به گزاش خبرگزاری ایمنا، زنان از گذشته تا به حال همراه با مردان مشغول فعالیت بوده اند اما این فعالیتها جزو امور خانگی بشمار میرفت و زن در ازای فعالیت خود کارمزدی دریافت نمیکرد. با گذشت زمان و تحولات اساسی در علم و تکنولوژی، در مفهوم کار و اشتغال نیز تغییراتی ایجاد شد و فعالیتهای اقتصادی زنان از خانه به بطن جامعه آمد و در ادامه نیز با تحصیل زنان، آنها علاوه بر ایفای نقش در فعالیتهای تولیدی خارج از خانه، به سایر فعالیتهای اجتماعی نیز پرداختند تا آنجا که موضوع تساوی حقوق اجتماعی زن و مرد در بسیاری از کشورها شکل قانونی بهخود گرفت.
امروزه، یکی از مباحث مهم در حوزۀ زنان، اشتغال است، کار زنان در حالی در بسیاری مواقع باعث استقلال زنان و افزایش اعتماد به نفس آنها می شود اما به عنوان دغدغهای برای بسیاری از مردان جامعۀ ما بشمار می رود و گاه نارضایتی همسران را به همراه دارد و به قولی "نگاه فرهیخته به زنان در جامعه کمرنگ است."
آنچه می خوانید گفتوگو با مرتضی پدریان جامعه شناس و آسیبشناس اجتماعی، درباره اشتغال و فعالیتهای اجتماعی زنان و بررسی دیدگاههای منفی و مثبت نسبت به این مسئله است.
عده ای در جامعۀ ما با اشتغال زنان مخالف هستند. دیدگاه شما نسبت به این موضوع چیست؟
اشتغال زنان بخشی از ضرورت های اجتماعی جامعه ما است. اگر بخواهیم به سمت توسعه پیش برویم به نیروی کار نیاز داریم و نیروی کار هم باید به گونه ای باشد که تمام بخش های جامعه را تحت پوشش قرار دهد. اگر زنان در جامعه مشغول به کار شوند بخشی از نیروی کار جامعه را تامین می کنند که علاوه گسترش پدیده استقلال، با توجه به تحصیلاتی که زنان در جامعه دارند اگر آنها از تحصیلات خود استفاده نکنند احساس یاس و نا امیدی کرده و دچار افسردگی می شوند که این خود نوعی شکست است.
اشتغال زنان در جامعه امری قابل قبول است البته اگر به جای خود اشتغال داشته باشند، چراکه اگر بحث فروش عاطفه و احساس مطرح می شود در این صورت اگر زنان در چرخه فروش قرار بگیرند مناسب نیست و اگر در حوزه تولید و خدمات و حوزه های تخصصی خود مشغول شوند می تواند برای ساختار جامعه بسیار مفید باشد.
منظور شما از فروش بار عاطفی و احساسی چیست و چه آسیب هایی بر زنان وارد می کند؟
بحث های گسترده ای درجامعه شناسی احساسات مطرح می شود که به فروش احساسات اشاره دارد. "مارک وبر" به عنوان یک جامعه شناس در گذشته بیان کرده است که "کارگران نیروی کار فیزیکی خود را می فروشند و در برابر فروش نیروی جسمانی، هزینه های زندگی خود را در می آورند."
جامعه شناسی احساسات در این بحث اندیشه ای تحت عنوان "مدیریت قلبها" را مطرح کرده است که امروز در جامعه شاهد فروش احساسات هستیم و به خاطر همین موضوع، زن ها در فروش احساسات دقیقتر و قویتر شده اند. یک فروشنده زن، تنها فروشنده یک کالا نیست بلکه در کنار فروش کالا به دلیل اینکه می تواند ارتباط عاطفی با خریدار برقرار کنند، عواطف و احساسات خود را می فروشد. به عنوان مثال یک مهماندار تنها وظیفه پذیرایی از مهمانان را بر عهده ندارد بلکه در کنار آن احساسات خود را هم می فروشد چراکه باید با روی خوش و با احساس برخورد کند، انرژی احساسی مثبت به مسافر یا خریدار بدهد و اینجا است که شاهد فروش احساسات هستیم.
یکی از دلایلی که در برخی بخشها استخدام زنان راحتتر از مردها انجام می شوند به این دلیل است که فروش احساسات توسط زنان راحتتر از مردها صورت می گیرد و این مسئله در فروش کالا هم نقش بسزایی دارد و در واقع زنان در این بخش تنها خدمات عرضه نمی کند بلکه احساس و عاطفهشان را به فروش می گذارند.
چرا هنوز هم برخی مردان به همسران خود اجازه کار و فعالیت در جامعه را نمی دهند؟
مسائلی که در کار زنان شکل می گیرد به این دلیل است که ما هنوز به فرهیختگیِ نگاه نرسیدهایم و از اینرو این پیامدهای منفی را به همراه خواهد داشت. شاید یکی از دلایل مخالفت مردان با اشتغال همسرشان این است که نسبت به همسران خود نگاه فرهیخته ندارند و از طرفی اکثر قریب به اتفاق معتقد باشند که مردهای جامعه نگاه فرهیخته ندارند.
بحث هایی که من در چرخه طلاق به آن اعتقاد دارم این است که حضور زنان در صحنه های اجتماعی عامل شکل گیری طلاق است، چراکه وقتی زنان به چرخه اجتماعی وارد می شوند مردهایی را که با آنها همکار، همراه و در یک محیط هستند را با شوهران خود مقایسه می کنند و از آنجایی که بازی نقشها مطرح است و ما نقاب های مختلفی را می زنیم و نقابی که در خانه می زنیم با نقابی که سر کار می زنیم متفاوت است، بنابراین مردها در ارتباط با زنان یک چهره از خود نشان می دهند و بالعکس، در این صورت است که زن با خود می گوید پس اگر فلان همکار من مرد است پس شوهر من چیست؟ و یا بالعکس.
این موضوع یکی از دلایلی است که عامل شکلگیری طلاق در جامعه می شود. ما هنوز به نگاه فرهیخته نرسیدهایم و اگر به این نگاه برسیم مشکلات اینچنینی کاهش پیدا می کند.
بیکاری و اشتغال زنان در جامعه چه تاثیری بر فرد و اجتماع خواهد داشت؟
بخشی از اشتغال زنان به دلیل جلوگیری از معضلات یاس و نا امیدی است و بخش دیگر این است که زندگی در جوامع صنعتی به گونه ای است که در آمد یک نفر کفاف هزینه های یک زندگی را نمی دهد. بار تکلف جامعه پایین آمده است، یک زمانی یک نفر کار می کرد و چهار یا پنج نفر در کنار کار آن نیازهای زندگی خود را فراهم می کردند ولی در حال حاضر در اثر گسترش سبد خانواده در حوزه های مختلف تنها بحث سیر کردن شکم نیست بلکه هزینهها افزایش پیدا کرده است. خوراک و پوشاک هزینه های نسبتاً کمی را به خود اختصاص داده است و هزینه های دیگر مانند بهروز کردن وسایل ارتباطی مانند موبایل، هزینه های مکالماتی، آب، برق و گاز، هزینه هایی برای نو کردن وسایل کهنه و یا خدماتی مانند پزشکی، درمانی و رفاهی که از بیرون به خانواده تحمیل می شود سبد خانوار را می بلعد؛ در این شرایط بار تلکف نمی تواند روی سه یا چهار نفر بچرخد و در چنین شرایطی زنان به کار مشغول می شوند تا بتوانند تا اندازه ای بار تکلف خانواده را پایین بیاورند.
بیکاری در زنان جامعه نیز افزایش یافته، آیا باید به این موضوع مانند بیکاری مردان نگاه کرد؟
بحث بیکاری پدیده کلی جامعه است. مربوط به امروز یا دیروز و مربوط به قشر یا جنس خاصی نیست. جامعه به سمت بیکاری در حال حرکت است و شاهد پدیده بیکاری در جامعه هستیم. بیکاری جامعه را در برگرفته است و بخشی از آن هم زنان جامعه را تحت پوشش قرار می دهد. یک پدیده عام است و مربوط به حوزه های جنسیتی آنها نیست.
نظر شما