جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است

شهید اسلامی‌فر در وصیت‌نامه خود آورده است: جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است، جبهه فقط جای رهروان راه حسین است، جبهه منزلگاه عاشقان پیرخمین است، ای آمریکا، ای شوروی، ای اسرائیل، ای صدام و ای همه شیاطین، من سرباز قرآنم، من پاسدار اسلامم و در سنگر حراست از قرآن و عترت ایستاده‌ام.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایمنا، شهید «محمدجواد اسلامی‌فر» با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام هشت اسفند 1362 طی عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

فوق کل ذی برٍ برٌ حتی یقتل الرجل فی سیبل الله فاذاقتلوا فی سیبل الله فلیس فوقه بر

بالا دست هر نیکی، نیکی دیگری است تا آن که بنده در راه خدا، به شهادت برسد. پس همین که در راه خدا شهید شد پس دیگر بالای آن نیکی دیگری نیست.

با اقرار به یگانگی خدای رحمان و رحیم و اقرار به رسالت پیغبران عظیم الشان از آدم (ع) تا خاتم (ص) و به آخرین دین به عنوان اسلام و به قرآن آخرین کتاب و به امامان معصومین، امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع)، امام جواد (ع)، امام هادی (ع)، امام عسکری (ع) و امام مهدی حجه ابن الحسن (روحی لتراب مقدمه الفدا) و مادر مظلومه‌شان فاطمه مرضیه که بناحق او را به شهادت رساندند و بعد از دوازدهمین امام به ولایت فقیه که جانشین ائمه می‌باشد اقرار می‌کنم که هم اکنون ولی فقیه، امام شکست ناپذیرمان خمینی بزرگ می‌باشد که ان‌شاءالله لوای امامت امت اسلامی را تا قیام حضرت مهدی (عج) و در کنار حضرت به دست خواهد داشت، گواهی می‌دهم به این که مرگ حق است، قبر حق است، حساب حق است، کتاب حق است، صراط حق است، میزان حق است، بهشت و دوزخ حق است، روز قیامت مردگان سر از قبرها بردارند و پیشانی برخاک می‌نمایند و خداوند در بین آن‌ها داوری می‌کند حمد و سپاس بر خدایی که هدایت کرد ما را و اگر او هدایت نمی‌کرد ما هرگز هدایت نمی‌شدیم.

منت خدای را که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمدم شکر معبودی را که بر من منت گذاشت که در عنفوان جوانی با شور انقلابی مردم مسلمان مواجه شدم و از انحرافات مصون ماندم. خداوندا از این که بنده را لایق دانستی تا در راه تو با دشمنانت بجنگم بسیار بسیار سپاسگزارم.

خدایا ما را از لغزش‌ها حفظ کن و مرا جزو شهدایی که وعده عند ربهم یرزقون به آن‌ها داده‌ای قرار بده برای رسیدن به این وعده تنها بر تو توکل می‌کنم و به سوی تو تضرع و زاری می‌کنم. خداوندا جوان بودم گناه کردم، نعمت دادی ناسپاسی کردم، عطا کردی جفا کردم، رهبری دوراندیش و با تقوا فرستادی پیرویش نکردم، مردان صالح و متقی را الگو قرار دادی باز درس عبرت نگرفتم، خون پاک شهیدانی در مقابل چشمانم بر زمین ریخت، پیکر مطهر جوانانی در پیش دیدگانم پرپر شد اما لحظه‌ای به فکر ادامه راهشان نبودم، به لطف حق و به رهبری امام و همت امت امام، انقلابی اسلامی و بزرگ به پا شد ولی من هیچ گونه انقلابی در درون خود نکردم، با اعمال خود هر لحظه از تو دورتر شدم، خدای مهربان من گناهانم زیاد، پرونده‌ام سیاه، قلبم تیره و دلم همچون سنگ و از همه مصائب بالاتر اینکه لذت مناجات با خودت را از من گرفتی، نمی‌دانم چه بگویم فقط این کلمه بر زبانم می‌آید یا غفار.

آیا بنده فراری جز در خانه مولایش جای دیگری را دارد، خدایا تو آن پرودگاری هستی که دری از رحمت به نام توبه بر روی بندگانت باز کردی و فرمودی: توبوا الی الله توبه نصوحا بیایید به سوی خدا، آمدنی بدون بازگشت، آیا چه عذری دارد در روز قیامت کسی که داخل این خانه نشود.

خدایا اگر من شایسته رحمت تو نیستم تو شایسته‌ای که به فضل و کرم وسیعت بر من جود کنی، خدایا من بنده ضعیف و گنهکار توام و تو خدای قدرتمند و آمرزنده من هستی، اگر مرا ببخشی یا به آتش ببری کسی نمی‌تواند به تو اعتراض کند مگر نگفته بودی هر که مرا بخواند جوابش را می‌دهم؟ خدایا مرا از آنهایی قرارمده که از ایشان روگرداندی، خدایا گناهانم را ببخش، این خون ناقابل مرا باعث سرخی رویم و زدودن سیاهی‌های قلبم قرار بده و روزی که همه پرده‌ها کنار خواهد رفت مرا پیش شهدا رسوا و سرافکنده و شرمنده مساز، اینک که به جبهه آمده‌ام همه بدانند که من برای ارضای هوای نفس و خوشگذرانی و از روی بیهودگی در این میدان پا نگذاشته‌ام، اینجا کربلای عاشقان است، اینجا دانشگاه ایثار و اخلاص است.

ای مردم، خداوند اگر می‌خواست خود می‌توانست از کافران انتقام بگیرد و آنان را بدون زحمت شما هلاک کند اما این جنگ ایمان و کفر، برای امتحان من و شما است تا مجاهدان از منافقان تشخیص داده شوند، منافقانی که هنوز در شک و تردید هستند و برای آمدن یا کمک به جبهه همیشه عذر می‌آورند و معافی می‌خواهند، بدانید که اینان همواره در ظلمت شک و تردید خواهند مرد.

ای کسانی که به جبهه‌ها و این همه خون‌های ریخته شده اهمیت نمی‌دهید دانا باشید که شهدا به این سادگی از شما نخواهند گذشت. ای شما که در انتظار قائم نشسته‌اید خود قیام کنید و در سنگرهای اسلام قدم بگذارید و در اینجا با دفع متجاوزین به اسلام، منتظر آقا باشید که این انتظار طولانی نخواهد شد زیرا یوسف فاطمه هر شب و روز در کنار سربازان مومن و مخلص‌اش می‌باشد. جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است، جبهه فقط جای رهروان راه حسین است، جبهه منزلگاه عاشقان پیرخمین است، ای آمریکا، ای شوروی، ای اسرائیل، ای صدام و ای همه شیاطین، من سرباز قرآنم، من پاسدار اسلامم و در سنگر حراست از قرآن و عترت ایستاده‌ام. ای خانواده شهدا از شما معذرت می‌خواهم چون من آمده بودم راه کربلا را برایتان باز کنم اما توفیق حاصل نشد امیدوارم خون شهدا «از صدر اسلام تاکنون» و رزم بی‌امان فرزندان دلاور اسلام راه‌گشای حرم حسینی باشد ان‌شاءالله، ای امت اسلامی و شهید پرور، من لایق این که پیامی به شما بدهم یا چیز دیگر نیستم فقط عاجزانه در خواست می‌کنم امام را تنها نگذارید دنباله‌رو خط ولایت و مرجعیت امام (جانم فدایش) باشید و در دعاها و بعد از نمازها برای این بنده حقیر دعا کنید که سخت محتاجم.

دوستان و آشنایان، خویشاوندان و خانواده محترم خواهشی که دارم این است که هرگونه حقی به گردن من داشته‌اند و من کوتاهی نموده‌ام یا غیبت کرده و تهمتی زده‌ام، به خاطر رضای خدا از من بگذرند و حلالم کنند و اگر کسی از من پولی طلبکار است که به خاطر فراموشی یا نبودن آن پرداخت نشده است، روح مرا شاد کند و برود از وصی من بگیرد، ای فامیلی که در مشهد هستید و ای کسانی که به مشهد امام رضا (ع) می‌روید در کنار قبر حضرت برای همسایه روسیاهی که بیرون کرده دعا کنید.

جنازه مرا نگذارید خواهرم ببیند می‌ترسم به یاد پسر گمشده‌اش بیفتد و ناراحت شود، آخر من دلم نمی‌خواهد مردنم هم، چون همیشه باعث ناراحتیش شود.

در بهشت زهرا دفنم کنید و بر بالای سنگ قبرم بنویسید یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله شاید فرزندان فاطمه پهلو شکسته باعث آبروی ما شوند.

سخنی با ما در مرحومه‌ام: خدایا من هم چون اربابم حسین (ع) مادر نداشتم تا از محبت‌های او بهره‌مند شوم، مادر ندارم تا برایم گریه کند، ام‌البنین در مدینه برای امام حسین گریه کرد، ناله زد و فرزندانش را به یاری حسین (ع) در کربلا فرستاد، مادرجان گر چه تو را ندیدم اما همیشه دوستت داشتم و ان‌شاء‌الله در پیش فاطمه زهرا (س) روسفید شده باشی.

والدین عزیزم: زحمت‌های شما جبران ناپذیر است، امیدوارم اذیت‌های مرا ندیده بگیرید که فقط از روی جهل بوده است. درود بر شما پدرجان که ابراهیم‌ گونه فرزندانتان را به قربانگاه عشق می‌فرستید، عزیزجان رحمت و مغفرت خدا بر شما که فاطمه‌ گونه فرزندانت را برای کربلا آماده می‌کنی و می‌فرستی، می‌دانم ناراحت نیستید فقط خدا و اسلام را در نظر داشته باشید. امانتی بود که به صاحب امانت دادید ان‌شاءالله که بپذیرد.

خواهران گرامی‌ام من داداش خوبی برای شما نبودم و در بیشتر موارد از یک فرد عادی هم بدتر بودم در مورد شهادت من چون بی‌بی زینب برخورد کنید و بدانید که عمه سادات داغ 72 شهید دیده است.

حجاب شما کوبنده‌تر از خون من، برنده‌تر از شمشیر من و مشت محکمی بر دهان یاوه سرایان می‌باشد، همیشه به یاد اسیری بی‌بی جان در کربلا و نیلی کردن چهره‌های معصوم در مجالس اباعبدالله (ع) شرکت کنید و مرا هم از دعاها فراموش نکنید.

سخنی با برادرانم: امام امت در جماران، جسم صد چاک شهدای محراب، خون شهیدان 7 تیر و پیکر سوخته رجائی و باهنر، آه پدران شهدا، چشم انتظاری مادران گمنام ومفقودالاثر، اشک چشم بچه‌های یتیم شهید و فریاد مظلومانه برادران و خواهران مادر کشورهای اسلامی، شما را به یاری اسلام می‌طلبد، هل من ناصر ینصرنی، در مراسمی که برای من ترتیب می‌دهید فقط سخن از جبهه باشد، به سخنران بگویید از جبهه بگوید، به مداح بگویید از جبهه بخواند، مراسم من با تبلیغات وسیعی از جبهه انجام گیرد.

هر چه هست در جبهه است، هرکس هر گمشده‌ای و هر نیاز روحی دارد او را به جبهه بفرستید مولا علی (ع) می‌فرماید انسان هر قدمی که برمی‌دارد هر لحظه که از عمرش می‌گذرد قدری به مرگ نزدیک می‌شود، پس من و امثال من با این همه روسیاهی هر لحظه یک قدم به دوزخ نزدیک می‌شویم «خدا در قرآن می‌فرماید اگر مغفرت می‌خواهید ایمان به خدا بیاورید و در راه او جهاد کنید که شامل اعظم درجه عندالله قرار گیرید.»

سخنی با همسرم: من و تو اولین زوجی نیستیم که دشمنان خدا زندگیمان را از هم پاشیده‌اند. به محله‌مان نگاه کن، به شهرمان بنگر و ایران را نظاره کن که چقدر جوانان باتقوا خوشی‌هایشان، زندگی‌شان، همسران‌شان را به خاطر خدا از دست داده‌اند و چون مسئله خداست حل شده است، یادت هست گفتم عروسی ما چه روزی است، یادت هست و همه می‌دانند شب عروسی گریه کردی و دعا خواندی، حالا امروز روز شادی من و در نتیجه شادی توست در بین مردم شاداب باش و تبریک مردم را با جان و دل بپذیر و همیشه این آیه در ذهنت باشد. «یا ایها الناس انتم الفقراء و الی الله والله هوالغنی الحمید» حرف‌هایم را زیاد شنیده‌ای اما این آخرین وصیت من به توست که بعد از من خدای نکرده احساسات برعقل تو غلبه نکند و از تو می‌خواهم فقط و فقط به حکم خدا عمل کنی که رضای خدا در آن است. راهی است که همه دیر یا زود باید برویم پس چه بهتر که مهمان خدا شویم و در این لحظه سراغ ما بیاید.

سخنی با امام امت نجات دهنده من و حامی پیروانش در روز قیامت است: سال‌ها کوشیدم و هرگاه که می‌خواست سعادت نصیب ما شود مشکلی، مانعی باعث می‌شد، حالا از شما امام می‌خواهم اگر اینجا نتوانستم شما را زیارت کنم، زیارت و شفاعت نصیبم کن، خدایا مرا جزو بهترین سربازان امام عصر قرار بده، خدایا مرا از پیروانش قرار بده. خدایا از عمر من بردار و لحظه‌ای بر عمر خمینی بیفزا شاید همان یک لحظه دست مرا بگیرد کسانی که از من ناراضی هستند خودت در دنیا و آخرت و اطمنیان بگردان یقین قرار بده که خودت گفته‌ای فقط از متقین می‌پذیری.

به امید زیارت اباعبدالله در دنیا و آخرت»

کد خبر 328263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.