لئو تولستوی و محمد رسول الله (ص)

شاید کمتر کسی بداند که «لئو تولستوی» نویسنده و دانشمند برجسته روس و خالق آثار گرانسنگی چون «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» به عنوان یک متفکر و اهل قلم، چه گرایش عمیقی نسبت به دین اسلام داشته است.

به گزارش ایمنا، اسناد و مدارکی که بعد از مرگ او به دست آمده نشان می دهد که تولستوی مدت ها درباره تفاوت دو دین الهی مسیحیت و اسلام به تحقیق و جستجو پرداخته و تا چه اندازه پیامبر گرامی اسلام را ستوده است و در نهایت نیز خود به جرگه مسلمانان پیوسته و تحت لوای دین مقدس اسلام درآمده است.

لازم به ذکر است که در اینباره نیز کتابی با عنوان «محمد رسول الله» با ترجمه عطا ابراهیمی فرد در سال ۱۳۸۵ منتشر و روانه بازار کتاب شد که تلاشی بود برای به دست آوردن دیدگاه های این نویسنده بزرگ روس درباره اسلام. آن هم بر اساس برخی از اسناد و مدارکی که بعد از مرگ وی و حتی بعد از سقوط دولت کمونیستی به دست آمده است.

بخشی از آن ترجمه ای است که تولستوی از تعدادی از روایات پیامبر (ص) انجام داده است. این مجموعه حدیث در کتابی که یک هندی مسلمان نوشته بوده، وجود داشته و تولستوی که از این احادیث خوشش آمده آنها را به روسی ترجمه کرده است.

علاوه بر این چندین نامه هم در این کتاب درج شده است که می تواند نگاه تولستوی را نسبت به اسلام نشان دهد.

دیدگاه تولستوی درباره اسلام

این نویسنده روس در بخشی از نامه اش به یک مادر که درباره گرایش فرزندانش به دین اسلام به تولستوی نامه ای ارسال کرده بود، درباره دین اسلام چنین می نویسد:

«در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار با ارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می کنند با تمام قلبم با آنها بوده هم فکر و به آنها تبریک می گویم.

هم اینک کسی که این سطور را برای شما می نویسد یک مسیحی است و با این که به تعلیمات مسیحیت سالها بسیار مشکل است باید بگویم که دین اسلام و تعلیمات محمدی با تمام خصوصیاتش و آن چنان که در ظاهر دیده می شود بسیار بسیار از مسیحیت کامل تر و با ارزش تر می باشد. حداقل خصوصیات ظاهری دین اسلام با مسیحیت اصلا قابل قیاس نیست. اگر بر فرض مثال برای هر انسانی این امکان وجود داشت که در میان دو دین اسلام و مسیحیت یکی را برگزیند و خدای خود را با آن دین پرستش نماید. باید ابتدا فکر می کردیم که پرستش کلیسا،‌ ایمان به حضرت مریم و پرستش او، پرستش غیر مسیح و ایمان به خداوند همه با هم امکان ندارد و این چندگانی در پرستش مخالف دین توحیدی است. در صورتی که در مقابل آن دین اسلام وجود دارد که در آن تنها پرستش خدا است و بس و همین دلیل است که دین اسلام را نسبت به مسیحیت برتر می کند و هر انسانی که عقل سلیم و هوش نیکو دارد در این انتخاب حتما باید اسلام را برگزیند نه دین دیگری را.»

مردی که شیفته حضرت محمد(ص) شد

عارف ارسلان، مترجم کتاب تولستوی از زبان آذری به ترکی استانبولی درباره تولستوی چنین می نویسد:

«اندیشه این که نویسنده بزرگی چون تولستوی وقتی آخرین نفس‏ های خود را می‏کشیده مسلمان شده، برای ما خوشحال کننده است. وقتی کاپیتان «کوستهو» مسلمان شده بود، رپرتاژ او را در روزنامه « Match» فرانسوی خوانده بودم و باورم نمی‏شد، همین طور، در سال ۱۹۸۳ میلادی، در مورد «کلمنت تورز» نیز همین احساس را داشتم، «کلمنت تورز» رهبر حزب کمونیست فرانسه بود. البته درعالم غرب، فقط همین ‏ها مسلمان نشدند و این لیست بالا بلندی است که می‏ توان هر روز به آن نام‏های جدیدی را افزود. اگر بخواهیم به زمان‏ های کمی دورتر برویم، می‏ توانیم از «پرنس بیسمارک»، «گوته» و بعضی دیگر مثل «پوشکین»، نویسنده بزرگ روسی و دیگران ‏هم نام ببریم. نام دیگری که از مسیحیت به اسلام گروید و عالم اسلام و مسیحیت را بسیار در حیرت فرو برد، کسی جز «پولوسین» نبود، «پولوسین» وزیر دین روسیه بود! این خبر تمام جهان را به فکر فرو برد. متأسفانه این خبر در ترکیه توسط هیچکس افشا نشد و کسی از آن باخبر نبود تا این که «الوآلاتلی» این خبر را به این صورت که رئیس کلیسای ارتودکس، پدر مقدس «ویاچسلاوپولوسین» وزیر کمیته ارتباط مذاهب، رئیس کمیته آزادی وجدان و وکیل فدراسیون دوما، مسلمان شده است. آقای پولوسین تحصیلات خویش را در دانشکده فلسفه دانشگاه دولتی روسیه تمام کرده و همین طور از فدراسیون خارجی روسیه، دارای مدرک آکادمی است. من این را در کتاب مهم «الوآلاتلی» در مورد «گوگول» خوانده بودم، نام این کتاب «مرحمت» بود. وقتی این خبر را در کتاب خواندم، ابتدا باور نکردم و همواره فکر می‏کردم مگر می‏شود خبری به این مهمی را اصلاً نشینده باشم، ولی با تحقیقاتی که کردم، متوجه شدم خبر کاملاً درست است.

همسر آقای پولوسین هم به دین مبین اسلام گرویده بود. پولوسین نام خود را عوض کرده و «علی» نهاده بود. او امروز جزو مشاهیر جهانی شمرده می‏ شود.

در سال ۱۹۷۸ عالمان بزرگی مانند: «موریس بوکائیل» و «روژه‏گارودی» نیز مسلمان شده بودند. اینان کسانی بودند که در گذشته جزو تئوریسین‏ های کمونیزم بودند!

نویسنده در ادامه می ‏نویسد: «تولستوی اسلام و مسلمانی را زمانی مطرح می‏کند که تبلیغات کمونیست‏ها به حداکثر خود رسیده و ضد دین بودن به معنی قدرتمند بودن است. آن زمان برای بیان و یا تبلیغ یک دین، آن هم اسلام باید تحت شکنجه قرار گرفتن، یا اعدام شدن را به جان خرید و تولستوی این کار را کرد. در نقطه عطف هنر و ادبیات بودن و چنین کردن واقعاً در زمان تولستوی مساله از جان گذشتن شمرده می ‏شد.

تولستوی با همه تفاصیل فوق، احادیثی را که به حضرت محمد(ص) نسبت داده‏ اند جمع کرده و آن را به مردم روسیه تقدیم کرده است. در اصل، فلسفه‏ای مانند کمونیزم که از پایه اسیر آداب بسیار جدی داشت و یا ریشه عمیق‏تر آن، سوسیالیزم؛ نویسنده هوشمند روسی را هرگز تکان نداده و ‏او به جای استفاده از نعمات حکومتی که برای او آسان و در دسترس بوده، طرز تفکر خود را به اسلام و فلسفه آن متمرکز کرد. تولستوی در نامه ‏ای به «یلناوکیل‏اووا» نوشته بود.

«برای من محمدی بودن، از ستایش صلیب (مسیحیت) در مقام بالاتری قرار دارد و در این مقایسه، من اسلام را برمی‏ گزینم. اگر انسان‏ها حق انتخاب داشتند، هر انسان عاقل «پرودسلاو»، (مذهب مسیحیت غالب در روسیه)، بدون شبهه و بی‏تردید، محوری بودن خدای یگانه و پیامبرش را قبول می‏ کرد.»

کتاب محمد رسول ‏الله اثر تولستوی، کاری جدی، مهم و خواندنی است. تردیدی نیست که پس از مطالعات پیگیر تولستوی درباره اسلام، مطالعه سخنان پیامبر گرامی اسلام(ص)، موجب آن همه شور و شناخت و شیفتگی در وی بوده و یادداشت‏ ها و گزیده‏ای که این فرزانه متفکر ازکتاب احادیث پیامبر(ص) اثر «سهروردی» فیلسوف هندی انتخاب کرده، نشانگر این علاقه قبلی اوست. (مجله کیهان فرهنگی اسفند ۱۳۸۵ - شماره ۲۴۵)

پرواضح است که اذهان جستجوگر و ناآرامی که همواره همچون امواجی متلاطم به جستجوی حقیقت می پردازند، در تمامی ادوار تاریخی سر از پوسته فرهنگ و باورهای قدیمی و موروثی خود بیرون آورده و به روی آفتاب درخشان حقیقت سلام می گویند. از نگاه آنان آدمی به دنیا آمده تا دمی آرام ننشیند و عمر و حیات خود را در راه شناخت حقیقت و کسب معرفت صرف نماید.

اگرچه که اثبات حقانیت دین مبین اسلام تنها به مدد حقیقت این دین صورت می گیرد و نیازی به تایید مردمان نیست، اما مطالعه سرگذشت بزرگان اندیشمندی همچون لئو تولستوی نشان می دهد، که هر کجا انسانی توانسته حجاب های درونی خود را از مقابل حقیقت بردارد، شعاعی از نور گرم آن را در وجود خود یافته و از حرارت آن گرما یافته است.

کد خبر 330889

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.