به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان شهرضا، اواخر شهریورماه ۱۳۵۹ بود که در شهرضا دیده به جهان گشود. صدای چکمه دژخیمان عراق که به گوش رسید، پدر و عمویش در صف مجاهدان راه وطن ایستادند و او از همان زمان با جبهه و جنگ آشنا شد.
یک سالی از حضورش در دانشگاه کاشان میگذشت که تحصیل را رها کرد و لباس خدمت مقدس سربازی را در پادگان ثارالله سپاه پاسداران شهرضا، به تن کرد. در همان سالهای جنگ بود که خبر شهادت پدر بزرگش را به خانواده دادند و چندی بعد جَدِ مادریش به درجه شهادت نائل شد؛ همه این مسائل سبب شد تا «محمد» از دورانی کودکی و نوجوانی با نغمه ایثار و جنگ و شهادت آشنا شود.
مادرش در مورد کودکی محمد این گونه میگوید: با اینکه پسرم هفت سال بیشتر نداشت، اما عاشق جبهه بود و همیشه بر پوتین و لباس جنگی پدرش بوسه میزد، با وجود سن کمی که داشت، به اندازهای دلداده شهادت بود که بارها از من و پدرش خواست تا نام خانوادگیمان را به شهیدی تغییر دهیم.
محمد بعدها به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد و در پادگان ۲۲ توپخانه شهرضا مشغول خدمت شد؛ در آن زمان کشور در امنیت کامل بود، چون فرماندهی هوشیار و آگاه در راس قوای مسلح دیدبان مرزها بود، اما اندکی آن طرفتر هیاهوی تازهای برپا شد. پرچمهایی سیاه که نام خدا و رسول بر آن نقش بسته بود؛ سراسر کشور سوریه و عراق را فرا گرفت؛ دست خبیثانه دشمن این بار از آستین جدیدی بیرون آمده بود تا با نام مقدسات تیشه به ریشه اعتقادات بزند. گروهی که رنگ لباسهایشان مانند دلهایشان تیره و تار بود، میکشتند، غارت میکردند و آتش میزدند، بدون آنکه ترحمی به دل داشته باشند.
سنت کودک کشی در میان آنان مرسوم بود و هر اعتقادی غیر از خودشان را محکوم به فنا میدانستند؛ اما دست غارتگر این چپاولگران از این هم فراتر رفت و وقتی عرصه را بر خود هموار دیدند، چشم طمع به خاک ایران دوختند، غافل از اینکه، اینجا بیشه شیرانی چون «محمد» است. وقتی حرم زینب(س) تهدید شد، او دیگر درنگ را جایز ندانست و در اواخر سال ۱۳۹۴ با صدور اجازه فرمانده معظم کل قوا برای حضور در جبهه حق طلبان، ثبتنام کرد و از یکم تیرماه ۱۳۹۵ در صف مدافعان حرم قرار گرفت. مردانه جنگید تا آنکه در دهم مردادماه همان سال شربت شهادت نوشید و آسمانی شد.
علی اکبر و ابوالفضل فرزندان او دیگر چشم به راه آمدن پدر نیستند، چون خوب میدانند که او راهی را برگزیده که بازگشتی از آن نیست، شهادت راهی پر افتخار است که تنها مردان راه حق و کسانی که از زندگی مادی و دنیا دل بریدهاند به آن قدم میگذارند و این راه را بازگشتی نیست، اما دل، گاهی بیتاب نبودن پدر است، آغوش پر مهر او را هیچ جایگزینی نیست و بوسههای مهربانانه؛ تنها مرحم زخمهای تنهایی است. فرزند یک شهید شاید بیش از دیگران با غم هجران آشنا باشد، غم هجرانی که نه پایانی دارد و نه تسلایی.
اما علی اکبر دوست دارد تا با پدر نجوا کند و اگر پدر نیست، پدری مهربانتر از او هست؛ دست به قلم میشود تا دل نوشتهای از صفای باطن بر ورقی از عشق به رهبرش بنویسد تا هم بار غم نبودن پدر اندکی سبکتر شود و هم آنچه را که با دیگران نمیتواند بگوید با محرم اسرار بگوید.
قلم بر میدارد و با نگاهی کودکانه و معصوم از غم هجران پدر و خواستهاش میگوید و این دل نوشته فرزند شهید مدافع حرم پس از درد و دلی کودکانه این گونه پایان میپذیرد: «آخرین خط وصیتنامه پدرم الهم عجل لولیک الفرج است و پدرم نوشته است که همیشه گوش به فرمان ولی فقیه باشیم. من و برادرم از این پیروزی بسیار خوشحال هستیم و به داشتن چنین پدر قهرمان و شجاعی افتخار میکنیم. من دوست دارم راه پدرم را ادامه دهم و مدافع حرم شوم. ما را دعا کنید که خوب زندگی کنیم.»
نامه علیکبر مرادی را محمدرضا سبحانی مدیر مدرسه شاهد شهید شیدانشید برای رهبر انقلاب ارسال میکند و پس از اندک زمانی قاصدی پاسخی برخواسته از مهر پدری مهربان را میآورد:
«آقای محمدرضا سبحانی
سلام علیکم؛
نامه ارسالی شما و فرزند شهید محمد مرادی به محضر رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظله العالی) واصل گردید.
ضمن تشکر از جنابعالی، سلامتی و توفیق دانش آموزان عزیز دبستان شاهد شهید شیدانشید و معلمان زحکمتکش آن مدرسه را از درگاه خداوند متعال خواستاریم.»
محمدرضا سبحانی، مدیر مدرسه شاهد شهید شیدانشید می گوید: فرزند شهید «محمد مرادی» از شهدای مدافع حرم و فرزند شهید مجتبی بابادی عکاشه از شهدای ناجا در زمره این دنش آموزان هستند.
وی از تحصیل ۱۲ فرزند آزاده، ۹ فرزند جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد، ۱۴ دانش آموز فرزند جانباز پنج تا ۲۴ درصد و ۱۶ فرزند جانباز ۲۵ تا ۴۹ درصد در این مدرسه خبر می دهد و می افزاید: دانش آموزان طرح شاهد از امکاناتی نظیر کلاسهای تقویتی و اردوهای خاص برخوردار میشوند و با تشکیل پرونده ویژه مراحل تحصیلی آنها پیگیری میشود.
محمد شایان، مسئول امور ایثارگران اداره آموزش و پرورش شهرضا می گوید: شش مدرسه ایثارگری در این شهرستان وجود دارد که ۱۰۷ دانش آموز خانواده ایثارگر در آنها تحصیل میکنند.
مسئول امور ایثارگران اداره آموزش و پرورش شهرضا ادامه می دهد: در مقاطع تحصیلی ابتدایی ۳۹ دانش آموز، متوسطه اول ۳۸، متوسطه دوم ۳۰ فرزند شهید، آزاده یا جانباز بالای ۵۰ درصد تحصیل میکنند، این در حالی است که ۳۳ دانش آموز «طرح پراکنده شاهد» نیز در مدارس غیر شاهد مشغول به تحصیل هستند.
اما شمار دانش آموزانی همچون علیاکبر در شهرضا کم نیست؛ فرزندانی که هرچند داغ فراغ پدر در سینه دارند، اما مهر حضور پدری مهربان و دلسوز مرهمی است که تحمل رنج فراغ را آسان میکند، اگرچه خون پدرن این فرزندان مرزهای دو کوهه، دهلاویه و اروند را رنگین کرد، اما گرمی چشمان رهبری غمخوار روزهای دلتنگی آنان است.
نظر شما