ایران از نگاه نهرو

کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» نوشتۀ «جواهر لعل نهرو» است که در بخش هایی از آن نگاه این سیاستمدار شرق دربارۀ ایران آورده شده است.

به گزارش ایمنا، نخست‌وزیر هند در بخشی از کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» دربارۀ ایران باستان می نویسد: «کورش و داریوش و خشایارشاه اسامی بعضی از این «پادشاهان بزرگ» است. سلسله این پادشاهان «هخامنشیان» نامیده می‌شود. این سلسه مدت ۲۲۰ سال حکومت کردند تا این که اسکندر مقدونی به آسیا آمد و به حکومت آنها پایان داد. ظاهرا حکومت ایرانیان پس از دوران ظالمانه آشوری‌ها و بابلی‌ها، در رفاه و آسایش بسیار بزرگی بوده است. آنها اربابان و حکمرانان متمدن و با فرهنگی بودند که نسبت به معتقدات دیگران به مدارا رفتار می‌کردند و اجازه می‌دادند که مذاهب و تمدن‌های مختلف رونق و رواج داشته باشد. امپراطوری عظیم ایشان، سازمان منظمی داشت و مخصوصا به ساختن راه‌های شوسه عالی توجه داشتند که قسمت‌های مختلف کشور را به یک دیگر مربوط و کار ارتباط را آسان می‌ساخت».

وی دربارۀ نفوذ هنر ایران در هند آورده است: «اکنون، به ایران، به سرزمینی که گفته می‌شود روحش به هند آمده و در بنای تاج محل کالبد و جسم متناسبی برای خود یافته است، برویم. هنر ایرانی سنن درخشان و نمایانی دارد. این سنت‌ها در مدت بیش از ۲۰۰۰ سال بعد از زمان آشوری‌ها تا کنون ادامه یافته است. در ایران در حکومت‌ها، در سلسله‌های پادشاهان و در مذهب تغییراتی روی داده است. سرزمین این کشور زیر تسلط حکمرانان و پادشاهان خودی و بیگانه قرار گرفته، اسلام به آن کشور راه یافته و بسیاری چیزها را منقلب ساخته است و معهذا سنن هنری ایران هم چنان مداومت داشته است. بدیهی است که هنر ایران در طی قرون تغییر و تکامل هم یافته است. گفته می‌شود که این مداومت و استقامت هنر ایرانی با خاک و طبیعت و مناظر ایران بستگی دارد. روح قدیمی هنر ایران در ساختمان تاج محل در شهر «اگره» یک اثر جاویدان به وجود آورده است و به همین قرار هنر ایرانی در معماری عثمانی در نواحی دور دست غربی مانند قسطنطنیه اثر می‌گذاشت و در آن‌جا ساختمان‌های بزرگ و زیبایی ساخته شد که نفوذ ایرانی را منعکس می‌ساخت».
 
نهرو، نویسنده کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» نحوه ورود اسلام به ایران و تطبیق مردم این سرزمین با آن را چنین شرح می دهد: «در قرن سوم میلادی یک نوع احیا و رنسانس در ایران صورت گرفت و سلسله تازه‌ای به قدرت رسید. این سلسله تازه خاندان ساسانیان بود که یک ناسیونالیسم شدید و متجاوز داشت و مدعی بود که جانشین پادشاهان هخامنشی است. ساسانیان در اواخر دوران سلطنت ممتدشان ضعیف شدند و ایران دچار وضع بدی شده بود. پس از جنگ‌های دراز با امپراطوری بیزانس این هر دو کشور خسته و فرسوده شده بودند و برای ارتش‌های عرب که از حدت و حرارت یک اعتقاد و ایمان تازه سرشار بودند، هیچ اشکالی نداشت که ایران را مسخر سازند. ایران نیز به همین قرار مسخر اعراب گردید اما عرب‌ها نتوانستند مردم ایران را به خود شبیه سازند و مانند سوریه یا مصر در خود تحلیل برند. نژاد ایرانی که از شاخه‌های بزرگ و قدیمی آریایی بود با نژاد سامی عرب‌ها تفاوت بسیار داشت. زبان ایران نیز یک زبان آریایی بود. به این جهت نژادها از هم جدا ماندند و زبان ایران هم، هم چنان محفوظ ماند».

جواهر لعل نهرو ادامه می دهد: «اسلام به سرعت در ایران انتشار یافت و جای مذهب زردشتی را گرفت و آیین زردشت عاقبت مجبور گشت به هند پناهنده شود. اما ایرانی‌ها حتی در اسلام راه مخصوصی برای خود در پیش گرفتند. در اسلام شکافی به وجود آمد و دو فرقه مجزا از یک‌دیگر یعنی شیعی و سنی، پیدا شدند. در ایران اکثریت عظیم مردم شیعی شدند و هنوز هم هستند در حالی که دنیای اسلام در سایر جاها به طور کلی سنی است. اما هر چند که ایران شبیه اعراب نشد و در ملیت عربی تحلیل نرفت، تمدن عرب تاثیری فوق العاده در آن داشت و اسلام در ایران هم مانند هند یک حیات تازه برای فعالیت‌های هنری ایجاد کرد».
 
وی دربارۀ اثر حماسی فردوسی طوسی یعنی شاهنامه آورده است: «خیال می‌کنم برایت از فردوسی شاعر ایرانی مطالبی گفته‌ام که در زمان سلطان محمود غزنوی زندگی می‌کرد. فردوسی به خواهش سلطان محمود حماسه بزرگ ملی ایران را به نام «شاهنامه» به نظم درآورد. صحنه‌هایی که در این کتاب توصیف شده، همه مربوط به دوران پیش از اسلام است و قسمتی از آن شرح دلاوری‌های رستم قهرمان بزرگ است. خود این امر نشان می‌دهد که چگونه ادبیات و هنر ایران با گذشته‌های ملی و سنن باستانی قدیمی، پیوند داشته است. موضوع بسیاری از نقاشی‌ها و مینیاتورهای زیبای ایران از داستان‌های شاهنامه اقتباس شده است».
 
وی سپس می افزاید: «فردوسی در اواخر قرن دهم و هنگام به پایان رسیدن هزاره اول ۹۳۲ تا ۱۰۲۱ زندگی می‌کرد. کمی بعد از او شاعر و منجم معروف ایرانی عمر خیام نیشابوری در ایران پیدا شد که نامش هم در انگلستان و هم در ایران مشهور است. به دنبال او شیخ سعدی شیرازی آمد که یکی از بزرگ‌ترین شاعران ایران است و شاگردان مدارس هند در طی چندین نسل گذشته کتاب‌های «گلستان» و «بوستان» او را می‌آموختند و در خاطر حفظ می‌کردند. فقط می‌خواهم متوجه شوی که مشعل هنر و فرهنگ ایران در طی قرون متمادی روشن و درخشان بود و پرتو خود را تا ماوراءالنهر در آسیای میانه می‌تاباند.»
 
جواهر لعل نهرو درباره حکومت مغولان در ایران می‌نویسد: «لابد به خاطر می‌آوری که پس از مرگ چنگیزخان امپراطوری پهناور او تقسیم گشت. قسمتی از آن که شامل ایران و حدود آن می‌گشت نصیب هولاکو گردید که پس از آن که دوران ویرانی خود را به پایان رساند یک حکمران مسالمت‌جو و با مدارا شد و سلسله ایلخانیان را بنیان نهاد. این ایلخانیان تا مدتی هم چنان مذهب قدیمی مغولی و ستایش آسمان را برای خود حفظ کردند، اما بعدها اسلام را پذیرفتند. اما چه پیش از قبول اسلام و چه بعد از آن نسبت به مذاهب دیگر با کمال مسالمت و مدارا رفتار می‌کردند. پسر عموهای آنها در چین خاقان کبیر لقب داشتند و اعضای خانواده ایشان بودایی شده بودند و میان این دو خانواده روابط بسیار نزدیک برقرار بود. حتی از چین و از راه دور و دراز به خواستگاری عروس به ایران می‌آمدند».

نخست‌وزیر هند در بخش دیگری از کتابش می نویسد: «شهرهای بزرگی مانند بخارا و بلخ در ماوراءالنهر به عنوان مراکز فعالیت‌های ادبی و هنری با شهرهای ایران رقابت می‌کردند. در بخارا بود که ابن سینا مشهورترین فیلسوفان عربی زبان در اواخر قرن نهم متولد گردید و از بلخ بود که ۲۰۰ سال بعد یکی دیگر از بزرگ‌ترین شاعران ایران، جلال‌الدین رومی به دنیا آمد. او یکی از بزرگ‌ترین عارفان بود و سلسله درویشانی را که به رقص می‌پردازند تاسیس کرد».
 
نویسنده کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» ادامه می دهد: «این دوران یک صدساله حکومت تیموریان به اندازه‌ای از نظر نهضت‌های ادبی و هنری با ارزش است که به نام دوران «رنسانس تیموریان» مشهور شده است. در ادبیات ایران توسعه و تکاملی به وجود آمد و مقادیر زیادی تابلوهای نقاشی زیبا ساخته شد. «بهزاد» نقاش بزرگ استاد و پیشوای یک مکتب نقاشی بود. در اوایل قرن شانزدهم ناسیونالیسم ایرانی پیروز گشت و تیموریان به طور قاطع از ایران رانده شدند. یک سلسله ملی به نام صفویان بر تخت نشست. دومین پادشاه همین سلسله شاه طهماسب اول بود که به همایون پادشاه مغول هند که در برابر شورش شیرخان، گریخته بود پناه داد.

وی در توصیف حکومت صفویه می‌ نویسد: «دوران حکومت صفویان مدت ۲۲۰ سال ز ۱۵۰۲ تا ۱۷۲۲ ادامه یافت. این دوران عصر طلایی هنر ایران نامیده می شود. اصفهان پایتخت صفویان از ساختمان‌های با شکوه و زیبا پر بود و یکی از مراکز بزرگ هنری گردید که مخصوصا برای نقاشی‌هایش شهرت داشت. شاه عباس که از ۱۵۸۷ تا ۱۶۲۹ سلطنت کرد ممتازترین و معروف‌ترین پادشاه این سلسله بود و یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان ایران به شمار می‌آید. معماری، ادبیات و نقاشی در روی دیوار به صورت مینیاتور، قالی‌بافی، ساختن ظروف چینی ظریف و عالی و کاشی‌سازی در این دوران عصر طلایی هنر ایران رونق و شکفتگی بسیار داشت. بعضی از نقاشی‌های دیواری و مینیاتورهای این زمان زیبایی حیرت‌انگیزی دارند. فرهنگ ایرانی در مناطق وسیع و پهناوری از ترکیه در غرب تا هند در شرق گسترده بود. زبان فارسی در دربار امپراطوران مغول هند و به طور کلی در آسیای غربی زبان فرهنگ شمرده می‌شود و مانند زبان فرانسوی در اروپا است.
 
نهرو دربارۀ شهر اصفهان نیز در کتاب خو د چنین آورده است
 «نقشه شهر اصفهان که به وسیله شاه عباس طرح گردید یک «شاهکار ذوق و ظرافت کلاسیک هنری» نامیده می‌شود. ساختمان‌هایی که در آن زمان به وجود آمدند نه فقط خودشان زیبا بودند و با کمال ظرافت و زیبایی تزیین می‌شدند، بلکه لطف تناسب و هم آهنگی کلی آنها با یک‌دیگر بر زیبایی‌شان می‌افزود. مسافران و سیاحان اروپایی که در آن زمان به ایران آمده‌اند و اصفهان را دیده‌اند توصیف‌های مفصل و ستایش‌آمیزی از آن نقل می‌کنند».

گفتنی است، کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» توسط «جواهر لعل نهرو» نگارش شده و «محمود تفضلی» آن را به فارسی ترجمه کرده است. در تابستان سال ۱۹۲۸ نهرو یک سلسله نامه برای دخترش «ایندیرا» ده ساله نوشت که در آن‌ها با زبانی ساده داستان آفرینش زمین و پیدا شدن زندگی و تشکیل نخستین قبایل و اجتماعات بشری را نقل کرد. بعد مجموعهٔ آن‌ها را که ۳۰ نامهٔ کوتاه بود به صورت کتابی منتشر نمود. نهرو سال ۱۹۳۰ که یکی از دوران‌های متعدد زندانش را می‌گذراند بر آن شد که نامه‌های تازه‌ای برای دخترش بنویسد. این نامه‌های تازه در مدتی نزدیک سه سال از اکتبر ۱۹۳۰ تا اوت ۱۹۳۳ در دو دوران مختلف زندان نوشته شد و در آن‌ها یک دوره تاریخ جهان شرح داده می‌شد. با آزادی نهرود در سال ۱۹۳۳ وی نامه‌های خود را آمادهٔ چاپ ساخت اما چون ۱۲ فوریه ۱۹۳۴ یکبار دیگر زندانی شد، خواهرش «ویجایالکشمی پاندیت» مجموعهٔ آن‌ها را تنظیم کرد و «نگاهی به تاریخ جهان» نامید و در دو جلد به چاپ رساند.

کد خبر 327259

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.