بازگشت زاینده رود، آرزوی آقای نویسنده

کانون داستان‌نویسی بهانه روایت با همکاری خانه خورشید در طی اقدامی قابل‌تقدیر، بزرگداشتی برای علی خدایی در خانه خورشید برگزار شد.

به گزارش ایمنا، این بزرگداشت که در تاریخ ۲۹ فروردین‌ماه برگزار شد، به مناسبت تولد ۶۰ سالگی علی خدایی و با دعوت اهالی هنر به‌ویژه کسانی که با خدایی ارتباطی نزدیک داشتند، برگزار شد و در آن، ضمن برگزاری جشنی مختصر برای او، سعی شد از یک‌عمر فعالیت ادبی و خدمات وی به ادبیات داستانی کشور تقدیر شود.

این گردهمایی که با استقبال خوبی مواجه شد، پذیرای اشخاصی همچون محمدعلی موسوی، خدیجه شریعتی و سلمان باهنر از چهره‌های ادبی اصفهان نیز بود. در ابتدای این گردهمایی، هادی منوچهری، دبیر کانون بهانه روایت، ضمن تبریک تولد علی خدایی به قدردانی از حضور حاضران پرداخت و بر وظیفه‌ مجامع هنری به قدردانی از هنرمندان و فعالان حوزه‌های هنری تأکید ورزید.

وی در این باب خاطرنشان کرد: قدردانی درخور از هنرمندان فعالان در زمینه‌های ادبیات، کار مشکلی است. همان‌طور که مطرح‌شدن و مقبول طبع خوانندگان بودن در این صنعت، نیاز به تلاش و همچنین قریحه‌ بسیار دارد. صرفاً تعداد قلیلی به این موفقیت می‌رسند که علی خدایی نیز یکی از آن‌ها است.

شهره مرشدی هم در این نشست، متن بلندی خواند که پاراگراف زیر، پایان بخش آن بود:

"استاد علی خدایی، شما داستان بلندی هستید که با پل ها می آیید، با آذر روشن می شوید، با زاون فیلم می بینید و با جمال تا حرم می روید. در خاطر نوه کوچکتان، آقا بزرگی هستید که همه قصه ها را می دانید و با سعدی در شب نقش جهان از میان صداها و کلمات دنبال معنا می گردید. داستانی که هیچ گاه به پایان نمی رسید."

در ادامه، به‌منظور آشنایی هر چه بیشتر حضار با دستاوردها و زندگی علی خدایی، در خلال متنی ادبی که البته پراکندگی‌های بسیاری در آن دیده می‌شد، به پاره‌ای از فعالیت‌های این هنرمند و آشنایی‌های وی با سایر هنرمندان ازجمله زاون قوکاسیان اشاره شد.

اهم این دستاوردها، مشتمل بر دریافت جایزه‌ هوشنگ گلشیری در سال ۸۰ و جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی با عنوان «بهترین مجموعه داستان دهه ۸۰» برای مجموعه‌ «تمام زمستان، مرا گرم‌کن» و همچنین افتخار داوری در هیئت‌داوران جایزه‌ هوشنگ گلشیری است.

محمدعلی موسوی، فعال در زمینه‌ ادبیات نیز در طی یک سخنرانی دوستانه به سابقه‌ دور و دراز آشنایی خود با علی خدایی پرداخت و این سابقه‌ دیرینه را این‌گونه تشریح کرد: من به‌عنوان معلم نگارش علی با او آشنا شدم. در آن زمان یک ساعت از کلاس نگارش در اختیار من بود و ساعت دیگر در اختیار دانش‌آموزان برای تمرین و نوشتن. علی از همان ابتدا، نظر من را جلب کرد. چه ازلحاظ ظاهری که نوجوانی بود با موهای فرفری و لهجه‌ای متفاوت با بقیه‌ دانش‌آموزان، چه ازلحاظ ویژگی‌های فکری که ازاین‌دست می‌توانم به وجود یک عقل زودرس در وی اشاره‌کنم.

وی افزود: از اولین باری که نوشته‌ او را خواندم، دانستم که گروه دانش‌آموزی که علی در آن فعالیت ادبی داشته باشد، در آن سال خواهد درخشید.

ارتباط این دانش‌آموز و آموزگارش البته به کلاس‌های درس محدود نماند و در اشکال مختلف تا سالیان سال ادامه یافت و به نظر می‌رسد محمدعلی موسوی در پرورش ذوق و قریحه‌ این هنرمند، نقشی قابل‌توجه داشته است.

از ایراداتی که در جلسه، جلب نظر می‌کرد و خود حاضران نیز به آن اذعان داشتند، توجه نکردن صریح سخنران‌ها بر بزرگداشت علی خدایی بود، سخنرانی‌هایی که در قالب متن‌های از پیش نوشته‌شده ارائه‌شده بود. متن‌های ارائه‌شده در این نشست، مدت‌ها پیش نوشته‌شده بودند و بیشتر با وام‌گیری نویسندگانشان از یکی از آثار خدایی همراه بودند تا با تمرکز بر بزرگداشت این هنرمند.

پس از سخنرانی محمدعلی موسوی، خدیجه شریعتی از اعضای کانون داستان‌نویسی رویش هم به قرائت متنی پرداخت که به بیان خودش، قسمت‌هایی از آن از اثر علی خدایی، «دو نامه»، وام گرفته‌شده بود.

درنهایت پس از قرائت متنی توسط مرضیه کهرانی که آن‌هم تا حد غیرقابل‌انکاری مربوط به جلسه‌ بزرگداشت علی خدایی نبود و صرفاً وام‌گیری از قسمت‌هایی از یکی از داستان‌های علی خدایی بود، نوبت به سخنرانی علی خدایی و پس‌ازآن، خوانش داستان‌های «کفاشی خوش‌قدم» و «سینوزیت» رسید.

علی خدایی در سخنرانی خود به تشریح بعضی از عادت‌های زندگی روزمره و علاقه‌هایش به شهر اصفهان پرداخت و یادی هم از دوستان ازدست‌رفته‌ خود یعنی ناهید دایی جواد و استاد جمشید مظاهری کرد.

وی در این خصوص گفت: ازنظر من، عالی‌قاپو در زیر بارش باران شبیه به خانه‌ای روی آب است و دوستان ازدست‌رفته‌ من که بسیار دوستشان داشتم، به حیات ابدی خود در این خانه ادامه خواهند داد و در ذهن من تا ابد در این خانه سکونت خواهند داشت. ناهید دایی جواد و جمشید مظاهری، ازاین‌دست دوستان ازدست‌رفته هستند.

خوانش داستان «کفاشی خوش‌قدم» که از آثار موردعلاقه‌ علی خدایی نیز است، با استقبال حضار روبه‌رو شد. این داستان که دارای فضاسازی نسبتاً ساده‌ای است، با ایجاد ملاحتی قابل‌لمس در عین اندوه، به کمک فن‌های داستانی ازجمله بهره‌گیری از لهجه‌ اصفهانی، یک روز از زندگی یک کفاش اصفهانی را به تصویر می‌کشد که در انتهای داستان مشخص می‌شود از دنیا رفته است.

داستان با استفاده‌ به‌جا از فن‌ها، علاوه بر کشش مناسب، فضایی نوستالژیک را نیز در خاطر شنوندگان به‌جای گذاشت. درنهایت نیز داستان «سینوزیت» به‌رغم طولانی بودن نسبی آن برای خوانش در جلسه، به سبب اصرار حضار و استقبالشان خوانده شد که آن اثر نیز با اشاره‌های بسیار به محیط شهری و فرهنگ اصفهان، حاکی از آشنایی بسیار نویسنده با این شهر کهن بود.

در پایان گردهمایی، علی خدایی آرزوی تولد خود را بازگشت زاینده‌رود به اصفهان اعلام کرد و در این خصوص گفت: آرزوی امسال من، باز شدن جریان زاینده‌رود است، چراکه اصفهان، صفا و زیبایی خود را وام‌دار این رودخانه است.

در انتهای این نشست هم لوح تقدیر و هدیه ای به علی خدایی تقدیم شد.

کد خبر 341845

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.