به گزارش خبرنگار ایمنا، تقاضایمان را می پذیرد و قرارمان می شود صبح فردا در کارگاه عاشقان هنر...
کوچه بلند است و نویدِ آمدن بهار درختان سربه فلک کشیدۀ کوچه را هوایی کرده است. کارگاه "جهانگیر آیتی" در خیابان امام خمینی و کوچه شماره ۶۳ یا همان کوچه شهید مفتح قرار دارد، اینجا همان کارگاهی است که استاد آیتی ۱۵ سال قبل، از پارکینگ پدریاش به آنجا کوچ کرد و سر و سامانش داد، سردرش به تابلوی کوچکی با عنوان "عاشقان هنر" مزین است و با ورود به آن و همصحبتی با استاد درمی یابیم که به واقع اینجا جایگاه عاشقان هنر است. در هر گوشه از کارگاه نشانی از فولاد و چکش و تصاویر مختلفی از طبیعت و حیوانات چشمنوازی می کند که در زمانهای مختلف الهامبخش استاد بوده است؛ ذهن خلاق و دست هنرمند جهانگیر آیتی، همچون آیتی است که جهانگیر شده است؛ اینجا عشق سایه افکنده بر دستانی که با ضرب چکش روی فولاد عجین شده است.
جهانگیر آیتی سال ۱۳۴۳ در اصفهان متولد شد. او متولد بهار است و بهار، همیشه گویای عاشقی است، بی جهت نیست که نام عشق بر سر در کارگاه نقش بسته و حتی در این روزهایی که زمستان رو به پایان است، درختان کوچه نیز به هوای آمدن بهار همیشه عاشق اند...
آنچه در ذیل می خوانید گفت و گوی خبرنگار ایمنا با «جهانگیر آیتی» استاد پیشکسوت ساخت مجسمه های فولادی و مسی است.
چه زمانی به علم سازی پرداختید؟
خانوادۀ من تقریباً زمانی که ۷ سال داشتم برای اینکه از مزاحمت شیطنت هایم رها شوند، من را برای آموزش و کار کردن نزد داییهایم بردند. سه دایی داشتم به نام های حاج محمد، حسینآقا و آقا رضا جوهریان که هر سه در رشته علمسازی کار می کردند و من اغلب نزد کوچکترین داییام یعنی آقارضا بودم و تا حدود ۱۸ سالگی شاگردی او را کردم. کارگاه آقارضا در خیابان عبدالرزاق و کوچه مسجد نور قرار داشت. در ۱۸سالگی مستقل شدم و بعد چون موقعیت و بودجه و کارگاهی از خودم نداشتم به مدت دو سال با دایی دیگرم یعنی حسینآقا شریک شدم و با او آثاری شراکتی ساختم. سال ۶۳ یعنی وقتی حدوداً ۲۰ ساله بودم به خدمت سربازی رفتم و وقتی که آمدم دایی هایم از این شغل بیرون رفتند.
چه زمانی به ساختن مجسمه های فولادی روی آوردید؟
آن زمان داییهای من در رشته علامت سازی فعالیت داشته و علم ساز بودند و من هم در همان رشتۀ علامت سازی در کنارشان مشغول بودم. آنها گاهی برای تنوع مجسمه های حیوانات هم می ساختند، ولی ۹۵ درصد کارشان علامت سازی بود. وقتی از سربازی آمدم در پارکینگ خانه پدریام ساختن مجسمه های فولادی را شروع کردم ولی علم نمی ساختم. من هم از همان سال ۶۳ به صورت جدی به رشته مجسمه سازی وارد شدم و از روی عشقی که به این هنر داشتم و با تاکید بر وجه هنری آنها حدود ۱۲ علم نیز ساختم و خیلی سعی کردم جنبه هنری را در آن ایجاد کنم تا یکزمانی جزو میراث فرهنگی کشور محسوب شود. البته من را بیشتر به مجسمه سازی و نه علم سازی می شناسند. خیلی روی مجسمه هایم کار کردم و بیشتر مجسمه هایی با موضوع حیوانات ساختم و هرچه در توانم بود استفاده کردم و ساختم؛ اکنون مجسمه هایی می سازیم که به صورت جدا کاربرد دارد و بیشتر هم مجسمه هایی مثل گوزن، قوچ، شیر، شتر، خروس و طاووس و مانند اینها که روی علم ها می گذارند را می سازیم ولی خود علم را نمی سازیم.
هنر ساختن مجسمه های فولادی چه مراحلی دارد؟
ابتدا فکر می کنیم ببینیم چه طرحی را می خواهیم ایجاد کنیم و یا گاهی مشتری می آید و می گوید مثلاً مجسمۀ یک شیر در حال دویدن یا نشستن یا هر حالت دیگری می خواهد و یا گاهی خودم فکر می کنم که مثلاً اسبی در حال دویدن یا اسب بالدار یا هر حیوان دیگری را طرح بزنم. گاهی هم که در تلویزیون برنامۀ راز بقا را می بینم، صحنه جالبی درباره حیوانات توجهم را جلب می کند، روی آن فکر می کنم و بعد آن را بر روی مقوا پیاده می کنم، البته طراحی بایستی صرفاً خطوط محیطی باشد، بعد طرح را به کارگاه می آورم، روی فلز انتقال می دهم و برشکاری را انجام داده و به یکی از بچه ها می گویم مثلاً ۱۰ نمونه از این الگو را ببُرد، فرد دیگری آن را گود کرده و حجم سازی را انجام می دهد و بعد هموارش می کند، سپس اثر را ظریفکاری و مونتاژ کرده و جوش می دهیم و روی آن ها را به اصطلاح سنگ گیری کرده و پرداخت می کنیم تا کاملاً صیقلی شود.
روی چه فلزی کار می کنید؟
روی ورق آهن کار می کنیم و تمام کار را هم با ضربه چکش انجام می دهیم، مثلاً بدن آهو را با چکش گود و تمام گودی ها را هموار، صاف و عضله بندی می کنیم و استخوان بندی هایش را درمی آوریم و بعد دست و پاهایش را جدا می سازیم و در نهایت مونتاژ و سر هم می کنیم و موقعی که کار تمام می شود اصلاً مشخص نیست که این اثر چند تکه بوده و از کجا به هم جوش خورده است.
امضایتان را هم روی آثارتان حک می کنید؟
بله با قلم و چکش امضایم را روی تمام آثارم حک می کنم و حتی برای امضایم نیز مُهر درست نکرده ام که از روی آن بزنم. بر روی آثار کوچکتر امضایم نوشتن نام "جهانگیر آیتی" است و بر روی کارهای بزرگم عنوان "ایران اصفهان جهانگیر آیتی" را ضرب می کنم.
چه آثاری را در ابعاد بزرگ ساختید؟
یک اسب با ارتفاع ۲/۲۰ سانتی متر و طول طبیعی ساختم، همچنین اژدهای سه سر، حیوانات اساطیری مانند بز بالدار هخامنشی، گاو و گوساله در حال شیر خوردن، گلدان بزرگ راز و نیاز که سه پری دریایی مسی اطراف آن و سه قو درخدمت آنها هستند، دو کالسکۀ اسطوره ای که هر قسمت از آن را حیوانی شکل می دهد و چرخ های آن را مارهایی که در خود پیچیده اند شکل داده اند و یا سقف آن را عقابی که بال خود را بر سایهبان گسترانیده است.
چه تعداد اثر در ابعاد کوچک ساخته اید؟
حدود هزار اثر و در حدود ۲۰۰ فرم و فضای متفاوت را ساخته ام.
از چه سالی در این کارگاه مشغول هستید؟
از سال ۸۱ به اینجا آمدم. آنموقع اینجا طویله بود، یعنی از ۵۰ سال قبل به عنوان طویله استفاده می شد، من آمدم اینجا را خریدم و بخشی را خودم به آن اضافه کردم، اما قبل از آن به مدت ۲۱ سال در یک کوچه پایینتر یعنی در همان پارکینگ پدری کار می کردم.
از ابتدا نام "عاشقان هنر" را برای کارگاهتان انتخاب کردید؟
بله از ابتدا همین عنوان را داشت.
تدریس هم می کنید؟
یکسال در سازمان صنایع دستی که دانشگاهی در اصفهانک داشت درس دادم و بعد از چند سال برای تدریس به دانشگاه هنر اصفهان رفتم و یک سال آموزش دادم، اما دیدم فایدهای ندارد و دانشجوها چون می دیدند کار سختی است، می رفتند و تنها سه نفر ماندند که آنها هم برای خودشان کار می کنند.
بیمه هستید؟
خودمان رفتیم و خودمان را بیمه کردیم!
آثارتان در کدام یک از نقاط ایران و جهان وجود دارد؟
برخی آثارم در هتل آزادی تهران، هتل عباسی و هتل عالی قاپو اصفهان و پاساژ پردیس کیش وجود دارد و برخی نیز نزد تجار و شیوخ عرب است. به نمایشگاه های بین المللی مختلف در داخل و خارج از کشور نظیر کشورهایی چون قطر، دبی، عربستان و کویت دعوت شدم و آثارم جزو آثار برگزیده شناخته شد، از جمله سال ۷۲ یک مجسمه قو ساختم که در نمایشگا اقیانوسیه در بین ۲۰ کشور مقام نخست را کسب کرد و به عنوان پوستر تبلیغاتی نمایشگاه چاپ شد و سال ۹۵ نیز تصویرم را به عنوان چهرۀ ماندگار بر روی تمبر چاپ کردند اما هیچکدام در زندگی ما تأثیر نداشت!
آثارتان را در فضای مجازی هم منتشر می کنید؟
یک سایت داریم به نشانی j-ayati.ir که خودم و پسرم "پوریا" اداره اش می کنیم.
گفتگو از شیرین مستغاثی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما