اقتصاد سیاسی جهان و روندهای ناعادلانه تعمیق تبعیض 

ایالات متحده و سایر کشورهای توسعه یافته غربی، صنایع پر زحمت و کم بازده قدیمی را رها کرده و به کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقایی سپرده اند و در عوض خود به سمت اقتصاد بهره ور، کم زحمت و پربازده رفته اند.

خبرگزاری ایمنا- گروه اقتصادی- بشیر اسماعیلی: تحول در روند های اقتصاد سیاسی بین الملل نشان داده است، کشور های آنگلوساکسون هوش خاصی در برنامه ریزی سلطه آمیز نسبت در بخش هایی از اقتصاد داشته اند که کمترین زحمت و بیشترین سود را به همراه داشته باشد.  آنها بعد از جنگ جهانی دوم نظام اقتصادی دنیا را در برتون وودز،  برای دهه های آینده طراحی کردند. در واقع سه نهاد گات (و جانشین آن یعنی سازمان تجارت جهانی)،  بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به عنوان اهرم های برتون وودز در کنار ارز واحد دلار،  دنیا را به شرکت سهامی خاص با مدیریت آمریکا بدل کرد. اما در کنار نهادهای اقتصادی مذکور که به طور سیستمی دنیا را هدایت می کردند، تقسیم کار بین المللی به تداوم جریان انتقال سرمایه از پیرامون به مرکز کمک شایانی می نمود. اگر کار را در دنیا به مثابه یک کل در نظر بگیریم که بخش هایی از آن سودده و بخش های دیگر کم بازده هستند، تقسیم جبری کار در دنیا همواره قسمت های پرسود را در اختیار آمریکا، کانادا، استرالیا و البته بریتانیا قرار داده است. اروپایی غربی و ژاپن در رده های بعدی بهره وری اقتصادی قرار میگیرند و کمترین سود ها هم نصیب کشور های بینوا در آسیا،  آمریکای لاتین و آفریقا می شود.  نکته مهم اینکه این تقسیم کار مذکور در طول دهه های گذشته تا کنون،  متحول شده و تغییر ماهوی داده است.  

دوره صنعت در مقابل کشاورزی
تا مدت ها کشور های صنعتی با انحصار تولید کالاهای پر سود صنعتی، اقلام ارزان و کم بازده کشاورزی را از جهان سوم وارد می کردند و اقلام صنعتی را به آنها صادر می نمودند. این وضعیت به تدریج شرایط نابرابر تجاری را در دنیا رقم می زد؛ به نحوی که کالاهای کشاورزی سال به سال ارزان تر و در مقابل محصولات صنعتی هر سال گران تر می شدند. پس به طور مثال ار برای یک دستگاه تلویزیون باید یک کیسه قهوه اختصاص داده می شد، این میزان در طول ده سال به پنج کیسه یا بیشتر افزایش می یافت.  تعمیق فقر در برزیل یا بنگلادش به طور مثال،  با همین شرایط نابرابر رقم خوردند. این امر برای بقیه کالاهای خام (البته به استثنای نفت که بعد از تشکیل اوپک ارزش خود را حفظ کرد) صادق بود. بنابراین کشورهای خام فروش غیرنفتی، برای نجات از این وضعیت به سرعت به سمت صنعتی شدن رفتند.  آنها با قربانی کردن نیروی کار و محیط زیست خود، از همان نهادهای برتون وودز وام گرفتند که نه تنها ساختار اقتصاد آنها را برای استثمار شدن تغییر می داد، بلکه بهره های کمرشکن وام ها، بحران بدهی را در جهان سوم رقم زد.

عصر فرا صنعتی و در جا زدن کشور های فقیر 
انگلستان اولین کشوری بود که قاعده زحمت کمتر و سود بیشتر را عملیاتی کرد. اقبال نسبت به صنایع از دهه پیش تاکنون به طور نامحسوسی در بریتانیا کاهش یافته و اقتصاد به سمت گسترش بخش خدماتی سوق یافته است. ایالات متحده به تبع، صنایع پر زحمت و کم بازده قدیمی را رها کرد و به سمت اقتصاد بهره ور حرکت نمود. برای روشن شدن تحول تولید در صنایع آمریکا، مثال خودرو سازی میتواند روشنگر باشد؛ برای تولید یک دستگاه خودرو بخش های متعددی مشغول به کارند، مواد اولیه و انرژی سنگینی در کنار نیروی کار ماهر و نیمه ماهر باید مورد استفاده قرار گیرند. در عین حال بازاریابی و تبلیغات هزینه سنگینی را در پروسه رقابت با دیگر خودروسازان بر کارخانجات ماشین سازی تحمیل می کند. یک دستگاه خودرو بعد از تولید عمدتا در غرب به طور اقساطی و بدون بهره به مشتریان واگذار می شود.  

عمر مفید خودرو ۱۰ سال به بالاست و پنج سال گارانتی کامل بر گردن خودرو ساز خواهد بود. بنابراین در این دوره،  صنایعی مثل خودروسازی به نسبت دردسرهای پیرامون آن، سود کمی نصیب تولید کننده می نمایند. اما سیگار یا نوشابه، بسیار راحت تولید می شوند و بسیار راحت به فروش می روند. درآمد کمپانی کوکاکولا در سال ۲۰۱۳ از فروش به ۲۰۰ کشور دنیا منجمله در ایران، بیش از ۴۸ میلیارد دلار بوده است. این رقم برای سیگار مالبرو ۱۹ میلیارد دلار می باشد. آمریکا حتی مدت هاست از صنعت الکترونیک دنیا هم خودش را کنار کشیده است. تنها تولید سودده این بازار گوشی های آیفون هستند که آمریکا با معرفی ورژن های جدید این کالا، خریدار را مجبور می کند سال به سال گوشی های سالم خود را دور بیاندازند و گوشی نو بخرند. این در حالیست که یک تلویزیون بیش از پنج سال و ماشین لباسشویی بیش از ۱۰ سال کار میکند و تولیدکننده بازار محدودیت برای فروش در اختیار دارد. اما ۸۰ میلیارد دلار درآمد ناشی از فروش آیفون، به اندازه کافی برای آمریکایی ها قانع کننده است که این محصول را در انحصار خود و دیگر شرکت آمریکایی - کره ای یعنی سامسونگ نگه دارند.  از همین بابت است که آمریکا دست آلمان و ایتالیا و فرانسه و همینطور چین و ژاپن را در تولیدات صنعتی کم بازده باز گذاشته است و بخش کمتر سود ده صنعت را به آنهایی واگذاشته که زحمت کش تر و قانع ترند!

آی تی؛ سود خالص با کمترین دردسر 
نه تنها آمریکا مبدع و گسترش دهنده اینترنت در جهان است که سرورها و زیر ساخت اصلی اینترنت جهان در آمریکای شمالی قرار دارد. ایالت متحده با ساخت چند اپلیکیشن، بدون نیاز به مواد اولیه و کارگر یا حتی بازاریابی،  سود نجومی عاید خود کرده است. جالب اینجاست که در همین زمینه هم تولید سخت افزار که سود کمتری دارد به چین و هند و امثالهم واگذار شده و آمریکا صرفا در زمینه نرم افزار فعالیت می نماید. تنها شرکت هایی که بعد از بحران اقتصادی نه تنها سهام آنها سقوط نکرد که ارزشمند تر هم شد، سهام شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری ارتباطات بودند. ارزش سهام  فیس بوک به طور مثال در سال ۲۰۱۶ به نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار بالغ گردیده است. این رقم به مراتب کمتر از درآمد ۸۵ میلیاردی مایکروسافت در همان سال بوده است. همچنین درآمد سایت آمازون به ۱۰۷ میلیارد دلار و موتور جستجوی گوگل نیز به ۴۷ میلیارد رسیده است.
این شرکت ها چیزی جز یک برنامه نویسی ساده نیستند، آنها  بعضا خدمات بدرد نخور و وقت گیری را ارایه می کنند که با معجزه بازاریابی، مهم و اساسی جلوه می کنند. آمریکا به هیچ روی انحصار تجارت اینترنت را از دست نخواهد داد و دیگر به تولیدات صنعتی گذشته باز نمی گردد. روندهای نوین اقتصادی در جهان که توام با پشتوانه های سیاسی است، به هر چه بیشتر پولدار شدن کشور های تن پرور و زیرک آنگلوساکسون و تعمیق فقر در میان باقی مردم جهان کمک خواهد کرد و وضعیت تبعیض و نابرابری را بازتولید خواهد کرد.

بشیر اسماعیلی- دکترای روابط بین الملل و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد

کد خبر 325664

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.