۱۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۸
گریه‌های امپراطور

"امپراطور جهنم" ساختۀ پرویز شیخ طادی در نخستین روز برگزاری هشتمین جشنوارۀ فیلم فجر اصفهان در سینما سپاهان به نمایش درآمد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، آلودگی هوا، سرمای خشک بهمن ماه، طبیعت کسل شنبه یا اختصاص نخستین سانس اکران فیلم های جشنواره به آخرین ساختۀ پرویز شیخ طادی، مشخص نیست کدام یک عامل استقبال نه چندان خوب مردم از "امپراطور جهنم" شده بود. فیلمی که روزنامۀ "البناء" لبنان در دی ماه سال گذشته، آن را بزرگترین پروژه ایران در عرصه جهانی به شمار آورده و پیش بینی کرده بود که حتما در ایران و کشورهای منطقه با مشکلاتی مواجه خواهد شد و جنجال های گسترده ای را در پی خواهد داشت. حذف "امپراطور جهنم" از لیست فیلم هایی که در بخش رقابتی سی و پنجمین جشنوارۀ فیلم فجر حضور داشتند البته به این پیشگویی جامۀ عمل پوشاند و شیخ طادی، طی نامه ای سرگشاده به "حجت الله ایوبی"، رییس سازمان سینمایی، فیلم خود را پاسخی به نیازهای منطقه ای و بین‌المللی دانست و رسوا کنندۀ پشت پرده های پیوند عربی- عبری. او عاملان حذف این فیلم از بخش رقابتی جشنواره را "کج سلیقه"، "ناتوان از درک ضروت‌های فرهنگی و اجتماعی"، "ناپخته"، "ترسو"، "ضعیف"، "غافل" و "محافظه کار" خواند و ایوبی در واکنش به این نامه نوشت که نسبت این لقب ها را به عوامل جشنواره حتی امپراطور جهنم هم باور نمی‌کند!

اکنون، یک سال و یک ماه بعد از آن نامهنگاریها این "امپراطور جهنم" بود که نخستین اکران سی و ششمین جشنوارۀ فیلم فجر را در اصفهان به خود اختصاص داد. فیلمی که شاید بتوان در یک جمله آن را رستاخیز نمادهای تاریخ معاصر نامید. از نازی ها گرفته تا آمریکا، اسرائیل، آل سعود، شیعه، سنی، وهابی، افغانی و سوری، همه و همه در این فیلم گوشه ای از مصائب امپراطور را حمل می کردند. شیخ طادی که خود نویسندگی فیلمش را برعهده داشت چنان که در "شکارچی شنبه" به اثرات جبران ناپذیر آلودن روح کودکان به خشم و غضب و کینه اشاره کرده بود، آخرین ساختۀ خود را نیز با اشاره به ریشهها آغاز میکرد. پسرکی به نام "ریاض" که به شوق شنا دیرتر از دیگران پای درس قرآن حاضر می شود و معلم سخت گیرش او را مشرک خوانده و با پای بسته میان آب های خوفناکی که از جمجۀ انسان گرفته تا علامت نازی ها در اعماق آن به گل نشسته بود، رها میکند. ریاض البته زنده مانده و حالا که شیخ بانفوذ و سخت گیری شده در سجده این خاطره را به یاد می آورد.

او در این فیلم نمادی از سرکردۀ گروه تروریستی داعش بود که مدتی زیردستانش را در سوریه رها کرده و در عربستان کنج عبادت گزیده بود، اما گذشتۀ او رهایش نمیکرد. ولد ناقص الخلقه ای که حاصل تجاوزات او در افغانستان بود و در سوریه و فرانسه از خون خودی و غیرخودی وضو می گرفت، نزد او بازگشته و با جامۀ خون آلود بر منبر سوختۀ مسجدش بالا رفته  و او را علیرغم انکارش، پدر صدا می زد. پدری که همچنان چاره را نه در محبت که در حذف مخالف خود میدید و در نهایت با خنجری از پشت پسرش را از پای درآورد، بلکه رها شده باشد از این ننگ، اما کینه ای که کاشته بود شاخ و برگی بزرگتر از یک پسر جانی داشت و گریبان او را با دست اسرائیل گرفت.

صحنه گردانان سناریوی شیخ طادی، آمریکا و اسرائیل بودند که به آل سعود نیز علیرغم حمایت های بی شمارش از داعش، رحم نکردند و پایان خون آلودی برای آنان رقم زدند. هم برای آن ها و هم برای شیعه و سنی که با سر بریده در فرانسه بر دار شده بودند. شیخ بزرگ وهابیون که علی نصیریان نقش او را ایفا می کرد از همه رانده و مانده به زنی پناه برد که از آغاز فیلم در سرای او حاضر و درمانگر دردهای خود و عیالش بود. رهنمودهای رامونا، این مسلمان افراطی را که شعار "کلیسا در برابر مسجد" و "انجیل در برابر قرآن" سر می‌داد در پایان فیلم از ترس گرفتار شدن در دام پلیس به شمایل یهودیان درآورد و وادارش کرد برای اثبات توبۀ خود از مسلمانی، قرآن را در برابر دیدگان یهودیان به آتش بکشد، اما چنانکه شیطان به انسان فرمان کفر می دهد و بعد می گوید من از تو بیزارم، من خود خدا را میپرستم، آنان نیز پس از این اظهار کفر، او را در فاضلابی زندانی میکنند و سنگ و چوب بر سر و دهانش میکوبند، با افتخار به پلیس تقدیمش می کنند و سپس نطق قرّایی در مظلومیت یهود میخوانند.

امپراطور جهنم، سکانس پایانی فیلم در قفسی گرفتار شده و قاه قاه میخندد، خنده ای که صدبار از گریۀ تلخ غم انگیزتر است. در این فیلم بازیگرانی چون علی نصیریان، الیزابت دبس، علیرام نورایی، صبا کمالی، محمد کاسبی، عنایت شفیعی، فرزین محدث، اسماعیل خلج، فرخ نعمتی، مهدی فقیه و کوروش زارعی ایفای نقش می کنند و محمد خزاعی تهیه کنندگی آن را برعهده دارد.

سالن، خالی از تماشاگران می شد و صدای آن علوی که در تحذیر این وهابی به آرامی سخن می گفت در گوش می پیچید: آتش می زنند که آتش بزنی، به خشم و کینه که ابر شیطان است پناه مبر، کدام سورۀ قرآن با "بسم الله القاتل الامم" و "بسم الله الشمشیر" و گلوله آغاز شده؟ دست یکدیگر را بگیریم، من قول می دهم در همین مسجد به تو اقتدا کنم...و پیام امپراطور، مهر پایانی بر همۀ این صداها بود، ندای حقی که از گلوی باطل بیرون آمد، به استقبال جنگ و مرگ رفت و گفت: "انا لله و انا الیه راجعون".

گزارش از سمیرا قاسمی_خبرنگار فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 336421

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.