حقایق در جبهه نهفته است

«در تمام صحنه‌ها حاضر باشید و نگذارید دشمنان اسلام، دوباره بر سر مسلمین مسلط شوند. همانگونه که با روحیه ایثار برای پیروزی انقلاب تلاش می‌کردید، (اکنون هم) تلاش کنید. دلسرد نشوید که کار کردن برای خدا دلسردی ندارد و کسی که در (راه) این انقلاب خسته شده و یا بشود، بداند که هدفی غیر الهی دارد».

به گزارش ایمنا، علی‌محمد اربابی، ۱۶ سالش بود که برای نخستین بار مبارزه را در میدان نبرد غرب شروع کرد. پس از اینکه در عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس فعالیت کرد به لشکر ۸ نجف اشرف رفت و گروهان گردان محمدرسول‌الله شد. البته مسئولیت‌های گوناگونی بر عهده داشت اما پس از گذشت چند روز از بستری شدنش در خانه به خاطر جراحت در سال ۱۳۶۴، دوباره به جبهه برگشت و در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد.

تا اینکه در عملیات کربلای ۴ و در جزیره ام‌الرصاص در پنجمین روز از دی‌ماه سال ۱۳۶۵ به جمع شهدا پیوست. در بخشی از وصیت‌نامه او می‌خوانیم:

«به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگوئید، آنها نمرده‌اند، بلکه زنده‌اند، اما شما این واقعیت را درک نمی‌کنید.

سپاس خداوندی را که زندگانی و حیات من را در این عصر و زمان قرار داد و جمهوری اسلامی را به رهبری امامی بت شکن و در دل امتی سلحشور و بیدار پیروز کرد. انسان برای دنیا آفریده نشده است بلکه دنیا برای انسان آفریده شده است و حیف است که انسان به دام زرق و برق دنیا گرفتار شود. آمدن و رفتن به دست خودمان نیست، ما آمده‌ایم و بایستی برویم اما کجا؟ خداوند به ما اختیار داد تا انتخاب کنیم. زندگی کردن برای زندگی، پوچ است.

ما نمی توانیم نرویم، مقاومت در نرفتن بیهوده است. حال که باید برویم چه بهتر که به قرب الهی و در این راه مقدس که حسین (ع) رفت ما هم برویم. خوب است که انسان چگونه زیستن و چگونه مردن را در معنویت بیابد. معنویتی که در آن شهادت یک هجرت است به سوی الله، اگر کسی در عشق به رفتن بماند این عین کمال است و کسی که در حال نفرت از رفتن، برود، این عین سقوط است. پس زندگی این دنیا را خانه اصلی خود مپندارید که زندگی در رفتن است.

امت شهیدپرور، در تمام صحنه‌ها حاضر باشید و سنگرهای مختلف این انقلاب شکوهمند اسلامی را حفظ کنید و نگذارید دشمنان اسلام، دوباره بر سر مسلمین مسلط شوند. شکر خدا که خداوند نعمت انقلاب و رهبری به ما عنایت کرد که همه ما را از تمام مفاسد نجات داد. همانگونه که در زمان شروع انقلاب، متحد و با روحیه و شور و شوق و ایثار برای پیروزی انقلاب تلاش می‌کردید؛ تلاش کنید دلسرد نشوید که کار کردن برای خدا دلسردی و خستگی ندارد و کسی که در این انقلاب خسته و یا دلسرد شده و یا بشود، بداند که هدفی غیر الهی دارد. همانگونه که افراد نق‌زن، هدف انقلاب را اشتباه گرفته‌اند. ما انقلابی کرده‌ایم که در تاریخ بی‌سابقه بوده است، باید صبر، استقامت، تلاش، کوشش، جهاد و شهادتی بی‌سابقه هم در این انقلاب داشته باشیم.

امت سلحشور و انقلابی، امروز باید بجنگیم و ملت‌ها را آگاه کنیم که چرا می‌جنگیم؟ حال که خداوند بر ما منت نهاده و شمشیر علی بن ابی طالب را به دست ما داده است باید چون علی (ع) بر ویرانه‌های کاخ های کفار یورش بریم و برای سربلندی و عزت اسلام بجنگیم تا دیگر بار پیکار علی (ع) را زنده کنیم و عاشورای حسین بن علی (ع)، سالار شهیدان را به نمایش بگذاریم.

جوانان عزیز، کربلا رفتن خون می‌خواهد، به سادگی نمی‌شود پیروز شد، بلکه باید همه هم‌دوش یکدیگر، یکپارچه و همگام با رزمندگان اسلام شویم و جنگ را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم. در برابر مشکلات صبر بیشتری داشته باشیم تا پیروز شویم. ننگ است برای ما که سرهای خود را به جای سجده در مقابل خدا، در برابر آمریکا کج کنیم. ننگ است با مجوز بعث کافر به کربلا رفتن. ما مرد جهاد و شمشیریم و باید تا آخرین نفس و آخرین نفر و تا آخرین قطره خون بجنگیم و این به تمام ما واجب است. شکست و پیروزی ظاهری مطرح نیست، بلکه انجام وظیفه مطرح است.

جمعیت و امکانات ما کم باشد ما را از مقصد اصلی باز نخواهد داشت، چه احمق هستند آنها که می‌گویند صلح کنید و شما چکار به صدام دارید؟ ما چه کار به دشمن خدا داریم؟ معلوم است، «اشدا علیَ الکُفّار» قرآن وظیفة ما را مشخص کرده، به حضرت ابا عبدالله الحسین هم می‌گفتند که بیهوده می‌جنگنی و باید بیعت کنی. هم دوستان کم ظرفیت و هم دشمنان توطئه‌گر از وحشت واقعه عاشورا تبلیغات می‌کردند که یاران و همراهان واقعی امام را مأیوس و نا امید کنند .حالا هم همین‌طور است، ما را از این پیکار می‌ترسانند. آیا انسان از آن چه که بدان عشق می‌ورزد می ترسد؟ آیا ماهی از آب می‌ترسد؟ آیا انسان ذلت و خواری را بر پیکار شرافت‌مندانه ترجیح می‌دهد؟ هرگز! تجلی عشق ما به خدا این است که دشمنان اسلام را از پای درآوریم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم بلکه آن قدر می‌جنگیم تا دشمنان ما خسته شوند.

ملت عزیز، حقایق در جبهه نهفته است که تا انسان خود به جبهه نرود درک نخواهد کرد. جبهه مکانی است برای عروج به درجات عالی انسانیت. کاروان خونین حسینی در حرکت است مواظب باشید از آن عقب نمانید. بروید به جبهه‌ها تا بفهمید چگونه ره صد ساله را یک شبه می‌پیمایند. حقایق را در جبهه بیابید. لذت‌ها را در جبهه بیابید، زندگی و صفا و صمیمیت را در جبهه بیابید. عزت را در جبهه بیابید. خوشا آن مرگی که در میدان نبرد با کفار به سویش بروی، نه آن که او در رختخواب ما را دریابد. دنبال چیزهایی که از اول مشخص است پوچ و زودگذر است نروید، طوری زنده باشید که شهید، و طوری بمیرید که زنده باشید.

امت دلاور و خداجوی، حرف امام حرف خدا و قرآن و رسول خداست. اوست که ما را نجات داد، اوست که بر ما عزت و شرف داد، اوست که ما را آگاه کرد و تنها سعادت ما را در اطاعت کردن از اوست و باید در عمل، نه در شعار ثابت کنیم که پیرو واقعی او هستیم. البته آگاه باشید که بسیاری از افراد در پست و مقام و لباس‌های مختلفی به انقلاب و امام و اسلام و به نام خط امام بودن خیانت می‌کنند. آنها را بشناسید و مواظب اعمالشان باشید تا آنها بدانند که ما خط مستقیم یکی بیش‌تر نداریم، همان خط خدا، خط پیامبر (ص)، خط حسین (ع)،  خط امام امت، خط سرخ شهادت است. پس آنقدر خط خط نکنید و افراد حزب‌اللهی را با نامگذاری که فلانی در فلان خط نگویید و بیایید که همه در خط واقعی امام عزیزمان که خط خداست باشیم و دست از خط بازی‌ها که هیچ کدام برای رضای خدا نیست بردارید و دنبال ریاست چند روزه دنیا نباشید که دنیا زودگذر است. از فقیه عالی قدر قائم مقام رهبری نیز اطاعت کنید. ای افرادی که هنوز بیدار نشده‌اید شما هم حالا دیگر بیدار شوید و به ندای امام عزیز لبیک بگویید که اگر سعادت دنیا و آخرت می‌خواهید باید پیرو او باشید وگرنه، نه دنیا دارید و نه آخرت.

همسر شجاعم، قبل از شهادت تو می‌دانستی که من شهید می‌شوم. گفته بودم که در جبهه خواهم بود تا پیروزی یا شهادت و تو گفتی که من افتخار می‌کنم همسر پاسداری اینگونه باشم. پس می‌دانم صبر داری، زینب گونه باش و فرزندم را مجاهدی فعال و رزمنده‌ای دلیر و سرباز امام زمان (عج) تربیت کن. 

برادران و خواهران، شما راهم را  ادامه دهید و همیشه دنبال انجام وظیفه خود باشید و سعی کنید بیش‌تر مسائل اسلامی را فرا گیرید، جبهه را فراموش نکنید و در صحنه باشید.

پروردگارا، آنگونه که من می‌خواهم خدایم باشی هستی، پس مرا آنگونه که می‌خواهی بنده‌ات باشم قرار بده.
علی محمد اربابی. ۲۷ بهمن ۱۳۶۴.»

کد خبر 345073

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.