به گزارش خبرگزاری ایمنا، آنها روزی مثل امروز در سال ۱۳۰۶ صاحب دختری زیبا شدند و اسم او را "توران" گذاشتند. "توران" چهارمین فرزند "فضلالله" و "گِرتا" بود. مادر توران اهل کشور آلمان بود و به همین دلیل توران از کودکی با فرهنگ آلمان و ایران آشنا شد. توران همیشه کتاب میخواند، او کتابهای "فیدل استارماتس" و "مایا دختر گریزان از کندو" را خیلی دوست داشت.
سالها گذشت و توران بزرگ شد. او بچهها را خیلی دوست داشت و دلش میخواست به آنها چیزهای زیادی یاد بدهد، برای همین تصمیم گرفت مهد کودکی راه بیاندازد و پدر و مادرش هم به او کمک کردند تا این مهد کودک را تاسیس کند. توران اسم این مهدکودک را "کودکستان فرهاد" گذاشت. بعد از چند سال او "دبستان و مدرسه راهنمایی فرهاد" را هم راه اندازی کرد که بچهها خیلی دوست داشتند به آنجا بروند و درس بخوانند.
اگر یادتان باشد گفتیم توران بچهها را خیلی دوست داشت، به همین دلیل با دوستانش یعنی "لیلی خانم ایمن" و "خانم آذر رهنما" تصمیم گرفتند یک نمایشگاه کتاب مخصوص کودکان برگزار کنند و این نمایشگاه در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برپا شد. چند سال بعد، توران یک کار بزرگ دیگر انجام داد و با همکاری دوستانش "شورای کتاب کودک" راهاندازی کردند و شوهر توران خانم یعنی "آقامحسن خمارلو" هم به او خیلی کمک کرد. آنها میخواستند در اینجا کاری کنند تا کتابهای خوب برای بچهها چاپ شود و بچهها بیشتر کتاب بخوانند. توران همیشه دلش میخواست برای بچهها یک فرهنگنامه بنویسد و بالاخره این کار را هم انجام داد. البته "نوش آفرین خانم انصاری" و "آقا ایرج جهانشاهی" و "هوشنگ آقای شریفزاده"، "آقای محمود محمودی" و "آقا اسماعیل سعادت" و "ایران خانم گرگین" هم برای انجام این کار به او کمک کردند.
آنهایی که برای بچهها کار میکنند، میگویند تورانخانم میرهادی "مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران" است. توران خانم خیلی برای بچهها زحمت کشیده است. دو سال قبل توران خانم پیش خدا رفت. جای تورانخانم خیلی خالی است ولی میدانیم که اگر بچهها همیشه کتاب بخوانند او خوشحال میشود.
یادداشت از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما