۲۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۱
جای بچه‌ها خالی است!

دوسالی است که به خاطر مسائل شغلی از آموزش و پرورش نیشابور به اصفهان منتقل شده‌ایم. اوایل اردیبهشت امسال با هفکری کادر مدرسه یک اردوی فرهنگی بازدید از امکان تاریخی برای دانش‌آموزان دوره اول ابتدایی ترتیب دادیم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بچه‌ها خیلی خوشحال بودند که می‌توانند یک روز را با دوستانشان خارج از مدرسه بگذرانند. اتوبوس جلوی در مدرسه توقف کرد. بچه‌ها صف کشیدند و یکی‌یکی سوار شدند. در همین حین یکی از همکاران نکاتی را به بچه‌ها گوشزد می‌کرد، چیزهایی مانند اینکه از گروه جدا نشوند، در طول مسیر آشغال نریزند و مواردی دیگر ...

اتوبوس به راه افتاد و طبق معمول بچه‌ها شعر خواندند "آقای راننده! آقای راننده! هی میزنه تو دنده... "جالب بود هنوز هم این ترانه خوانده می‌شد! به یکباره همه خاطرات کودکی‌مان زنده شده بود. پس از گذشت حدود نیم ساعت، اتوبوس نزدیک میدان نقش‌جهان، جایی در خیابان کرمانی متوقف شد. بچه‌ها به صف شدند و پس از طی کردن طول خیابان هاتف، بهمیدان نقش‌جهان وارد شدیم. همگی خوشحال و شاد بودند، فکر می‌کردیم با توجه به اینکه اصفهان از گذشته شهری گردشگرپذیر بوده و هست حتما باید امکاناتی را برای کودکان در نظر گرفته باشند. چون هر چه باشد این شهر یکی از چند شهر ایران است که تعدادی از بناهای آن ثبت جهانی شده‌اند.

ابتدا قرار شد یک بازدید از مسجد شیخ‌لطف‌الله داشته باشیم. پس از تهیه بلیت وارد مسجد شدیم، فکر می‌کردیم احتمالا با توجه به اینکه بچه‌ها از مدرسه آمده‌اند ممکن است برنامه خاصی برایشان در نظر گرفته باشند، اما خبری نبود. این بچه‌های دهه نودی هم مثل وقتی که ما به دیدن آثار تاریخی می‌رفتیم گشتی در مسجد زدند و سپس با توضیحات کوتاهی که معلمشان برای آنها ارایه کرد از مسجد خارج شدند. برنامه بازدید در مابقی اماکن هم به همین منوال ادامه پیدا کرد و در نهایت بچه‌ها خسته شدند و ترجیح دادند که در فضای سبز میدان بساط خود را پهن و بازی کنند و تنها کالسکه‌سواری چیزی بود که آن‌ها را به وجد آورده بود و مایل بودند آن را چند بار تجربه کنند.

البته اردوی امروز خیلی هم بد نبود چون بالاخره باعث شده بود تا لااقل بچه‌ها، گشتی در فضای فرهنگی شهر بزنند و هر کدام بسته به ذوق و هوش و علاقه خود از آن بهره‌ای ببرند، اما چیزی که ما را متاسف کرد این بود که برنامه‌ها و فضاهای ایجاد شده در این محوطه فرهنگی همان بود که در ۳۰ سال قبل برای ما هم اجرا می‌شد. توقع می‌رفت در جایی مثل اصفهان که هر روز میزبان گردشگران خارجی و داخلی است، سهمی هم برای کودکان در نظر گرفته شده بود؛ برنامه‌هایی مانند قصه‌گویی، شبیه‌سازی محوطه‌های باستانشناسی شبیه آن چیزی که به صورت دوره‌ای در کاخ موزه نیاوران، آبگینه و کاخ گلستان در تهران برگزار شده و می‌شود.

در زمانه‌ای که موزه‌ها و محوطه‌های فرهنگی- تاریخی در دنیا سعی دارند کودکان را به‌ طور غیر مستقیم با مفاهیم فرهنگی و قوانین موزه‌ها آشنا کنند استفاده از روش‌هایی آموزش مستقیم، کاری که یکی از مربیان مدرسه انجام داده بود روش خوبی برای آشنایی کودکان با میراث فرهنرگی نبوده و نیست. با خود فکر می‌کردیم عنوان شهر خلاق برای اصفهان وقتی برازنده آن است که مسئولان در برنامه‌های جاری خود کودکان که آینده‌سازان فردای کشور هستند را نادیده نگیرند. توجه به ایجاد یک فضای دوست‌داشتنی، فضایی متناسب با نوع نیاز و فعالیت کودکان، طراحی برنامه‌هایی برای تقویت حس اکتشاف، خلاقیت و مطالعه در کودکان از نکاتی هستند که مسئولین شهری و متولیان حوزه میراث فرهنگی در اصفهان باید به آن توجه کنند. عدم حضور راهنمای متخصص کودک، مبلمان شهری نامناسب برای کودکان (اعم از کودکان سالم و کودکان توانخواه) در موزه‌ها و اماکن تاریخی و زیرنویس‌های نامأنوس آثار در موزه‌ها تنها بخشی از مشکلاتی است که در اماکن تاریخی اصفهان به چشم می‌خورد. شاید این گونه موارد شاید به نظر برخی ضروری نیست اما باید اشاره کرد که توجه به همین موارد مشخص می‌کند که آینده یک جامعه چگونه است، انتخاب با ما است. اگر در روزگار کنونی بعضی اوقات شاهد خرید و فروش آثار تاریخی، نوشتن یادگاری و تخریب اماکن تاریخی هستیم، چیزی شبیه آنچه که چندی قبل در سی‌وسه‌پل اتفاق افتاد به دلیل آن است که در کودکی آموزش صحیح نداده‌ایم. اگر از همان سال‌های ابتدایی مدرسه و حتی قبل تر از آن کودکان را به طور اصولی با میراث‌ فرهنگی و تاریخ آشنا کرده بودیم، امروزه چنین رفتارهایی را نمی‌دیدیم.

ساعت حدود ساعت ۱۲شده بود و باید به مدرسه بازمی‌گشتیم. بچه‌ها هنوز هم خوشحال بودند... وقتی از آن‌ها پرسیدیم: بچه‌ها امروز چطور بود؟ می‌گفتند: خانم خیلی خوش گذشت، خیلی بازی کردیم. پاسخ آنها ما را به فکر برد با خودمان می‌گفتیم حالا که بچه‌ها اینقدر بازی را دوست دارند اگر برنامه‌هایی برگزار می‌شد که در آن نحوه آشنایی میراث فرهنگی با بازی همراه ‌بود، به طور یقین می‌توانست میل و رغبت بچه‌ها را نسبت به این موضوعات برانگیخت. حالا حدودی دو ماهی از آن اردو می‌گذرد و اوقات فراغت تابستانی فرارسیده است که به نظر می‌آید زمان مناسبی برای آموزش مباحث میراث فرهنگی به کودکان است. باید دید که مسئولان و فعالین حوزه میراث فرهنگی از این فرصت چگونه استفاده می‌کنند ...

گزارش از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 346315

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اميرشاهي IR ۲۰:۴۴ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
    2 0
    به نظر من ديگه نبايد از مسئولين انتظار داشته باشيم بايد با تكيه بر تشكل هاي مردم نهادي اين موضوع را مرتفع كرد. با سپاس از توجه شما به كودكان
  • نویسنده ای برای کودکان FR ۲۱:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
    0 0
    درود بر شما.‌بسيار نكات جالب و علمي و مسئولانه اي را بيان كرديد ، و نياز ها را به درستي بر شمرديد ، اما تصور مي كنم اميد چنداني به گردانندگان نباشد ، و شايد بهتر است مردم فهيم و دلسوز كمر همت ببندند و همچون ، شوراي كتاب كودك ، موسسه مادران امروز و گروه فرهنگنامه كودكان و نوجوانان و اندك شماري ديگر از ( ان جي او ) ها خود آهسته و پيوسته به اين كمبود بزرگ بپردازند ! بديهي است و خوب مي دانيد ! بي توجهي به برنامه هاي آموزشي ، بازي و سرگرمي و پژوهشي كودكان و نوجوانان به معني ايران ويران در آينده ي نه چندان دور خواهد بود ، سپاسگزارم
  • نینا US ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۳۰
    0 0
    بسیار عالی بیان کردید.