار زمان‌بر و سختی است و نیاز داشت که کلی مدارک آماده کنم  تا ویزا بگیرم. تا کمتر از یکماه دیگر نیز عازم سفر به لهستان و احتمالا بلاروس و سپس انگلستان هستم.

این را هم اضافه کنم که من در پاییز و زمستان گذشته چهار اکران در تهران داشتم که همه کارها و هماهنگی هایش به عهده خودم بود. به قدری این کار سخت و وقت گیر بود که بیش از ساخت یک فیلم از من انرژی گرفت. آنقدر اذیت شدم که حتی فکرش را هم نمی توانم بکنم که این پیگیری ها را در یک شهر دیگری داشته باشم که ساکن آن نیستم و کسی را نمی شناسم. باز هم می گویم شما اگر در این مورد می توانید به من کمک کنید من از خدا می خواهم فیلمم اکران در اصفهان شود.

شخصیت مادام خودش را از نظر هویتی متعلق به چه کشوری می‌داند؟ 

مادام یا همان "ماریا بایدان" خودش را یک لهستانی می داند که ایران خانه دومش است. البته خُلق و خویش در بسیاری از موارد ایرانی شده است! این را من و اطرافیانش فکر می کنیم. درباره بلاروس باید بگویم که این یک واقعه تاریخی و خارج از کنترل این گروه از لهستانی ها نظیر خانم بایدان بود که مِلک پدری شان در خاک شوروی سابق و حالا در بلاروس واقع شده است. این قراردادی بین سیاستمداران بود و مردم عادی دخالتی در آن نداشتند.

درباره فیلم‌برداری فیلم مادام در اصفهان بگویید، آیا خاطره ‌خاصی از ضبط این مستند در اصفهان دارید؟

شاید اتفاق جالب این باشد که به کلیسای وانک رفتم و با مسئول موزه درباره حضور لهستانی ها در منطقه جلفا صحبت کردم اما او هیچ چیز نمی‌دانست!

در حالی که خانم بایدان می‌گفت کمپی که در اصفهان ساکن بوده در خانه ای بزرگ در نزدیکی کلیسای وانک ساکن شدند و آنها یکشنبه ها برای دعا به این کلیسا می رفتند. به نظر می رسد هیچ چیزی از حضور لهستانی ها در کلیسای وانک باقی نمانده که مسئولانش تا این اندازه بی خبر هستند!

ساخت دنبالۀ این مستند در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

من دوست داشتم که دنباله این مستند را بسازم اما شرایطی پیش آمد که فیلم جدیدم درباره لهستانی ها درباره یکی دیگر از بازماندگان لهستانی ها در ایران به نام "الئونرا بارسکا" است. من توانستم با اقوام و فامیل خانم بارسکا در شهر کوشالین لهستان ارتباط بگیرم و از همین روی بخشی از فیلمبرداریم در لهستان خواهد بود. خانم بارسکا هم به مانند "خانم بایدان" ملک پدری شان در بلاروس است و من سفری هم به بلاروس خواهم داشت تا فیلم کامل‌تری بسازم.

کمی درباره فیلم‌های کوتاهتان بگویید.

من پیش از مستند مادام، پنج فیلم کوتاه ساخته ام. آخرین آنها به اسم "عکس خواهرم" بسیار موفق بود و توانست به ۲۵ جشنواره در کشورهای مختلف راه پیدا کند و دو جایزه در آمریکا و ایتالیا دریافت کرد و در کشورهای مختلفی از جمله پرتغال، فرانسه، ایتالیا، سنت لوسیا، آمریکا، کانادا، دانمارک و برخی دیگر از کشورها به نمایش درآمد و کار بسیار موفقی بود. قبل از آن هم فیلم دیگری ساخته بودم به اسم "سه دقیقه فیلمنامه" که در هشت جشنواره جهانی راه پیدا کرد و در ایران هم موفق به دریافت جایزه شد.

چرا در پیج‌های شخصی خودتان، نام و نام خانوادگی خود را با حروف روسی می نویسید؟

من کمی روسی هم می دانم. چون مدتی در گرجستان زندگی کرده ام و در آنجا زبان روسی بیش از انگلیسی به دردم می خورد و همین باعث شد روسی یادبگیرم. در کل به یادگیری زبان های مختلف علاقه دارم و روسی هم یکی از آنها است.

علاقه شما به سفر، در ساخت مستندی مرتبط با آن سوی مرزهای ایران تاثیر داشته است؟

مطمئنا تاثیر داشته است. من دوست دارم که بین جهانگردی و فیلمسازی  پیوندی ایجاد کنم و فعلا مهم ترین هدفم این است. در حال حاضر هم یک فیلم مستند در مرحله تدوین دارم، این فیلم را در گرجستان ساخته ام و به زودی این فیلم تمام می شود. به غیر از آن چندین سوژه جالب و نو برای ساخت فیلم مستند یا داستانی در گرجستان یافته ام که در آینده اگر عمری و فرصتی بود حتما پیگیری می کنم، چون ایران و گرجستان تاریخ مشترک و پر فراز و نشیبی داشته اند. در سفری هم که به لهستان، بلاروس و انگلستان خواهم داشت، می دانم که باز هم سوژه های جدیدی برای ساخت فیلم های دیگر خواهم یافت.

"مادام" چه زمانی در گروه هنر و تجربه اکران خواهد شد؟

من هنوز برای نمایش این فیلم در گروه هنر و تجربه اقدامی نکرده ام. علتش هم این است که من این فیلم را برای حضور در چندین جشنواره فرستاده ام و منتظر نتایج جشنواره ها هستم. مثلا اخیرا فیلم مادام به بخش نیمه نهایی یک جشنواره در تورین ایتالیا راه پیدا کرده است و قوانین بسیاری از این جشنواره ها این است که نباید قبل از آن نمایش عمومی داشته باشد. بنابراین ترجیح می دهم فعلا فیلم را تا پایان سال ۲۰۱۸ به جشنواره ها ارسال کنم و پس از آن برای اکرانش در ایران اقدام کنم.

در حال حاضر پیشنهاد پخش فیلم توسط یک شرکت در شبکه نمایش خانگی را هم دارم اما ترجیح می دهم در این مورد صبر بیشتری داشته باشم. چون حضور در جشنواره ها برای من در اولویت است.

کد خبر 347384

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.