۲۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۰
آمد بهار جان‌ها...

بی قراری‌های ماهی قرمز در تنگ بلور و سفره‌های هفت سین چیده شده در خانه‌ها و مغازه‌های شهر، خبر می‌دهند «ننه سرما» کوله بارش را از کوه و دشت و رودخانه‌ها جمع کرده و عازم سفر شده تا جای خود را به تو بدهد که معنای واقعی تعبیر عشق و محبت الهی هستی...

بی سبب نیست که شاعران و ادبیان نیز در گذر قرن‌ها همچنان در اول وصف تو مانده‌اند!

بهاربانو!

وقتی تو آمدی با هر تبسمت، شاخه‌های درختان شکوفه باران شد و سرانگشتانت، سبزی و خرمی دوباره را به دامان کوه و دشت بخشید؛ چکاوک‌ها هم با تو از راه رسیده‌اند تا نوای قدسی فرشته‌ها را از فرش تا عرش در گوش پنجره‌ها بخوانند.

با ترنم قدم‌هایت هم چشمه‌ها جان تازه گرفته و بهانه‌ای شده‌اند تا آسمان دوباره ترانه باران بخواند تا چلچراغ خورشید روشن‌تر از قبل در سه کنج آبی‌ها بر زمینیان بتابد!

بانوی پاکی‌ها!

عطر نفس‌هایت، چند روزی است که از لا به لای شب‌ها و سنبل‌ها به مشام می‌رسد و مردمان شهر مستانه در کوچه پس کوچه‌ها روانه شده‌اند تا غبار کینه و غم از دل‌ها پاک کنند و شادمانه سال نو را تحویل بگیرند، گویی همه به دنبال تعبیر رویای زیبای جاوادنگی هستند.

ای ساحل آرامش!

ردای سبزفام ات را بر سر بیدار دلان بگشا و قلوب ما را سرشار از طراوت و صفای خود کن تا به یک اشاره‌ات «مقلب القلوب» شویم و مهرورزانه، گره از کار یک دیگر بگشاییم و غنچه‌های لبخند را بر لبان گمگشتگان دیار محبت بنشانیم تا بغضی در گلو و آهی در دلی نباشد و تمام روزهای پاییزی از خاطرمان برود.

جلوه شکوه خداوندی!

شاید بهتر است تو را به زبان بچه گنجشگ هایی بخوانم که در همین روزها به دنیا آمده‌اند و نگاهشان، آسمان را قاب گرفته تا باور کنی هنوز که هنوز است زمین می‌تواند سرشار از صلح و مهربانی و آرامش باشد و دریغ‌ها و دروغ‌ها فراموشمان می‌شود.

ای عروس فصل‌ها!

تو چگونه دریچه‌های حقیقت را به روی همه باز کرده‌ای که نبضشان به بودنت می‌تپد و نوروز را درجستجوی نیکوتر شدن و رسیدن به «محول الحوال»، جشن می‌گیرند و زیر لب زمزمه می‌کنند: نرم نرمک می‌رسد اینک بهار/ خوش به حال روزگار!

یادداشت از: امیر امین الرعایا، خبرنگار ایمنا

کد خبر 337659

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.